حجتالاسلام مهدی وحیدی، مدرس حوزه و دانشگاه در یادداشتی که در اختیار ایکنای لرستان قرار داده است، نوشت: در خطبه 85 نهجالبلاغه میخوانیم: «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيکَ لَهُ، الاْوَّلُ لاَ شَىْءَ قَبْلَهُ، وَ الآخِرُ لاَ غَايَةَ لَهُ، لاَتَقَعُ الاَْوْهَامُ لَهُ عَلَى صِفَة، وَلاَ تُعْقَدُ الْقُلُوبُ مِنْهُ عَلَى کَيْفِيَّة، وَلاَ تَنَالُهُ التَّجْزِئَةُ وَالتَّبْعِيضُ، وَلاَتُحِيطُ بِهِ الاَْبْصَارُ وَالْقُلُوبُ و منها: فَاتَّعِظُوا عِبَادَ اللهِ بِالْعِبَرِ النَّوَافِعِ، وَاعْتَبِرُوا بِالآي السَّوَاطِعِ، وَ ازْدَجِرُوا بِالنُّذُرِ الْبَوَالِغِ، وَانْتَفِعُوا بِالذِّکْرِ وَالْمَوَاعِظِ، فَکَأَنْ قَدْ عَلِقَتْکُمْ مَخَالِبُ الْمَنِيَّةِ، وَانْقَطَعَتْ مِنْکُمْ عَلاَئِقُ الاُْمْنِيَّةِ، وَ دَهِمَتْکُمْ مُفْظِعَاتُ الاُْمُورِ، وَالسِّيَاقَةُ إِلَى الْوِرْدِ الْمَوْرُودِ، فَ«کُلُّ نَفْس مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِيدٌ»: سَائِقٌ يَسُوقُهَا إِلَى مَحْشَرِهَا; وَ شَاهِدٌ يَشْهَدُ عَلَيْهَا بِعَمَلِهَا .دَرَجَاتٌ مُتَفَاضِلاَتٌ، وَ مَنَازِلُ مُتَفَاوِتَاتٌ، لاَيَنْقَطِعُ نَعِيمُهَا، وَ لاَيَظْعَنُ مُقِيمُهَا، وَ لاَيَهْرَمُ خَالِدُهَا، وَ لاَيَبْأَسُ سَاکِنُهَا.»
و گواهى مىدهم كه خدايى نيست جز خداى يكتا، آغاز اوست كه پيش از او چيزى نيست، و پايان همه اوست كه بىنهايت است. پندارها براى او صفتى نمىتوانند فراهم آورند، و عقلها از درک كيفيت او درماندهاند، نه جزئى براى او مىتواند تصور كرد و نه تبعيضپذير است، و نه چشمها و قلبها مىتوانند او را بهدرستى فرا گيرند. اى بندگان خدا از عبرتهاى سودمند پند پذيريد، و از آيات روشنگر عبرت آموزيد. و از آنچه با بيان رسا شما را ترساندهاند، بپرهيزيد، و از يادآورىها و اندرزها سود ببريد، آن چنان كه گويا چنگال مرگ در پيكر شما فرو رفته، و رشته آرزوها و دلبستگىها قطع گرديده و سختىهاى مرگ و آغاز حركت به سوى قيامت به شما هجوم آورده است. آن روز كه «همراه هر كسى گواه و سوق دهنده اى است»، سوق دهندهاى كه تا صحنه رستاخيز او را مىكشاند، و شاهدى كه بر اعمال او گواهى مىدهد. در بهشت، درجاتى از يكديگر برتر و جايگاههايى گوناگون و متفاوت وجود دارد كه نعمتهايش پايان ندارد و ساكنان آن هرگز خارج نگردند، ساكنان بهشت جاويد، هرگز پير و فرسوده نگردند، و گرفتار شدائد و سختىها نخواهند شد.
حضرت علی(ع) در اين خطبه به سه مسئله مهم اشاره کرده است؛ مسئله اول بخشى از صفات جلال و جمال پروردگار، مسئله دوم جلب توجه مردم به درسهاى عبرت برخاسته از حوادث مختلف زندگى، مخصوصاً مرگ كه در انتظار همه انسانهاست و بخش سوم اشاره به درجات و مقامات بهشتى «اولياء اللّه» و نعمتهاى بىپايان آن، كه هميشگى و جاودانى است.
علماى عقايد، صفات ذات خدا را به دو بخش صفات جمال و صفات جلال تقسیم میکند، از آنجا که معرفت خداوند و شناخت صفات جمال و جلال او، سرچشمه هر خير و خوبى و ريشه تمام فضايل اخلاقى و اعمال صالح است.
امام علی(ع) در آغاز بسيارى از خطبهها به گوشهاى از صفات پروردگار اشاره مىکند و دلها را متوجه عظمت ذات پاک و اوصاف جمال و جلال او مىفرمايد و در اين بخش از خطبه به هشت صفت اشاره مىکند. ایشان در ابتدای خطبه میفرماید: «گواهى مىدهم که معبودى جز ذات پاک او نيست، يگانه است و همتايى ندارد»، در اين جمله سه وصف شامل نفى معبودى جز خدا، يگانگى او و نداشتن شريک و همتا بیان شده ولى پيداست که اين هر سه وصف، به يک حقيقت باز مىگردد و آن يگانگى خداوند در ذات و صفات و عبوديت است و از آنجا که اساس صفات خداوند توحيد است، قبل از همه به سراغ توحيد رفته و چنانکه خواهيم ديد صفات هفتگانه ديگر، از همين وصف توحيد، سرچشمه مىگيرد.
