به گزارش ایکنا از زنجان، ابوالقاسم اوجاقلو، عضو هیئتعلمی گروه معارف اسلامی دانشگاه زنجان، شب گذشته، 2 شهریورماه در نشست «نگاهی به ابعاد اقتصادی نهضت عاشورا» که به همت سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور و با همکاری معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی استان زنجان در فضای مجازی برگزار شد، اظهار کرد: بر اساس معارف زیارت عاشورا تولی و تبری، وجیه و آبرومند بودن، قدم صدق داشتن و توجه به محیا و ممات محمد و آل محمد(ص) از آداب و فرایض محبان امام حسین(ع) و اهلبیت(ع) است و همچنین در این زیارتنامه عزاداران سیدالشهدا(ع) از خداوند میخواهند که بر اساس موالات به قرب الهی برسند.
وی با اشاره به اینکه موالات همان ولایت است که به باب مفاعله رفته، ابراز کرد: موالات در واقع به معنای حمایت از یک طرف و پذیرش حمایت از طرف دیگر است و کسی که این حمایت را پذیرفته است، حمایت فرد دیگر را قبول نمیکند. پیامبر(ص) در جریان غدیر پیش از ایراد جمله معروف «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَولاهُ» برای معرفی علنی امام علی(ع) به عنوان ولی خویش، این آیه را به مردم گوشزد میکند که «النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ » یعنی پیامبر(ص) به مومنان از خودشان اولیتر است و از محتوای این آیه درمییابیم پذیرش ولایت یعنی وقتی پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) حکمی صادر و یا توصیهای را اعلام میکنند، آن را بر خواسته خود ترجیح دهیم.
این کارشناس دینی با بیان اینکه ولایت میتواند منشأهای مختلفی مثل معرفت داشته باشد، تصریح کرد: یکی از زمینههای ولایت، محبت اهلبیت(ع) است که دوطرفه بوده و اگر فرد در این محبت صادق باشد، حتما از اهلبیت(ع) تبعیت میکند. آیتالله جوادی آملی تعبیر زیبایی دارد که میگوید: ائمه اطهار سرپرستی و ولایت ما را به عهده گرفتند و ما چرا نباید ولایت آنها را بپذیریم.
اوجاقلو با اشاره به اینکه مودت در قرآن نیز ذکر شده است و اهل سنت نیز حدیث غدیر را نقل میکنند و برخی منظور از ولایت را محبت میدانند، یادآور شد: به کار بردن تعبیر محبت به جای ولایت درست نیست؛ چراکه در ولایت اطاعت نیز وجود دارد. مودت نیز اظهار محبت و حداقل مواجهه با اهلبیت(ع) است. گاهی منشأ ولایت محبت و گاهی معرفت است.
وی ادامه داد: در زیارت عاشورا از ما خواسته شده از طریق اهلبیت(ع) با موالات و ارتباط دوطرفه به خداوند تقرب جوییم؛ چراکه آنها هدایت و حمایت ما را برعهده گرفتند. هیچ امری به اندازه هدایت مهم نیست، آنجایی که خداوند در مقابل نعمتها بر انسان منت نهاده، مربوط به هدایت است. پس ما با موالات حمایت اهلبیت(ع) را در زندگی خود نفوذ میدهیم و آرای افراد دیگر و خواستههای خود را در آن دخیل نمیکنیم.
استادیار گروه معارف دانشگاه زنجان با اشاره به اینکه یکی از توصیههای بنیادی و آموزههای اصلی دین که با بیان و شیوههای مختلف از رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) به ما رسیده، بحث سلامت اقتصادی و موضعگیری در برابر فساد اقتصادی است، بیان کرد: در اوایل بعث پیامبر(ص) افرادی که میخواستند در نقاط مختلف از مبعوث شدن رسول اکرم سخن به میان آورند، میگفتند: محمد(ص) آخرین فرستاده خداست که از فساد اخلاقی و فساد اقتصادی نهی میکند. برای جامعه عرب مشخص بود که این دو چه رفتارهایی هستند و همدیگر را ایجاد میکنند و با یکدیگر در تعامل هستند، یعنی از دل فساد اخلاقی فساد اقتصادی زائیده میشود و بالعکس.
وی در مورد اینکه چرا اسلام مردم را از فساد اخلاقی نهی میکند، تصریح کرد: فساد اخلاقی و روابط نامشروع باعث به هم خوردن نسلها و مسئله ارث و میراث میشود و افراد دچار فساد اقتصادی و لقمه حرام میشوند. ما انگیزههای مبارزه با فساد اقتصادی را هم در واقعه عاشورا و هم قبل از آن مشاهده میکنیم.
این کارشناس دینی یادآور شد: یکی از انگیزههای اصلی مخالفت علیبن ابیطالب(ع) با معاویه بحث فساد اقتصادی بود که موجب بیعدالتی میشد. در دوران پیش از اسلام دو تیره قریش هر کدام به نوعی مهتری و سرآمدی مکه را برعهده داشتند؛ بنیهاشم وجاهت معنوی و اقتدار داشت اما ثروتمند نبودند. بنیامیه با توجه به ثروتی که از راههای مختلف نظیر ایام حج و سفرهای تجاری به دست میآوردند، صاحب قدرت بودند. آنها با ظهور اسلام و حاکمیت پیامبر(ص) به تدریج این قدرت را از دست میدهند. در فتح مکه به ظاهر اسلام میآوردند اما دنبال فرصت بودند تا این قدرت را احیا کنند.
