علی دژبانی، کارشناس برنامهریزی فعالیتهای رسانهای و فناوریهای نو تبلیغات اسلامی اردبیل در گفتگو با ایکنا از اردبیل، گفت: تا وقتی که قاچاق کالا در مرزها انجام میشود و مصرف کالاهای خارجی و بیگانه اعم از فرهنگی و غیر فرهنگی بدون برنامه و توجه به تولیدات داخلی ادامه دارد نه تنها بیکاری و موضوع اشتغال حل نخواهد شد، بلکه رشد و توسعه نیز در مفهوم اقتصادی و فرهنگی آن شکل نخواهد گرفت. قاچاق کالا قبلا مربوط به مواد مخدر و یا انسان در دنیا بوده، اما امروزه دامنه شمول قاجاق کالا گسترش پیدا کرده و کمیت و کیفیت آن متفاوت بوده و انواع کالاهای فرهنگی و غیر فرهنگی نظیر پوشاک، خوراک، نوشت افزار، سی دی فیلم و سریال، دیشهای ماهواره، مشروبات الکلی، اسباب بازی، عروسک و... را شامل میشود. قاچاق کالا بهعنوان یک پدیده خطرناک و زیان بار در تمام شوون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و معنوی تاثیر گذاشته است.
وی افزود: شیوع و رسوخ برخی از رفتارهای ضد اجتماعی متاثر از مدرن شدن جامعه ایران همچون مصرف گرایی، شیء سروری، چشم و هم چشمیها و رقابتهای ناسالم از عوامل مؤثر در گرایش به محصولات و تولیدات خارجی است. همچنین یکی دیگر از دلایلی که عدهای به کالاهای خارجی بیشتر رغبت نشان میدهد، زمینه روانی و نمایشی دارد که نمایش رقابت در این زمینه ایجاد شده است، رغبت و گرایش به سمت کالاهای خارجی صرفاً با هدف ترویج عادت غلط برند بازی و یا تقلید از زندگیهای به اصطلاح لاکچری (اشرافی) و تغییر ذایقه انجام میگیرد که به یک سبک زندگی غربی تبدیل شده است. در جامعهای که برتری و تشخص افراد با خرید، تهیه و استفاده از کالاها و محصولات خارجی و برندهای خاص و معروف بیگانه اثبات میشود، انتظار گرایش به مصرف کالاهای داخلی امری سخت و دشوار است که برای برون رفت از آن باید نسبت به اتخاذ راهکارهای فرهنگی و اجرا و عملیاتی ساختن دقیق و هوشمندانه آن، تلاش وافر و زاید الوصفی در دستور کار قرار گیرد.
عضو کمیته فرهنگی و تبلیغات کمیسیون مبارزه با قاچاق کالا و ارز استان، ادامه داد: برای مبارزه با پدیده شوم و مخرب قاچاق کالا در مرحله اول باید فرهنگ سازی کرد. آموزش در سنین کوردکی و نوجوانی بهترین سرمایه گذاری در این زمینه است کار فرهنگی و آموزشی باید ازسنین پیش دبستانی و دبستان شروع گردد؛ و تا دوره متوسطه و دانشگاه و بزرگسالی تداوم پیدا کند در مرحله دوم آموزش خانوادهها باید صورت گیردو آثار سوء تربیتی، اخلاقی و روانی کالاهای خارجی بر کودکان و نوجوانان و جوانان که با فرهنگ و ارزشهای دینی و ملی ما مغایرت دارد، بر والدین تبیین و روشن شود.
این کارشناس برنامهریزی رسانهای گفت: در مرحله سوم باید به موضوع معیارها و شاخصهای استاندارد چهار گانه مزیت رقابت پایدار کالا و خدمات بهعنوان ویژگیهای یک برند یا نشان تجاری خوب، ایده آل و دارای اعتبار (کیفیت، مرغوبیت و مطلوبیت، جذابیت، تنوع و زیبایی، دوام، ثبات و دیر پایی و رضایت مشتری، مشتری مداری و یا حداقل قیمت تمام شده برای مصرف کننده) توجه داشت و تولید کنندگان داخلی را به رعایت این ملاکهای استاندارد تولید الزام کرد. کیفیت و مرغوبیت کالاهای تولید داخلی در مقایسه با مشابه خارجی آن ارتقا یابد و جذابیت، تنوع، زیبایی، دوام، بقاء و کیفیت آن با رعایت حقوق مصرف کننده (یعنی دریافت کالای کیفی در ازای حداقل قیمت) افزایش یابد. تولید کالاهای داخلی باید مبتنی بر سلیقه، خواست، نیاز و ذایقه شناسی مصرف کنندگان، نیازسنجی بازار و نگاه به مزیتهای داخلی باشد. کیفیت کالاهای ایرانی باید برای مصرف کنندگان شوق آفرین باشد. در مرحله چهارم مبارزه فیزیکی با قاچاقچیان و تدبیر اقدامات شدید امنیتی و حفاظتی از مرزها و مقابله با سود جویان ودلالان و حمایت از مشاغل و کار آفرینان و تولید کنندگان داخلی باید مد نظر مسئولین و مدیران دولتی و غیر دولتی باشد.
دژبانی گفت: در مرحله اول باید به مؤلفه فرهنگ سازی و آگاه سازی و آموزش توجه ویژهای مبذول شود، زیرا اصل و اساس استفاده از کالای ایرانی و یا خود باختگی و دل سپردن به محصولات خارجی و بیگانه ریشه در مسائل فرهنگی و اجتماعی دارد. الصاق و چسباندن مارکها و آرمهای خارجی به محصولات و کالاهای تولید داخلی و ایرانی برای تشویق و ترغیب جامعه مصرف کننده به خرید و تهیه آن، یک پدیده تأسف آور و ضد فرهنگی و اجتماعی به شمار میرود که موید خود باختگی فرهنگی (الیناسیون فرهنگی) است. برخی از نهادها و سازمانهای فرهنگی نیز در انجام وظایف خطیر خود کوتاهی و قصور داشته اند که اگر غیر از این بود، امروزه شاهد چنین گرایش و رغبتی به کالاها و محصولات خارجی نبودیم. متأسفانه برندگرایی و استفاده از محصولات و کالاهای خارجی و بیگانه به یک مزیت و امتیاز و برتری طلبی در برخی از اقشار و گروههای اجتماعی(طبقات مرفه جامعه) مبدل شده است که ناشی از روحیه اشرافی گری و گرایش به زندگی مدل غربی و لاکچری است. هدایت و تقویت روحیه وحدت، عرق، غیرت و تعصب ملی در ایرانیان بصورت بالقوه وجود دارد و در صورت تدوین و طراحی برنامهها و تمهیدات فرهنگی مناسب، قادر خواهیم بود در این عرصه به توفیقات شایسته و قابل توجهی نایل شویم.