شیخ بهایی؛ از تدریس علوم اسلامی تا رسیدن به مقام شیخ‌الاسلامی
کد خبر: 4049222
تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۰:۳۳

شیخ بهایی؛ از تدریس علوم اسلامی تا رسیدن به مقام شیخ‌الاسلامی

شیخ بهایی که سال‌های طولانی به‌عنوان شیخ‌الاسلام اصفهان ریاست علمای شیعه را عهده‌دار بود، در علوم فقه، اصول، تفسیر، حدیث، رجال، درایه، ادبیات، ریاضیات، جبر، هندسه، اسطرلاب و هیئت آثار فراوانی به زبان‌های فارسی و عربی نوشت و خدمات ارزنده‌ای را از خود به یادگار گذاشت.

شیخ بهاییسوم اردیبهشت‌ماه در تقویم کشور ما به نام روز بزرگداشت شیخ بهایی نام‌گذاری شده است.

شیخ بهایی حکیم، فقیه، عارف، منجم، ریاضیدان، شاعر، ادیب، مورخ و دانشمند نامدار قرن دهم و یازدهم هجری است که تبحر زیادی در دانش‌های فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات داشت و کتب زیادی از او در علوم مختلف مانند سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه، مهندسی و هنر و فیزیک به یادگار مانده است.

به مناسبت فرارسیدن این روز، با تکیه بر کتاب «پای درس علما»، تألیف حجت‌الاسلام والمسلمین محمدتقی صرفی‌‎پور، به زندگانی بابرکت این عالم بزرگ جهان تشیع و اسلام نگاهی کرده‌ایم که تقدیم مخاطبان ایکنا می‌شود.

نسبت خاندان شیخ بهایی به حارث همدانی، یار وفادار حضرت علی(ع) می‎‌رسد، جبل عامل، زادگاه شیخ بهایی، زادگاه مجتهدان، دانشمندان و نویسندگان بزرگ شیعی مانند محقق ثانی، شهید اول و شهید ثانی است.

ابوذر غفاری نخستین مبلغ شیعه در منطقه شام و لبنان است، وی در دورانی از جانب عثمان در شام تبعید بود و به تبلیغ فرهنگ تشیع در آن سامان پرداخت و بذر تشیع را در آن دیار افشانید. از آن هنگام تاکنون، جبل عامل مهد دانشوران پارسای شیعه بوده و هست.

در صبحگاه هفدهم ذی‌الحجه سال 953 قمری در روستای جیع زادگاه شهید ثانی نوزادی چشم به جهان گشود که وی را محمد نامیدند، محمد در دامان پاک خانواده‌ای روحانی تربیت یافت.

پدر بزرگوار شیخ بهایی، عزالدین حسین بن عبدالصمد بن محمد بن علی بن حسین از فقیهان و دانشوران بزرگ قرن دهم هجری است که دانش فقه، اصول، حدیث، رجال، حکمت، کلام، ریاضی تفسیر، شعر، تاریخ، لغت و بسیاری از علوم رایج آن عصر مهارت داشت.

وی از شاگردان ممتاز شهید ثانی است که گاه در سفرها نیز همراه استاد بود و پس از شهادت استاد به ایران آمد و در اصفهان به تدریس علوم اسلامی مشغول شد، شاه طهماسب صفوی از او درخواست کرد که به قزوین، پایتخت صفویان بیاید او نیز پذیرفت و به عنوان «شیخ‌الاسلام» حکومت صفویه انتخاب شد و سال‌ها در هرات و مشهد به ارشاد و هدایت مردم اشتغال ورزید.

پس از شهادت استاد پدر شیخ بهایی(شهید دوم) که به تحریک علمای سنی و به دست کارگزاران حکومت عثمانی صورت گرفت، جبل عامل برای شیعیان و علمای شیعی ناامن می‎نمود و از آن سو حکومت نوپای صفوی با به رسمیت شناختن مذهب شیعه در کشور، بستر مهاجرت علمای شیعه از سراسر دنیا به ایران را فراهم نمود.

