کد خبر: 4271152
تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۲

حضرت خدیجه(س)؛ بانویی که قالب‌های جاهلی را شکست

حضرت خدیجه(س) معنای کمالات انسانی را به خوبی شناخت و چون توانست آن را تنها در وجود پیامبر اکرم(ص) بیابد، حاضر شد تمام شخصیت و دارایی خود را برای درک آن فدا کند و در این راه هم از مال خود گذشت، هم از موقعیت اجتماعی‌اش و برای درک این کمال واقعی، قالب‌های جاهلی را شکست و بهایی سنگین را به جان خرید. 

حضرت خدیجه(س)دهم رمضان (سال ده بعثت) نقطه پایان بر 25 سال همراهی حضرت خدیجه(س)، بانوی آسمانی با رسول خدا(ص) بود، بانویی طاهره، راضیه، مرضیه، زکیه، صدیقه، کبری، شامخه، فاضله، کامله و عفیفه که 55 سال قبل از بعثت چشم به جهان گشوده و از سال 15 قبل از بعثت (دهم ربیع ‌الاول) در کنار برگزیده الهی قرار گرفته بود و سرانجام بعد از قریب 25 سال همراهی و همگامی، در 65 سالگی چشم از جهان فرو بست و رسول الهی را در فراقی جانسوز تنها گذاشت.

این واقعه دردناک که به فاصله اندکی از وفات ابوطالب(ع) روی داد، چنان پیامبر اکرم(ص) را متأثر کرد که آن سال را «عام‏ الحزن‏» نامید. به نقل علامه مجلسی بعد از این واقعه خانه‌نشین شده و کمتر از خانه بیرون می‏رفت. (1)

تجلیل و بزرگداشت پیامبر اکرم(ص) از مقام حضرت خدیجه(س) ما را بر آن می‏دارد که به پیرامون شخصیت‏ و شاخصه‏‌هایی که ایشان را به چنین مرتبه‏‌ای رسانده است‏ بپردازیم.

نخستین ویژگی حضرت خدیجه(س) نسبت‏ به پیامبر اکرم(ص)، درک ارزش‌‏های واقعی او در برابر فریبندگی‏‌های ظاهری و دنیوی بود. او معنای کمالات انسانی را به خوبی شناخت و چون توانست آن را تنها در وجود پیامبر اکرم(ص) بیابد، حاضر شد تمام شخصیت و دارایی خود را برای درک آن فدا کند و در این راه هم از مال خود گذشت، هم از موقعیت اجتماعی‌اش و برای درک این کمال واقعی، قالب‏‌های جاهلی را شکست و بهایی سنگین از جمله قطع رابطه زنان، حتی تا زمان تولد حضرت فاطمه(س) را به جان خرید. 

این نوع نگرش و رفتار، در جامعه‌ای که عموم توده‏‌ها براساس ظواهر و زرق و برق‏‌های دنیوی روابط خود را پایه‌ریزی می‏‌کنند، نمی‏توانست ‏بدون پیامدهای تلخ و ناگوار باشد، بنابراین به فاصله‌ای اندک از پخش خبر ازدواج وی با امین قریش، گروهی از زنان به عیب‌جویی از وی روی آوردند و در محافل خود او را سرزنش کردند. آنان می‏‌گفتند: «او با این همه حشمت و شوکت‏ با یتیم ابوطالب که جوانی فقیر است ازدواج کرد. چه ننگ بزرگی!» حضرت خدیجه(س) در مقابل این جهالت‌‏ها ساکت ننشست و آن‏ها را به صرف نهار دعوت کرد و بعد از پایان مراسم گفت: «ای زنان! شنیده‌‏ام شوهران شما (و خودتان) در مورد ازدواج من با محمد(ص) خرده گرفته‌اید و عیب‏‌جویی می‏‌کنید، من از خود شما می‏‌پرسم آیا در میان شما، شخصیتی مثل محمد(ص) وجود دارد؟ آیا در گستره مکه و اطراف آن شخصیتی در فضائل و اخلاق نیک، مانند او سراغ دارید؟ من به خاطر این ویژگی‏‌ها با او ازدواج کردم و چیزهایی از او دیده‌‏ام که بسیار عالی است. پس شایسته نیست ‏شما این‌گونه سخن بگویید و نسبت‏‌های ناروا به دیگران دهید.» زنان قریش بعد از این سخنان خدیجه، همگی سکوت اختیار کردند و به‌تدریج پراکنده شدند. (2)

