به گزارش ایکنا از گلستان، به نقل از روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گلستان، احسان مکتبی معاون سیاسی، امنیتی، اجتماعی استاندار گلستان، در آئین تجلیل از فعالان عرصه کتاب و کتابخوانی استان گلستان که با حضور جمعی از مسئولان و نویسندگان، پژوهشگران، مدیران نشر و کتاب فروشان، فعالان ترویج فرهنگ کتاب و کتابداران گلستانی، روز گذشته، 27 آبان در سالن شهید باهنر استانداری گلستان برگزار شد، ضمن تبریک هفته کتاب و کتابخوانی، گفت: اهل قلم تولیدگران کلمه و فکر هستند.
وی افزود: در این چند دقیقه میخواهم به سؤالی پاسخ دهم؛ اینکه چرا باید کتاب بخوانیم؟ چرا باید بخوانیم و چرا باید بدانیم؟ اینها سؤالهایی راهبردی و استراتژیک هستند و در دنیای امروز که شهروندان تحت تسلط رسانهها و نوشتههای مختلف و متفاوت قرار دارند؛ پاسخ به این پرسشها برای ما بسیار حائز اهمیت است.
مکتبی، ادامه داد: اگر به خاطر داشته باشید، بیش از این به افرادی که چند کلاس بلد بودند بنویسند «آدمهای باسواد» میگفتند. وقتی میپرسید که سواد یعنی چی؟ عمومأ به کسی که بلد باشد بخواند و بنویسد گفته میشود و چون معنی سواد شد کسی که بلد است بنویسند و بخواند؛ غایت مردم از فهم این واژه نزول کرد. سواد در معنی اصطلاحیاش این بود، ولی در معنی واژگانیاش این است که در روزگاران قدیم وقتی مردم از شهری یا آبادی به شهر یا آبادی دیگری میرفتند، از پیش قراول آن کاروان میپرسیدند آیا سواد قریهای را میبینی؟ معنی سواد در آن روزگاران میشد آن خط تاریک و سیاه و اثری از یک آبادی، درخت و منزلی که در خط افق میافتاد و یک تاریکی از دور نمایان میشد و هر کس که توان این را داشت که روشنایی و تاریکی را در این افق دور تشخیص دهد با سواد تلقی میشد. یعنی آدم با سواد معنیاش اینگونه میشد؛ آدمی که توان تشخیص روشنی از تاریکی را دارد. آن که با سواد است توان تشخیص نیکی از بدی، درستی از نادرستی، دروغ از راستی و ... را دارد.
وی افزود: در دنیای امروز مثل بسیاری از واژهها که از اصل خودش دور شده و کاریکاتوری از آن مانده، واژه سواد نیز از خودش تهی شده است. امروزه ممکن است شما ببینید یک نفر در بالاترین مقطع کلاسیک دانشگاهی باشد ولی در نگاه عامه آدم بیسوادی تشخیص داده شود. چرا؟ برای اینکه مردم احساس میکنند این فرد با این تحصیلات کلاسیک توان تشخیص سره از ناسره را ندارد. خُب پس ما باید پیگیر این باشیم که در زندگیمان آدمهای باسواد به معنای واقعیاش شویم و این مهم در سایه دانایی شکل میگیرد.
وی تصریح کرد: چه کسانی دانایی را رقم میزنند و شکل میدهند ؟ بدیهی است؛ آنهایی که در این مسیر میاندیشند، تأمل میکنند و قلم میزنند و حال این پرسش مطرح است که اگر آنها نباشند چه اتفاقی میافتد؟ اگر اهل قلم نباشند، اگر کسانی نباشند که تأملهای خود را بنویسند، آرام آرام جامعه از خودش تهی میشود. مثل درختی که بجای سه ماه پاییز بر آن یک یا دو سال پاییز بگذرد. اگر بر او سالها پاییز بگذرد به شکل ماهیتی درخت است اما دیگر درختی که جوانه بزند و بشود در زیر سایه سارش تأمل کرد، دیگر نیست. چرا؟ چون آنهایی را که صاحب قلم هستند را باید قدر میدانستند و بر صدر مینشاندند، به آنها کمک می کردند، آنها درگیر مایحتاج روزانه خودشان نباشند، ارتقاء پیدا کنند، امنیت داشته باشند، ذهنشان آزاد باشد تا بتوانند در مسیر آنچه میتوانند بفهمند بنویسند. برای رسیدن به این ساحت و قلهی نوشتن، اهل قلم باید دوران طولانی را طی کنند. مدام بخوانند، تحلیل کنند و در ذهنشان این موارد تهنشین شود و بعد شروع به تولید کنند. در واقع اهل قلم تولیدگران کلمه و فکراند. آنهایی که کارخانه فکر و کلمات را راه میاندازند، صاحب قلمان هستند.
