به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از لرستان، در سالروز شهادت شهید همت و سالروز هشتمین سال مجروحیت شهید زنده سید نورخدا موسوی، در شهر لار استان سیستان و بلوچستان و در درگیری با اشرار و نیروهای عبدالمالک ریگی، سردار داوود غیاثیراد، بهعنوان نماینده سرلشگر مصطفی ایزدی، معاون راهبردی و اشراف فرماندهی معظم کل قوا و رئیس هیئت امنای رزمندگان غرب و شمال غرب، به دیدار خانواده این جانباز صد درصدی لرستان رفت.
در این دیدار که با حضور فرماندهان نظامی و انتظامی استان مانند؛ محمد قنبری فرمانده نیروی انتظامی استان لرستان، امیر مهدی مددی، فرمانده لشگر 84 پیاده لرستان، یدالله دلآرام، مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس لرستان و دیگر مسئولان نظامی و انتظامی استان برگزار شد، سردار طلایی با برقراری تماس تلفنی با کبری حافظی، همسر نورخدا موسوی، صحبت کرد و به حضار توصیه کرد که هر دعایی دارند پای تخت شهید زنده بگویند چراکه بدون شک خداوند دعای شما را در این زمان و مکان برآورده میکند.
شخص دیگری که بهصورت تلفنی با همسر این شهید زنده صحبت کرد، برادر بزرگ شهید همت بود، که امروز سالروز شهادت آن شهید بزرگوار است.
8 سال ICU در منزلآنچه که برای حضار قابل توجه بود، پرستاری مداوم و بیوقفه همسری فداکار از سیدنورخدا بود، که بعد از گذشت هشت سال از مجروحیت و رفتن به کما؛ در تمام این مدت ICU را به منزل خود منتقل کرده بود و در اتاق منزل تمام تجهیزات ICU را فراهم آورده که صدای نفسهای مرد خانه برای اعضای آن دلگرمی باشد که هر روز با امید و دلی روشن به زندگی خود ادامه دهند.
کبری حافظی، همسر شهید نورخدا موسوی در این رابطه میگوید: همین که صدای نفس کشیدنهای سید را میشنویم با خیال راحت و با پشتی گرم به زندگی خود ادامه میدهیم.
یکی دیگر از توفیقات شرکتکنندگان در دیدار شهید زنده، برپایی نماز جماعت ظهر و عصر در منزل شهید نورخدا موسوی بود، که به تعبیر حضار در زمان برپایی نماز مانند این بود که در آسمانها قدم بزنند.
نکته جالب دیگر این دیدار غافلگیر شدن سیده زهرا موسوی، دختر سیدنورخدا بود که با ورود به منزل با جمعیتی که همه نظامی بودند روبرو شده و شوکه شد.
سیدهزهرا بناست در یادوارهای که در سالروز مجروحیت پدرش در زاهدان برگزار میشود، برای حضار دکلمهای را بخواند که برای اولینبار برای جمع حاضر در منزل آنرا اجرا کرد، اجرایی که اشکهای گرم چشمهای دلتنگ حضار را به لرزه درآورد، و آنها را روانه گونههای بیتاب خیس شدن کرد.
سیده زهرا در این دکلمه نفسهای خود را بسته به نفسهای پدر میداند و با تعبیری زیبا میگوید؛ «بمان و نفس بکش نور خدا؛ که خانه بی تو نور ندارد»، که میتوانیم این دکلمه را دلنوشته زینب زمان برای پدرش نامید.