به گزارش ایکنا به نقل از روابط عمومی استانداری لرستان، سعید پورعلی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاددانشگاهی طی یادداشتی نوشت: در تاریخ ملت ایران، محرم و عاشورا تنها یک رویداد صرفاً مذهبی یا حتی تراژدی تاریخی نیست؛ بلکه سرچشمه معنوی، هویتی و راهبردی است که هر نسل و هر نهضتی برای یافتن معنا، قدرت، سیاستورزی و مقاومت، به آن رجعت میکند. زخمهای کهنه بر پیکره بشریت، از کربلا تا امروز، پیامی جاودان دارند و آن اینکه هرگاه قدرتی بر محور ظلم و طغیان بنا شود، بیتردید با نیروی ایمان و فریاد عدالتخواهان به دوگانهی میدان و پیام، شکست خواهد خورد. آنچه در دوازده روز حماسه ملت ایران برابر تهاجم صهیونیستها رقم خورد، چیزی جز تکرار خردمندانه همان رموز عاشورایی نبود که قرنها پیش در صحرای کربلا نقش بسته بود؛ گویی ایران معاصر، پیامدار میراث حسینی در عصر فناوری و هیاهوی رسانههای جهانی شد.
امام حسین(ع) در فرازهایی از سخنان گهربار خود به یارانش، روح زمانه را به زیبایی به تصویر میکشد؛ آنگاه که میگوید: «انی لا أری الموت الا سعادة و الحیاة مع الظالمین الا برما»؛ مرگ را جز سعادت نمیبینم و زندگی با ستمگران را چیزی جز ننگ نمیدانم. در ایام جنگ ۱۲ روزه، این نگاه به حیات، در سراسر ایران جان گرفت. خانهها و محلهها هر کدام به کربلایی کوچک بدل شد، همگان آگاه از سنگینی مسئولیت و عظمت راه، به میدان آمدند تا بار دیگر معنای «هیهات منّا الذله» را نه در شعار، که در عمل اجتماعی، سیاسی و دفاعی متجلی کنند.
شاید اگر به گذشته مینگریستیم، پیوند عاشورا و مقاومت، صرفاً یادآور روزهای جنگ تحمیلی ۸ ساله یا ایستادگی مردمان خرمشهر و خوزستان بود. اما امروز، تجربهای عمیقتر و معاصر رقم خورد؛ دشمنی که خود را فراتر از تکنولوژی و مدرنیت نشان میداد، میپنداشت با بمباران زیرساخت، تهاجم سایبری، شایعات، بیثباتسازی روانی جامعه و حمله همزمان به عاطفه ملی، میتواند اراده و هویت ایرانی را به زانو درآورد. اما هر روز میدان جدیدی برپا شد، شجاعت از هر کوچه و مدرسه و مسجدی رویید، و خون تازهای در رگهای ملت جاری شد.
یکی از کلیدیترین وجوه پیوند عاشورا و مقاومت این نبرد، در نوع نگاه مردم به وظیفه اجتماعی و مسئولیت انسانی نهفته بود. مردم صبور و مقاوم، ارزش حضور و مسئولیتپذیری را نه فقط واکنشی به مطالبه حاکمیت، بلکه مأموریتی الهی میشمردند که ریشه در سیره اباعبدالله دارد. چگونه میشود بیتفاوت ماند وقتی امام حسین(ع) شب عاشورا خطاب به یارانش فرمود: «ألا و إنّ الدعی ابن الدعی قد رکز بین اثنتین: بین السلة و الذلة، و هیهات منا الذلة.» ایشان دگربار به ما آموخت که انتخاب سخت، فقط منحصر به عاشورای ۶۱ هجری نیست. شرایط اضطرار روزهای بمباران و تهدید، همانگونه بر هر وجدان آزادهای سنگینی میکرد که بر شانه یاران امام در عاشورا سنگین بود؛ آنجا که باید میان تسلیم یا مقاومت، میان نان و شرافت، میان آسایش و آزادی یکی را انتخاب نمود.
حضور فعال نیروهای مردمی در لجستیک، دفاع شهری، امداد و حتی روایت صادقانه تحولات، انعکاس روحالهی آموزه «کل یوم عاشورا و کل أرض کربلا» بود. هر یک از زنان و مردان ایستاده در خطوط مقدم سلامت، امنیت، اطلاعرسانی و خدمات، مصداقی از حنظلهها، زهیرها، سکینهها و زینبهای کربلا بودند. آنجا که حسینی بودن دیگر یک هویت خانوادگی یا آیینی صرف نبود، بلکه عزم داوطلبانهای برای پاسداری از عزت و حقیقت بود.