وی اظهار کرد: جامعه امروز ما در جنبره شدید شبیخون فرهنگی و نفوذ فرهنگی رقبا و دشمنان و ...است. ما باید با حفظ خرده فرهنگهای اقوام و نویسندگان و کمک به آنها برای بهتر زندگی و فکر کردن و آسایش خیالشان شرایطی را فراهم بیاوریم که آنها زندگی بهتری داشته باشند. اگر در جامعه ای نخبگان و نویسندگان و صاحب سوادان آن مأیوس بشوند، آن کور سوی امیدی که ممکن است آن جامعه را به سمت رستگاری ببرد، خاموش خواهد شد و این خطری است که در دنیای امروز و در این روزها و سال ها جامعه ی ایران ما را تهدید میکند و ما باید دقت کنیم.
مکتبی افزود: به نظر من انتظار این است که وقتی هفته کتاب و کتابخوانی میشود دستکم اتوبوسهای شهری در سطح استان، بنرها، در و دیوار شهر به گونهای تبلیغ اهل قلم و اهل فرهنگ را بکنند که وقتی من و شما به همراه خانواده در خیابانها حضور پیدا میکنیم، احساس کنیم که این جامعه قدر نویسندگانش را میداند.
وی تصریح کرد: شخصیتی چون «کریم الله قائمی» نویسنده و پژوهشگر گرگانی در آستانه هشتاد سالگی وقتی به خیابان میرود، حس کند مردم شهرش او را میشناسند. فردی که حدود شصت سال فعالیت قلمی داشته است اما میدانیم این طور در شهرمان نیست. بنرهای تبلیغاتی باید معطوف به مسیر دانایی بشود، مردم باید احساس افتخار را در چشمان نویسندگانشان ببینند، در حالی که متأسفانه این طور نیست.
وی افزود: امیدوارم در سال آینده دستکم به شیوههای گوناگون، از طریق تبلیغات شهری و بنرها، ظرفیتهای تبلیغی شهری و ...نام چند تن از اهل قلم ذکر شود، به هر شکلی که هست رفتار جامعه را به این سمت هدایت کنیم که مفتخر باشیم در شهرمان مفاخری زندگی میکنند و عمرشان را صرف دانایی، روشنایی بخشی به آیندگان و با سواد شدن مردم کردهاند.
وی ادامه داد: اگر این چنین رفتار کردیم یعنی راه شهدا، نیکان از صدر ایران تا به امروز خصوصا در چهل سال گذشته را رفتهایم، اما اگر نکردیم هیچ توجیهی قابل پذیرش نیست. شاید برخی بگویند، ای بابا دلتان خوش است و یا حواستان نیست و زمانه سخت است و.. من خودم اهل قلمم و این مسیر را طی کردهام، اما این سؤال را میپرسم که کدامتان روزگارتان شرایط مولوی در عصر مغول بود؟ یا سختتر از شرایط حکیم ابوالقاسم فردوسی در عهد محمود غزنوی و یا حضرت سعدی در زمان حمله مغول به شیراز بود؟ آنها به لطف همت، غیرت و چشماندازی که برای ایران داشتند، توانستند بارشان را از گردنهها رها کنند و ما به عنوان صاحب قلم و اهل قلم، درد قلم و درد ایران و مردمان ایران را داریم، باید بیشتر تأمل کنیم و به این متفکران توجه نشان دهیم که عمرشان را بر سر دانایی، شعور و آگاهی ملت ایران گذاشتند. اگر اقدام کنیم رستگاری و اگر کوتاهی کنیم در برابر وجدانها و پرسشهای فرزندانمان پاسخی در آینده نخواهیم داشت. امیدوارم در این گونه ایام به گونهای عمل کنیم که مردم گلستان بدانند و حس کنند که مدیرانشان قدرشناس آنها هستند.
انتهای پیام