امام علی(ع) در دومين وصف مىفرمايد: «همان مبدأ نخستينى که پيش از او، چيزى نبوده است»، اين يکى از نشانههاى بىهمتايى خداوند است، چراکه او وجودى بىنهايت بوده و چنين وجودى ازلى است و وجود ازلى قبل از هر چيز بوده و بعد از هر چيز خواهد بود، چراکه اگر چيزى قبل از آن باشد، ازليت او نفى مىشود.
آن حضرت در سومين صفت مىفرمايد: «او آخرى است که پايانى ندارد»، در چهارمين صفت مىفرمايد: «انديشهها، کنه صفاتش را درک نکنند»، مىدانيم عقل ما محدود است و جز امور محدود را درک نمىکند، بنابراين ذات بىپايان خدا و صفات نامحدودش که عين ذات اوست نيز در وهم نمىگنجد و به تعبير ديگر اگر ما به صفات او آگاهى داريم، از قبيل علم اجمالى است.
امام علی(ع) در پنجمين و ششمين وصف اشاره به نفى «کيفيت» و «کميت» از ذات پاک پروردگار مىکند. کیفیت عبارت است از شکلی که اشياء به خود مىگيرند و کیفیت مربوط به امورى است که اوصافش زائد بر ذات آن است، اما کسى که صفتش عين ذات اوست و ذاتش خالى از هرگونه دوگانگى و چندگانگى است کيفيت در او راه نمىيابد، بنابراین کیفیتها ناشى از محدودیتهاست و ذات نامحدود پروردگار، خالى از هرگونه کيفيت است.
امیرالمؤمنین(ع) در هفتمين و هشتمين وصف مىفرمايد: «چشمها و انديشهها به او احاطه نمىيابد» یعنی چشمها او را نمىبيند و عقلها نيز به کنه ذاتش نمىرسد. در حديث پرمعنايى از امام جواد(ع) مىخوانيم: «انديشههاى انسانى از ديد چشمها دقيقتر است، چراکه انسان گاه شهرهايى را که هرگز با چشم نديده و در آن وارد نشده است.»
توصيفى که امام علی(ع) در اين جملههاى کوتاه در فراز اول اين خطبه از ذات و صفات خداوند بيان کرده، اوج توانايى انسان را در معرفت اللّه نشان مىدهد، چيزى که بالاتر از آن براى هيچ انسانى ممکن نیست.
امام علی(ع) در ادامه سخن خود به گذشته تاريخ و حوادث عبرتآميز زندگى بشر اشاره کرده و سرنوشتشان را در آينه تاريخ به آنها نشان مىدهد، قدرتمندان تاريخ، کبکبه پادشاهان بزرگ، ثروت عظيم ثروتمندان پيشين و زندگى پر ناز و نعمت آنها را ببینیم که چگونه دست تقدیر به چشم برهم زدنی ورق سرنوشت آنها را برگرداند، چنانکه از قصرهاى مجلل آنها جز ويرانهاى و از اندام پرقدرت آنها جز استخوان پوسيدهاى باقى نمانده است.
چهار هشدار در این خطبه بیان شده است؛ تفاوت ميان اين چهار هشدار اين است که در هشدار اول امام(ع) همه را به حوادث تاريخى عبرتآموز گذشته و حال توجه مىدهد، در هشدار دوم به نشانههاى پروردگار در عالم هستى يا آيات قرآنى که بيدارگر است، در هشدار سوم به انذارها و سخنان بيمدهنده از سوى اولياءاللّه و در هشدار چهارم به اندرزها و نصيحتهاى اين مردان الهى توجه شده است که مجموعه اين هشدارها براى بيدارى آنان که کمترين آمادگى دارند، کافى است.
امام علی(ع) بعد از دادن هشدارها به لحظات دردآور مرگ و جان دادن و حالاتى که هر بينندهاى را تکان مىدهد و در فکر فرو مىبرد تأکید کرده و میفرماید: «گويا مىبينم چنگال مرگ در پيکر شما فرو رفته و علاقه و آرزوها از شما رخت بربسته، شدايد و سختىهاى مرگ و برزخ به شما روى آورده، و حرکت به سوى رستاخيز آغاز شده است و هر يک از شما وارد صحنه محشر مىشود، در حالى که همراه او «سائق» و «شاهدى» است؛ فرشتهاى که او را بهسوى محشر مىراند و شاهدى که بر اعمال او گواهى مىدهد.»
از آنجا که مرگ در انتظار همه انسانهااست و هيچ تاريخ و زمان مشخصى براى آن وجود ندارد و هر لحظه ممکن است به سراغ انسان بيايد، امام علی(ع) آن را بهصورت يک امر انجام شده، مطرح میکند.