وی افزود: ابوسفیان پس از به خلافت رسیدن خلیفه اول به امام علی(ع) میگوید: خلافت حق توست و باید آن را به دست آوری که امیرالمؤمنین در پاسخ او میگوید: تو خیرخواه نیستی. ابوسفیان این تدبیر را میاندیشد که نباید رودروی اسلام بایستد بلکه باید نفوذ کند و در قالب اسلام به خواستههای خود برسد. در هر صورت بنیامیه و بنیمروان از راههای مختلف درصدد بودند زندگی اشرافی گذشتگان خود را احیا کنند و در زمان خلیفه سوم از راههای مختلف کسب ثروت میکردند که از جمله آنها میتوان به فتوحات جنگی، جمعآوری خراج، خمس و زکات و عدم تقسیم عادلانه بیتالمال، غارت و سایر موارد اشاره کرد.
اوجاقلو با اشاره به اینکه امام علی(ع) با این رفتارهای بنیامیه و معاویه مخالفت و حکم عزل او را صادر کرد، گفت: معاویه این عزل را نپذیرفت و علی(ع) را قاتل عثمان معرفی کرد و ماجرای جنگ صفین پیش آمد و در واقع یکی از دلایل اصلی جنگ صفین همین مفاسد اقتصادی بود که بنا به دلایلی این جنگ ابتر ماند و بعدها امان حسن(ع) جنگ صفین را ادامه داد که بسیاری از یاران ایشان با تطمیع گریختند و امام را تنها گذاشتند و رویارویی با مفاسد اقتصادی و بیعدالتی بنی امیه انگیزههای قیام امام حسین(ع) را نیز شکل داد.
وی تحریف دین را از انگیزههای دیگر امام علی(ع) با معاویه خواند و افزود: معاویه اجازه نقل حدیث و تفسیر قرآن را نمیداد و در واقع پوسته دین حفظ شده اما از درون پوچ شده بود. امام علی معاویه را شخص معکوس و جسم مرکوس نامید یعنی موجودی که وارونه است و دین را هم به نفع خود وارونه ترسیم میکند و میگوید: من تا زنده هستم نمیگذارم معاویه سرپا بماند و در این راه امام علی(ع) و امام حسن(ع) به شهادت میرسند تا نوبت به امام حسین(ع) میرسد. این امام بزرگوار نیز به عناوین گوناگون مخالفت خود را با معاویه اعلام میکند اما میگوید بنا به معاهدهای که پیمان صلح در آن است وفادار خواهم و ماند و فعلاً قصد جنگ ندارم. به دلیل این مخالفتها، معاویه سهم امام حسین(ع) را از بیتالمال قطع کرد اما امام برای برقرار شدن سهمش هرگز با معاویه وارد مذاکره نشد.
عضو هیئت علمی گروه معارف دانشگاه زنجان بیان کرد: از دیگر اقدامات معاویه در سال 54 هجری این بود که سعدبن عاص را والی مدینه کرد، او تجار را از مکانهای دیگر میآورد تا اقتصاد مدینه را فلج کند، آنها از مردم محصولات کشاورزی میخریدند و آن را احتکار میکردند و بر این اساس در سال 54 شورشهایی علیه سیدالشهدا(ع) اتفاق افتاد. حتی فرد دیگری زمینها را غصب میکرد که امام حسین(ع) به شدت خواستار بازگشت زمینها به مردم بود.
وی با اشاره به اینکه معاویه برخلاف معاهده صلح با امام حسن(ع) که نباید جانشینی برای خود تعیین کند، موضوع ولایت عهدی یزید را از سال 54 آغاز کرده بود، یادآور شد: امام حسین(ع) بارها تذکر داده بود که این موضوع برخلاف معاهده است. همچنین علاوه بر مفاسد اقتصادی که پیامدهای سوئی در جامعه داشت، روحیه دینداری سیدالشهدا(ع) از دیگر انگیزههای نهضت عاشورا بود؛ چراکه معاویه ظاهر دین را حفظ کرده بود اما در عمل به تحریف دین دست میزد. در عین حال یزید آشکارا گناه میکرد و مرتکب فسق میشد و دین را نهی میکرد.
اوجاقلو یکی از پیامدهای مفاسد اقتصادی را دور شدن از معنویت دانست و گفت: رسول خدا(ص) میفرماید: اگر عمل صالح 10 جزء داشته باشد، 9 مورد آن لقمه حلال است. عمل صالح در گرو روزی حلال و طیب است. امام حسین(ع) نیز وقتی آخرین خطبه رسمی خود را میخواند از دشمن کسی متأثر نمیشود، میگوید: چون شکمهایتان از لقمه حرام پر شده است، متأثر و بیدار نمیشوید.
انتهای پیام