این شیوه استدلال خدیجه هر چند عمق ارزش‏گرایی در انتخاب‏‌ها را نشان می‏‌داد، برای جامعه جاهل و متعصب آن روز قابل درک نمی‌کرد، بنابراین زنان لجوج قریش به حالت قهر با او رفتار می‏‌کردند. آن‏ها دیگر به خدیجه سلام نمی‏‌کردند و نزد او نمی‏‌رفتند حتی تا سال پنجم بعثت که حضرت زهرا(س) متولد شد، نیز این شیوه رفتاری همچنان پا برجا بود. بنابراین حتی هنگام وضع حمل، او را تنها گذاشته و پیام فرستادند که: «تو با ما مخالفت و با یتیم ابوطالب ازدواج کردی، ما هرگز نزد تو نمی‌‏آییم و در هیچ کاری کمک نمی‏‌کنیم!!» این حجم از کینه‏ ورزی‏‌ها دل خدیجه را آزرد تا آن‌جا که خداوند چهار بانوی پاکیزه (ساره، آسیه، مریم، صفورا دختر شعیب پیامبر) را به یاری او فرستاد و به این‏سان خدیجه پاداش عشق و علاقه به کمالات انسانی را دریافت کرد و فرزندش فاطمه زهرا(س) را نیز به دنیا آورد. 

حضرت خدیجه(س) به رغم اموال فراوان و موقعیت اجتماعی ویژه‌‏ای که داشت، در برخورد با رسول اکرم(ص) همواره حرمت او را پاس می‏‌داشت و کوچک‏ترین رفتاری که نشانی از اظهار برتری دهد از خود بروز نمی‏‌داد. جلوه‌‏ای عالی از این رفتار را می‌‏توان در ماجرای عروسی آن دو سراغ گرفت. آنگاه که مراسم عقد و جشن پایان یافته بود و پیامبر(ص) می‏‌خواست ‏به خانه عمویش ابوطالب برگردد، ملکه بطحا و بانوی قریش که اینک همسر او شده بود، اینگونه او را مخاطب قرار می‏‌دهد: «الی بیتک فبیتی بیتک و انا جاریتک؛ به خانه خودتان وارد شوید، خانه من خانه شماست و من کنیز شما هستم.» و البته این همه احترام و پاسداشت ‏به خاطر عقیده و ایمان او به توحید بود.

حضرت خدیجه(س) تمام توان خود را به‌کار می‏‌برد تا امور منزل را مطابق میل پیامبر اکرم(ص) اداره کند. از جمله چون به میزان علاقه ایشان به عبادت آگاه بود، چنان رفتار می‌‏کرد که پیامبر(ص) به راحتی به عبادت و راز و نیازش مشغول باشد و حضور خدیجه را مانعی برای عباداتش نداند. پیامبر اکرم(ص) قبل از بعثت، در هر ماه چند بار و نیز همه ساله ماه رمضان را در غار حرا به تفکر و عبادت خداوند می‏‌گذراند و این عمل بعد از ازدواج نیز ادامه داشت. بنابراین امام هادی(ع) می‏‌فرمود: «پیامبر اسلام پس از سفر تجاری شام، درآمدش را بین فقرا تقسیم کرد و هر روز بامداد به فراز کوه حرا می‏رفت و به تماشای شگفتی‌‏های خلقت مشغول می‏‌شد و تحت تأثیر عظمت‏ خدا قرار می‏‌گرفت و خدا را آنگونه که شایسته بود عبادت می‏‌کرد» (3) بنابراین حضرت خدیجه(س) با درک چنین روحیاتی از پیامبر، هرگز برای او مزاحمتی ایجاد نمی‏کرد و همیشه با همدلی و همراهی او را بدرقه می‏کرد، غذایش را به وسیله حضرت علی(ع) به بالای کوه می‏فرستاد و گاه خود نیز با حضرت همراه می‏شد. علامه مجلسی به نقل از صحاح اهل سنت می‌‏نویسد: «در آن ماه رمضان که پیامبر(ص) در کوه حرا به سر می‏برد و وحی و بعثت آغاز می‏‌شد، حضرت علی(ع) و خدیجه(س) و یکی از غلامان در حضورش بودند.» برای نمونه تنها یکی از این عبادت‌‏های پیامبر 40 روز به درازا کشید که خدیجه(س) تمام این مدت را به تنهایی گذراند.

