حجتالاسلام حیاتالغیب، مدیر حوزه علمیه کمالیه خرمآباد در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از لرستان، ضمن اشاره به سعادتمندی مردم لرستان به دلیل برگزاری جشنواره نماهنگ رضوی در این استان، گفت: یکی از مهمترین کارهایی که باید انجام دهیم این است که مردم را با سیره ائمه اطهار(ع) آشنا کنیم.
وی با اشاره به اینکه مردم باید بدانند که امام رضا(ع) در برخورد با حاکمان و مردم عادی چگونه رفتار کرده است، ادامه داد: یکی از راههای شناساندن این اخلاق و سیره به مردم برگزاری جشنوارههایی اینچنین است، که از منظر اسلام کاری پسندیده بهشمار میآید.
حجتالاسلام حیاتالغیب با بیان اینکه ما باید براساس دستورات دینی از راه، روش و سیره ائمه اطهار(ع) الگو بگیریم و اخلاقیات آن بزرگواران ر در زندگی خود پیاده کنیم، عنوان کرد: به این منظور ما باید با گفتار، منش و رفتار امام رضا(ع) در همه ابعاد زندگی بهطور مفصل آشنایی پیدا کنیم؛ چراکه امام رضا(ع) شخصیتی است که میتواند ما را به خدا برساند.
مدیر حوزه علمیه کمالیه با اشاره به اینکه الگوپذیری در جوانان بیشتر است و بهدنبال الگو میگردند، ادامه داد: درون جوانان ما یک آمادگی ذهنی و فکری وجود دارد که میتواند او را بهسوی امام رضا(ع) هدایت کند و در این دنیا که گرایشهای مذهبی و دینی مختلفی وجود دارد آنچه که میتواند جوان را به سرمنزل هستی برساند آشنایی با زندگانی ائمه اطهار(ع) بهویژه امام رضا(ع) و تأسی از آن و عملی کردن آن در زندگی خود است؛ چراکه امام مظهر صفات جلال و جمال خدای بزرگ است.
وی در رابطه با شأن زیارت قبر مطهر امام رضا(ع)، گفت: روزی امام جواد(ع) فرزند امام رضا(ع) به یکی از دوستان خود، گفت: به دیگر دوستان و علاقهمندان ما بگویید ثواب زیارت قبر ما معادل هزار حج است، راوی میگوید که به امام جواد(ع) عرض کردم: هزار حج برای ثواب زیارت قبر پدرتان است، فرمودند: هرکه پدرم را با معرفت در حقش زیارت نماید هزار هزار حج ثواب زیارتش است.
حجتالاسلام حیاتالغیب با ذکر روایتی از کتاب رجال که عالم بزرگ شیخ طوسی آن را نوشته است، درباره برخورد امام رضا(ع) با مردم، گفت: در یکی از روزها عدهای از دوستان امام رضا(ع) در منزل حضرت جمع شدند و یونس بن عبدالرحمان که از افراد مورد اعتماد آن حضرت و شخصیتهای ارزنده آن زمان بود، در آن جمع نشسته بود که ناگهان گروهی از اهالی بصره اجازه ورود خواستند، امام به یونس فرمود: که شما به فلان اتاق بروید و مواظب باشد که هیچگونه عکسالعملی نشان ندهید مگر اینکه اجازه دهم، آنگاه اجازه فرمود و اهالی بصره وارد شدند و علیه یونس به سخنچینی و ناسزاگویی پرداختند که امام سر پایین انداخته بود و سخن نمیگفت و عکسالعملی نداشت، زمانی که مردم رفتند، آن حضرت اجازه داد یونس بیرون بیاید که با حالت غمگین و چشم گریان بر امام وارد شد و اظهار کرد یابن رسولالله(ع) من به فدایت گردم با چنین افرادی معاشرت دارم درحالیکه در مورد من چنین سخن میگویند، امام با ملاطفت به یونس گفت: نگران نباش هرچه میخواهند بگویند ارزش ندارد، جای نگرانی ندارد همینکه امام تو از تو راضی باشد کافی است، فقط یک نکته را در ذهن خود داشته باش که همیشه با مردم به اندازه کمال و معرفت آنها سخن بگویید.