بسیاری از دانشمندان بزرگ شیعی که از آزار ابرقدرت بزرگ عصر یعنی امپراطوری عثمانی به تنگ آمده بودند به ایران آمدند و حوزه‌های علمیه ایران را رونقی تازه بخشیدند، محقق کرکی، شیخ لطف‌الله میسی و شیخ علی منشار عاملی از اندیشه‌وران جبل عامل هستند که به ایران هجرت کردند.

شیخ بهایی سال‌های دراز در ایران به تدریس اشتغال داشت و اندیشه‌وران بسیاری در دامان درس او تربیت یافتند که از جمله آنها می‌توان از ملاصدرای شیرازی، ملامحسن فیض‌کاشانی، محمدتقی مجلسی پدر علامه محمدباقر مجلسی نام برد.

شیخ بهایی پس از سال 1006 قمری شیخ‌الاسلام اصفهان بود، اصفهان در سال 1006 قمری از سوی شاه عباس کبیر پایتخت ایران شد، با انتخاب اصفهان به پایتختی، مهاجرت علمای شیعه از سراسر جهان اسلام به این شهر رونق گرفت مدت زمانی بعد شیخ بهایی از مقام شیخ‌الاسلامی استعفا داد و از سال 1012 قمری تا 1019 قمری به سفر رفت، سپس به اصفهان برگشت و تا آخر عمر در آن شهر ماند و به عنوان شیخ‌الاسلام ریاست علمای شیعه را برعهده گرفت.

شیخ بهایی در علوم مختلف فقه، اصول، تفسیر، حدیث، رجال، درایه، ادبیات، ریاضیات، جبر، هندسه، اسطرلاب، هیئت، جفر و ... آثار فراوانی به زبان‌های فارسی و عربی نوشت.

از استادان شیخ بهایی می‎توان از ملاعبدالله یزدی، ملاعلی مُذَهّب، ملاعلی قائنی، ملا محمدباقر یزدی، شیخ احمد گچایی، شیخ عبدالعالی کرکی، محمود دهدار و محمد بن محمدبن ابی اللطیف مقدسی شافعی نام برد و مشهورترین شاگردان شیخ بهایی هم عبارت از محمدتقی مجلسی، محمدمحسن فیض کاشانی، صدرالمتألهین شیرازی، سید ماجد بحرانی، شیخ جواد بن سعد بغدادی معروف به فاضل جواد، ملاحسن‌علی شوشتری، ملا خلیل بن غازی قزوینی، شیخ زین‌الدین بن محمد نواده شهید ثانی، ملا صالح مازندرانی، رفیع‌الدین محمد نائینی مشهور به میرزا رفیعا نام برد.

از فعالیت‌های ماندگار شیخ بهایی می‌‎توان به ساخت و معماری مسجد امام اصفهان و مهندسی حصار نجف، ساخت ساعت آفتاب یا صفحه آفتابی و یا ساعت ظلی در مغرب مسجد امام در اصفهان، طرح‌ریزی یکی از بزرگ‌ترین کاریزهای ایران کاریز نجف‌آباد، تقسیم آب زاینده‌رود به محلات اصفهان و روستاهای مجاور رودخانه، تعیین سمت قبله مسجد امام به مقیاس چهل درجه انحراف غربی از نقطه جنوب که به یک قرن و نیم اختلاف نظر پایان داد، ساخت ساختمان گلخن گرمابه شیخ بهایی و طراحی منارجنبان اصفهان اشاره کرد.

از جمله آثار شیخ بهایی می‎توان به جامع عباسی، الزبده فی الاصول، مثنوی سوانح‌الحجاز (نان و حلوا) و کشکول شیخ بهایی نام برد و مثنویات معروف شیخ بهایی نیز عبارت از نان و حلوا یا سوانح سفر الحجاز بر وزن مثنوی مولوی، نان و پنیر بر وزن مثنوی مولوی، شیر و شکر در بحر خَبَب یا مُتدارک هستند و مثنوی‌هایی مانند نان و خرما، شیخ ابوالحشم و رموز اسم اعظم را نیز منسوب به او دانسته‌اند.

