به گزارش ایکنا، به نقل از روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در لرستان، حجتالاسلام والمسلمین سیداحمدرضا شاهرخی، نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه خرمآباد، 14 فروردینماه در سلسله جلسات «آموزههایی از قرآن کریم» ویژه ماه مبارک رمضان در مسجد صاحبالزمان(عج) محله ماسور خرمآباد در رابطه با وجه تسمیه سوره بقره گفت: وجه نامگذاری سوره بقره، به جهت بیان همین داستانی است که در این بخش از آیات آمده، که بعد از کشته شدن شخص بیگناه، مردم برای رفع فتنه و پیدا کردن قاتل به حضرت موسی(ع) مراجعه کردند، وحی نازل شد که یک گاو را ذبح کنید، قطعهای از گوشت بدن گاو را به بدن مقتول بزنید، تا قاتل برای شما مشخص شود.
فرمان ذبح گاو، در تورات بهعنوان يک قانون قضايى مطرح شد، تا هم میزان رعایت ادب و تسلیم آنها و هم درجه ایمان مردم به پیامبرشان مشخص شود، اما مردم در آن زمان فلسفه آن را درک نمیکردند و از روی لجاجت و جهالت به دنبال مسخره کردن و بهانهجویی بودند. خداوند متعال در يک ماجرا، توحيد، قدرتنمايى خود، نبوت، معجزه موسى، معاد، زنده شدن مرده را به اثبات مىرساند.
کار به جایی رسید که گوشت گاو را بر بدن میت زدند و او به اذن الله قاتل خود را معرفی کرد و مشخص شد آن کسی که به ظاهر به دنبال پیدا کردن قاتل بود و آتش فتنه در حقیقت زیر سر او بود، خودش قاتل است. «وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ؛ یاد کنید هنگامیکه کسی را کشتید و درباره قاتل او به نزاع و ستیز برخاستید؛ و خدا آشکارکننده چیزی است که پنهان میداشتید.»، «فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَٰلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَىٰ وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ؛ پس گفتیم: پارهای از آن گاو ذبح شده را به مقتول بزنید تا زنده شود و قاتل را معرفی کند، خدا مردگان را اینگونه زنده میکند و نشانههای قدرت و ربوبیت خود را به شما نشان میدهد، تا بیندیشید.»
نمونه زنده شدن مردگان را در آیات متعددی داریم، از جمله زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی مسیح(ع) و نیز در ارتباط با حضرت عزیر، از پیامبران بنیاسرائیل، بیتالمقدس و فلسطین فعلی به علت لجاجت قوم بنیاسرائیل در طول هزاران سال همیشه محل درگیری و نزاع بوده و در یک مقاطعی از زمان به کلی تخریب شده و دوباره ساخته شده است.
در مورد حضرت عزیر، در آیه 259 سوره بقره مطالبی آمده است؛ این پیامبر از منطقه شمال و فلسطین میگذشت و دید که تمامی اماکن تبدیل به مخروبه شدهاند، همه افرادی که در آنجا زندگی میکردند از بین رفتهاند، به فکر زنده شدن مردگان افتاد و پیش خودش فکر کرد چگونه دوباره اینها زنده خواهند شد، شهری که ویران شده و در اثر درگیری و نزاع به این وضعیت درآمده... «أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛ یا چون آن کسی که به دهکدهای گذر کرد، در حالی که دیوارهای آن بر روی سقفهایش فرو ریخته بود و اجساد ساکنانش پوسیده و متلاشی به نظر میآمد گفت: خدا چگونه اینان را پس از مرگشان زنده میکند؟ پس خدا او را صد سال میراند، سپس وی را برانگیخت، به او فرمود: چه مقدار در این منطقه درنگ کردهای؟ گفت: یک روز یا بخشی از یک روز درنگ کردهام، خدا فرمود: بلکه صد سال درنگ کردهای به خوراکی و نوشیدنی خود بنگر که پس از گذشت صد سال و رفت و آمد فصول چهارگانه تغییری نکرده و به درازگوش خود نظر کن که جسمش متلاشی شده، ما تو را زنده کردیم تا به پاسخ پرسشت برسی و به واقع شدن این حقیقت مطمئن شوی و تا تو را نشانهای از قدرت و ربوبیت خود برای مردم در مورد زنده شدن مردگان قرار دهیم، اکنون به استخوانهای درازگوش خودت بنگر که چگونه آنها را برمیداریم و به هم پیوند میدهیم، سپس بر آنها گوشت میپوشانیم. چون کیفیت زنده شدن مردگان بر او روشن شد، گفت: اکنون میدانم که یقیناً خدا برهر کاری تواناست.» مواردی که میشود از آیه شریفه اقتباس کرد و از آن درس گرفت، توحید، معادباوری، پی بردن به قدرت لایزال الهی، رجعت، عبرت گرفتن از گذشته است.