نگاه راهبردی امام حسین(ع) به مسئله دشمن نیز درسهای عمیقی برای پروژه جنگ ترکیبی دارد. ایشان در شب عاشورا، دردمندانه خطر شکستن ارکان واژگان حق، حقیقت، و انسانیت را تذکر میدهد. هم آنان که سلاح ظاهری دارند، و هم آنان که زبان و رسانه و منبر باطل را بهکار میگیرند. جنگ صهیونیها علیه ایران، آمیخته به تهاجم افکار، جنگ روایت، وارونگی مفاهیم و فتنه تبلیغاتی بود. اما ملت ایران که در سینه خود عهد عاشورایی دارد، از همان آغاز با سلاح بصیرت و تفکر انتقادی، این میدان را همچون میدان پیکار نظامی جدی گرفت. فراز نورانی فرمایش امام حسین(ع): «الا ترون الی الحق لا یعمل به و الی الباطل لا یتناهی عنه»، امروز در قاب تجربه جنگ دوازده روزه، حقیقتی زنده است؛ آنجا که مردم، مسئولان و حتی رسانههای محلی کشور، روایتها و شایعات و سخن مغرضانه دشمن را با سنگ محک حقیقتجویی و نقد عاشورایی سنجیدند و اجازه ندادند در میدان پیکار تبلیغاتی، به غفلت و انفعال دچار شوند.
از سوی دیگر، عاشورا به ما میآموزد که جنگ فقط با سلاح و شمشیر پایان نمییابد؛ نقطه طلایی عاشورای حسینی، پیامرسانی حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) است که شکست ظاهری را به پیروزی معنوی بدل کردند. در ۱۲ روز مقاومت، ایران نیز به سرعت نهضت روایتگری ملی را به جای ترس و هراس نشاند. بازماندگان حملات، مجروحان سلامت، مادران شهدا، فرماندهان میدان، هر یک زبان روایت حقیقت شدند و رسانههای بومی و ملی با آموزه عاشورایی، پیام مقاومت، صبر و امید را بر امواج ناامیدی روایت کردند؛ گویی هر خانه ایران به حسینیه روایت فتح بدل شد.
شاید برای مخاطب جهانی، گفتگو پیرامون ارزشهای معنوی و الهی در عرصه نبرد، نوعی اغراق یا شعار تلقی شود. اما آنچه در عمق انقلاب اسلامی ایران و ریشه تابآوری امروز ملت نهفته، تجربیات واقعی از زایش معنویت در میانه بحران است. وقتی امام حسین(ع) میفرماید: «انی ما خرجت اشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً، و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی»، او هدف از قیام و مقاومت را اصلاحخواهی، انصافجویی و برقراری عدالت معرفی میکند. در جنگ ۱۲ روزه نیز، هدف ملت ایران نه توسعه خشونت، که استیفای عزت ملی، اصلاح رویکردها، شکستن غرور پوشالی دشمن و تبیین حقانیت سیاست مقاومت بود.
وقف معرفتآموز عاشورا در تولید گفتمان مقاومت، یکی دیگر از تأکیدات امام حسین(ع) است. در هیاهوی جنگ، ملت ایران روز به روز نقشه دشمن برای شکاف قومیتی، سیاسی و اجتماعی را خنثی کرد و با اتکا به میراث عاشورا، حلقههای وحدت ملی را بیش از پیش مستحکم نمود. تکتک اقوام استان لرستان، از لک و لر تا بختیاری و کرد و عرب، در سایه همین فرهنگ عاشورا، به کل ایران پیوستند. خطبههای امیدآفرین امام حسین(ع) پیش از عاشورا را میتوان سرمشق همین پیوند دانست: ایشان خطاب به مردم کوفه در واپسین نامهها نوشت: «فمن قبلنی بقبول الحق فالله أولی بالحق و من رد علی هذا أصبر حتی یقضی الله بیننا و هو خیر الحاکمین»؛ «هرکس دعوت به حق را بپذیرد، خدا به پذیرش حق سزاوارتر است و اگر نپذیرد، من صبور خواهم بود تا خدا میان ما حکم کند.» این منش صبر و استواری، جامه عمل به خود پوشید و مردم سربلند ایران، قوت قلب خود را نه از تسلیحات، بلکه از امید الاهی، حقجویی و فرهنگ عاشورا گرفتند.
دشمن بارها کوشید با تهدید و امتیازدهی، اراده ایرانی را متزلزل کند، اما آموزه عاشورا راه مماشات و عقبنشینی را برای این ملت بست. آنگاهکه امام حسین(ع) در مناسبات دیپلماتیک عاشورا حاضر نشد ارزشها و اصول را به بهای حفظ جان، معامله کند و در برابر لشکر عبیدالله نیز فرمود: «مثلی لا یبایع مثله»؛ امثال من با امثال او هرگز بیعت نمیکنند»، مردم ایران نیز ذرهای بر سر عزت و کیان وطن خود با هیچ قدرت متجاوز و اشغالگری معامله نکردند.