چنین عبادت‏‌های طولانی به طور طبیعی می‏‌توانست موجب ناراحتی، دلشوره‌ها و نگرانی‏‌های مختلفی برای حضرت خدیجه(س) شود، اما او نه تنها اعتراض نمی‏‌کرد بلکه با رسول خدا(ص) همراه بود، بنابراین پیامبر(ص) که خود متوجه نگرانی‏‌های حضرت خدیجه(س) بود، عمار یاسر را نزد خدیجه(س) فرستاد و پیام داد که: «ای خدیجه! گمان نکن کناره‏ گیری من به خاطر بی‏‌اعتنایی به تو است، بلکه پروردگارم چنین فرمود تا امر خود را اجرا کند. جز خیر و سعادت فکر دیگری نکن. خداوند هر روز، چند بار به خاطر تو به فرشتگان بزرگش مباهات می‏کند. پس وقتی شب شد، در را ببند و در بستر خود استراحت کن.» همراهی و همدلی خدیجه و تلاش او برای کسب رضایت رسول اکرم به حدی بود که وقتی هنگام وفات در ضمن وصیت ‏هایش به پیامبر(ص) گفت: «من در حق شما کوتاهی کردم، مرا عفو کن‏»، پیامبر فرمود: «هرگز از تو تقصیری ندیدم و تو نهایت تلاش خود را به کار بردی و در خانه من بسیار خسته شدی.»

روایات بسیاری از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که گویای اهمیت رویکرد خدیجه به پیامبر(ص) در آن فضای جاهلی و غربت رسول اکرم(ص) است. وقتی که حتی بسیاری از بستگان رسول اکرم(ص) نیز پیامبر را تنها گذاشتند و حتی کمر همت‏ به نابودی او بستند، خدیجه به محمد صلی الله علیه و آله روی آورد و با او پیمانی جاودانی بست و تا لحظه آخر زندگی بر عهد و پیمانش استوار ماند. پیامبر(ص) نیز با درک چنین فضیلتی از خدیجه بود که همواره تأکید می‏‌کرد «این مثل خدیجه‏» از جمله زمانی که هاله، خواهر خدیجه برای زیارت رسول اکرم(ص) به مدینه آمد، پیامبر با دیدن او به یاد خدیجه افتاد و از شدت تأثر به خود لرزید. بعد از رفتن او، عایشه پرسید: چه قدر از پیر زن قریش که سال‏خوردگی صورتش را چروکین و سرخ کرده بود یاد می‏کنی با اینکه امروز روزگار او را نابود کرده و خداوند همسری بهتر به شما بخشیده است!؟ پیامبر(ص) فرمود: «هرگز، به خدا سوگند! بهتر از خدیجه هیچ‏گاه نصیبم نشد، او هنگامی به من ایمان آورد که مردم مرا تکذیب می‏‌کردند و ... .»