داستان پندآموز زنده شدن مردگان و درخواست حضرت ابراهیم(ع) از خداوند متعال یکی از جلوههای قدرت لایزال الهی و یاد روز رستاخیز است که در آیه 260 سوره بقره به آن اشاره شده است: «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ؛ و یاد کنید هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من نشان ده که مردگان را چگونه زنده میکنی؟ خدا فرمود: آیا به قدرتم نسبت به زنده کردن مردگان ایمان نیاوردهای؟ گفت: چرا، ولی مشاهده این حقیقت را خواستم تا قلبم آرامش یابد، خدا فرمود: پس چهار پرنده بگیر و آنها را برای دقت در آفرینش هر یک به خود نزدیک کن و بعد از کشتن، ریز ریز کردن و مخلوط کردنشان به هم بر هر کوهی در این منطقه بخشی از آنها را قرار ده، سپس آنها را بخوان که شتابان به سویت میآیند؛ و بدان که یقیناً خدا توانای شکستناپذیر و حکیم است.»
حضرت ابراهیم خلیلالله، بنده پاک الهی به خاطر منزلتی که در پیشگاه خدای متعال دارد به اذن الله تعالی، از نیروی دخل تصرف در عالم برخوردار است و البته همه انبیا و ائمه هدی، از این توانایی برخوردار هستند، از طرف دیگر معاد جسمانی و روحانی و اینکه در روز قیامت روح و جسم به همدیگر میپیوندند بهعنوان یک اصل ثابت در قرآن کریم آمده است.
زنده شدن مردگان از شئون ربوبیت خداوند متعال است و اینکه به عینه در آن زمان به این کار اقدام میشد، به جهت آموزش عمیق یاد خدا و یاد معاد بود، چراکه قلبها و دلها به واسطه لجاجت و جهالت و سستی عقیده دستخوش تغییرات شده بود، و نفوذ در درون آنها سخت بود، بالا بردن ایمان و یقین برای رسیدن به مرز اطمینان و پژوهش و کنجکاوی در این مسیر یک ارزش محسوب میشود و ولایت تکوینی در خصوص قدرت تصرف اولیا الهی در هستی و یادآوری معاد جسمانی و بازگشت روح به ذرات بدن از مصادیق قدرت لایزال الهی است.
در قرآن کریم در باب زنده شدن مردگان در سوره آلعمران آیه 49 میفرماید: «وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ و به رسالت و پیامبری به سوی بنیاسرائیل میفرستد که به آنان گوید: من از سوی پروردگارتان برای شما نشانهای بر صدق رسالتم آوردهام؛ من از گِل برای شما چیزی به شکل پرنده میسازم و در آن میدمم که به اراده و مشیت خدا پرندهای زنده و قادر به پرواز میشود و کور مادرزاد و مبتلای به پیسی را بهبود میبخشم؛ و مردگان را به اِذن خدا زنده میکنم و شما را از آنچه میخورید و آنچه در خانههایتان ذخیره میکنید خبر میدهم؛ مسلماً اگر مؤمن باشید این معجزات برای شما نشانهای بر صدق رسالت من.
خداوند متعال این نمونهها را برای بیدار کردن انسانهای مغرور و افزودن بصیرت و معرفت انسانهای آگاه ذکر میکند، در همین راستا در سوره کهف آیه 10 تا 12 داستان عبرتآموز جوانانی را ذکر میکند که در زمان دقیانوس و حکومت حاکمی ستمگر، مبارزه کردند و خداوند متعال نسیم رحمتی بر آنان میفرستد، مجموعه این داستانها در راستای هدایت و تربیت انسانهاست.
«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ؛ سپس دلهای شما بعد از آن معجزه شگفتانگیز سخت شد، مانند سنگ یا سختتر؛ زیرا پارهای از سنگهاست که از آنها نهرها میجوشد و پارهای از آنها میشکافد و آب از آن بیرون میآید و پارهای از آنها از ترس خدا از بلندی سقوط میکند؛ و خدا از آنچه انجام میدهید بیخبر نیست.»
قساوت و سنگدلی مرض روحی سختی است، که در اثر لجاجتهای پی در پی برای انسان به وجود میآید، علیرغم نزول آیات و الطاف الهی و بیان شیوا و ساده برای فهم عمیقترین معارف، به جای تقویت ایمان در افراد لجوج، به واسطه نااهل بودن آنها موجبات قساوت قلب آنها فراهم میشود، اما بالعکس همین آیات برای مؤمنان مایه شفا و رحمت و هدایت است.
انتهای پیام