برخورد عقلانی و عاطفی مردم با تبعات جنگ، از جمله فقدان عزیزان، ویرانیها، فشار اقتصادی و تهدیدهای روانی، مشق دیگری از دفتر عاشورا بود. اگر در کربلا اسوه صبر و رضا و توکل در خانواده امام و یارانش دیده شد، در روزهای بیتابی و اضطراب ملت ایران نیز، امید و آرامش به مدد الهام از صبر زینبگونه و سیره سجاد(ع) در دل جامعه نشاند. مادران شهدا و مجروحان ، با شکیبایی عجیب، همپای زنان کربلا، به جامعه تثبیت و امید تزریق کردند.
پیوند عاشورا و جنگ ۱۲ روزه را باید در لایههای عمیقتری از تاریخ و جامعه جستیزد. کربلا، مکتب دائمی پایداری در جهان اسلام و فراتر از آن است و سرمایه پایدار ملتها برای دفاع از شرف، حقیقت، استقلال و هویت. راز اصلی این پیوند در قدرتافزایی معنوی نهفته است؛ قدرتی که در سختترین بحرانها، سرمایه اجتماعی، قوای ادراکی و انگیزه دفاعی را چندبرابر میکند و بحرانهای همزمان نظامی، تبلیغاتی، روانی و اقتصادی را به فرصت استحکام و بالندگی بدل میسازد.
ملت ایران در ۱۲ روز دفاع، کلاس بزرگ عاشورایی را پاس کرد. آنان زیر آتش سنگین نظامی و رسانهای، جز زیباترین روایتهای همدلی، فداکاری، رشادت و کرامت انسانی ارائه نکردند. حتی در ساعات آتشبس، پیام وحدت، راهاندازی کمپینهای حمایت از مجروحان، بزرگداشت شهدای مظلوم و کمک به بازسازی مناطق آسیبدیده، یادآور پیامآوری خاندان عصمت و طهارت پس از عاشورا بود؛ ملت ایران دست خدا را از آستین همدلی بیرون آورد و نشان داد عاشورا یک واقعه تاریخی نیست؛ یک سبک زندگی، یک عقلانیت راهبردی، یک مهندسی هویت و یک رمز اقتدار است.
امروز که دشمن زخمخورده و سرخورده در برابر این ایمان ایستاده، صدای امام حسین(ع) بار دیگر در فضای ایران طنینانداز است: «لا یحل لمسلم أن یرای ظلم اخاه و لا یغضی دون ذلک»، هیچ مسلمانی شایسته نیست در برابر ستم بر برادران خود سکوت کند یا از آن نادیده بگذرد. ملت ایران، میراثدار این آموزه، مرز میان ترسو بودن و آزادگی را بار دیگر معین کردند و در این فصل نوین مقاوت، عاشورا را از تقویم خون به تقویم عقلانیت و هویت جاری ساختند.
در این میان، نقش فرهنگ حسینی در تابآوری اجتماعی و روحیه جهادی استان لرستان نیز ممتاز بود. لرهای غیور، همچون دیگر اقوام، با شعار «یا لیتنا کنا معکم» در میدان عمل حضور یافتند و نشان دادند که محرم و عاشورا برای آنان نه صرفاً موسم عزاداری، بلکه ایامی برای حماسهآفرینی، بازسازی امید، و الگوگیری از آموزههای جاوید حسینی است.
اکنون که هفت روز از توقف آتش گذشته است، یادآوری عاشورا فقط وظیفه رسانه و سخنران نیست؛ بلکه رسالت هر ایرانی است که سرمایه فرهنگی و سرمایه هویتی ملت را صیانت کند و نسل آینده را با حقیقت مقاومت، نه روایت تحریفشده آن، آشنا سازد.
روزگار پس از بحران، فصل بازسازی فیزیکی و معنوی است. همانگونه که عاشورا پایان نیست، بلکه آغاز نهضت حق جویی بود، امروز نیز پایان تهاجم، آغاز کارزار بازسازی روانی، اجتماعی و فرهنگی ماست. رسالت مردم آزاده ایران، به تأسی از امام حسین(ع)، این است که پرچم عزت را نه فقط در میدان نبرد، بلکه در جبهه سازندگی، وحدت، اخلاق و توسعه بلند نگه دارند و نشان دهند که عاشورا را نه تنها شنیدهاند، بلکه زیستهاند.
انتهای پیام