عبدالله بن مسعود نمونه‌‏ای از مشاهدات خود پیرامون ایمان حضرت خدیجه(س) را آن زمان که هیچ کسی به پیامبر ایمان نیاورده بود، اینگونه بیان می‏‌کند: «نخستین چیزی که از اسلام دانستم این بود که با عموهایم و تعدادی از اعضای قبیله، وارد مکه شدیم. چون می‏‌خواستیم مقداری عطر بخریم ما را به عباس بن عبدالمطلب راهنمایی کردند. او بالای چاه زمزم، در کنار کعبه نشسته بود. زمانی که پیش او نشسته بودیم، دیدیم مردی که دو لباس سفید پوشیده بود و گیسوان و ریش پر و دندان‏های سفید و ... داشت و چهره ‏اش مثل ماه می‏درخشید، از باب صفا وارد مسجدالحرام شد. در طرف راست او یک نوجوان و پشت‏ سرش بانویی پوشیده را دیدم. آن‏ها کنار حجرالاسود رفتند. ابتدا آن مرد به حجرالاسود دست کشید، سپس آن نوجوان و بعد آن بانو. آن گاه هر سه به طواف کعبه مشغول شدند. وقتی هفت‏بار طواف کردند، کنار حجر اسماعیل آمدند و نماز جماعت‏ خواندند. آن مرد هنگام تکبیر دست‏‌هایش را تا کنار گوشش بلند می‏کرد تا به قنوت نماز رسیدند. قنوت را طولانی کردند تا آن که نماز تمام شد. من که چنین چیزی ندیده بودم، از ابن عباس پرسیدم: آیا دین جدیدی به مکه آمده است؟ من چنین دینی را در مکه ندیده بودم؟ گفت: این مرد برادرزاده من، محمد بن عبدالله است و آن نوجوان برادرزاده دیگرم علی بن ابی‏طالب و آن خانم هم همسر محمد؛ خدیجه دختر خویلد است. به خدا قسم غیر از این سه نفر کسی در روی زمین به این دین اعتقاد ندارد.»

حضرت خدیجه(س) صبر و تحمل را در زندگی با رسول خدا(ص) پیشه خود ساخت و در برابر فشارهای مختلف همسایه‌‏های مشرک، زنان متعصب، محاصره اقتصادی و... بردباری و تحمل ‏پذیری ویژه‌ای از خود نشان می‏داد. از جمله این وقایع می‌‏توان به واقعه شعب اشاره کرد که نقش مهمی نیز در تحلیل قوای جسمانی خدیجه(س) داشت، به اندازه‌‏ای که به فاصله اندکی از پایان محاصره، آن بانوی بزرگوار وفات یافت. در این محاصره یاران پیامبر (چهل نفر) جز چهار ماه حرام سال را در گرمای داغ تابستان و بیابان خشک و... تحمل می‏کردند و در این زمان بانوی محمد که 63 تا 65 ساله بود، علاوه بر صرف اموال، خود نیز در شمار محاصره شدگان بود.

بنت الشاطی از نویسندگان عرب در مورد میزان تحمل حضرت خدیجه(س) در این دوران می‏‌نویسد: «خدیجه در سنی نبود که تحمل آن همه رنج ‏برایش آسان باشد، و از کسانی نبود که در جریان زندگی با تنگی معیشت‏ خو گرفته باشد. اما در عین حال و با وجود کهولت‏ سن، سختی‏ هایی را که در اثر محاصره در شعب وارد می‏شد تا سر حد مرگ تحمل کرد.» در این دوره حتی برخی بستگان پیامبر نیز با بی ‏رحمی تمام بر این فشارها می‏‌افزودند که از جمله آن‏ها می‏توان از ابوجهل نام برد که مانع می‏شد تا حکیم بن حزام برای عمه‌اش خدیجه(س) که در شعب بود، حتی از اموال خود خدیجه آذوقه برساند.

با این همه سختی و فشار، خدیجه خم به ابرو نمی‌‏آورد و در تمام دوران زندگی قبل و بعد از بعثت‏ به سان بانویی شفیق، بر گرد وجود پیامبر(ص) می‏گشت و با سیمای خندان خود غم ‌ها را از رخ پیامبر(ص) می‏زدود و در این بین به‏سان یاور، وزیر و کمک‏ رسانی توانمند او را یاری می‏‌کرد.

از مصادیق مجاهدت حضرت خدیجه(س) می‏‌توان به موضوع پذیرش اسلام در سال‏‌های جهل و گمراهی و نیز تقیه شدید در شرایط خوفناک و وحشتناک آن عصر اشاره کرد. میزان خطرات پذیرش اسلام در آن دوره به حدی بود که امام صادق(ع) می‏‌فرمود: پیامبر خدا پنج ‏سال در مکه به طور پنهانی می‏زیست، علی و خدیجه با او بودند و اسلام خود را پنهان و به شدت تقیه می‌‏کردند. 

منابع:

1)   بحارالانوار، ج 21
2)   شجره طوبی، جلد 2
3)   خدیجه کبری نمونه زن مجاهد مسلمان

انتهای پیام
captcha