از شیخ بهایی حکایت شده که پدرم روزی به نزد شهید ثانی رفته و دیده بود که شهید ثانی سخت در فکر است، وقتی علت را جویا شده بود، در جواب گفته بود: ای برادر به گمانم من شهید دوم باشم زیرا دیشب در خواب دیدم که سیدمرتضی علم‌الهدی مهمانی برپا کرده و همه علمای امامیه را دعوت نموده و چون وارد شدم، سید برخاست و به من مرحبا گفت و فرمود که در کنار شهید اول بنشین و چون مجلس مهمانی شروع شد من بیدار شدم و این دلیل روشنی است که من شهید دوم هستم.

شیخ بهایی می‌گفت: زمانی که ما در جبل‌عامل لبنان بودیم چون اجداد ما دائم به عبادت و پرهیزکاری مشغول بودند، کراماتی داشتند، از جمله جدم برایم تعریف کرد که روزی برف سنگینی در منطقه ما آمد و در منزل غذایی که با آن بچه‌ها را سیر کنیم نداشتیم، لذا بچه‌ها گریه می‎کردند و غذا می‎خواستند پدربزرگم به همسرش گفت: تو بچه‌ها را ساکت کن تا من دعا کرده و از خدا روزی بخواهم.

مادربزرگ ما هم مقداری برف آورد و در کنار تنور گذاشت و گفت من با این برف‌ها نان درست می‌کنم سپس برف را شبیه به خمیر آماده پختن نموده و داخل تنور می‎چسباند بعد از ساعتی در حالی که پدربزرگم مشغول دعا بود، مادربزرگم نان‌هایی را از تنور بیرون آورد و همین که جدم این نان‌ها را دید خوشحال شد که دعایش مستجاب شده است، شیخ بهایی سپس گفت ما در جبل عامل این‌طور بودیم ولی از وقتی به ایران آمدیم همه این کرامات از ما گرفته شد.

برادر شیخ بهایی نقل نموده است که زمانی شیخ در دربار شاه عباس حضور داشت، سفیر از روم به نزد شاه عباس رسید و ضمن سخنانش اظهار داشت که در کشور ما دانشمندان عارفی وجود دارد که بر اثر اطلاع از علوم غریب، عملیات محیرالعقول و عجیبی انجام می‎دهند و چند نمونه از کارهای آنها را توضیح داد و افزود: ظاهراً در میان شما این‌چنین افرادی وجود ندارد؟ شاه از این حرف، سخت غمگین و ناراحت شد و پاسخی نداد.

شیخ که شاه عباس را در کمال ناراحتی مشاهده کرد فرمود: این سخنانی که سفیر روم بیان کرد، شایسته مردان خردمند و باکمال نمی‎باشد، افراد خردمند وظیفه‌ای دارند و افراد جادوگر و حقه‌باز هم راه دیگری دارند.

شیخ همچنان که مشغول صحبت بود، بند پابند خود را باز کرد که این کار در حضور شاه بی‌ادبی بود! طولی نکشید که بند از پایش باز شد و آن را به صورت افعی وحشتناکی درآورده و در حالی که یک طرف را در دست داشت به طرف سفیر پرتاب کرد! مجلس به هم خورد و حاضران از ترس از مجلس بیرون رفتند شیخ دوباره افعی را به صورت بند پابند درآورده و به پای خود پیچید و مجلس به حال اول درآمد.

شیخ به شاه گفت همان‌طور که گفتم این‌گونه اعمال نزد مردان بزرگ اعتباری ندارد و من این عمل را در یکی از روزها در میدان اصفهان از یکی از معرکه‌گیرها یاد گرفتم و این‌گونه کارها از تردستی و نیرنگ‌سازی معرکه‌گیران است، سفیر روم هم از اظهارات خود سخت شرمنده و پشیمان شد.

شیخ بهایی برابر با تاریخ  شوال سال 1030 یا 1031 هجری قمری در اصفهان درگذشت و بنابر وصیت خودش پیکر او را به مشهد برده و جنب موزه آستان قدس در جوار مرقد مطهر حضرت علی بن موسی الرضا(ع) دفن کردند.

خبرنگار: مهناز عالی‌نژادیان

انتهای پیام
captcha