تدبیر الهی از کدام آسمان نازل می‌شود
کد خبر: 4022881
تاریخ انتشار : ۰۱ دی ۱۴۰۰ - ۱۸:۰۸
محمدعلی انصاری بیان کرد:

تدبیر الهی از کدام آسمان نازل می‌شود

مفسر قرآن کریم، ضمن تفسیر سوره الرحمن بیان کرد: آسمانی که محل تدبیر الهی است و حاکمیت خداوند در آن جاری و ساری است، آسمان مادی منظومه شمسی نیست، یک عالمی فرادست عالم مادی است.

محمدعلی انصاری

به گزارش ایکنا، جلسه چهارم درس تفسیر قرآن محمدعلی انصاری شب گذشته 30 آذرماه برگزار شد.

وی در این جلسه به تفسیر آیات هفتم تا نهم سوره الرحمن پرداخت. خداوند متعال در این آیات می‌فرماید: «وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ؛ و آسمان را برافراشت و ترازو را گذاشت تا مبادا از اندازه درگذريد». گزیده متن جلسه را در ادامه می‌خوانید؛

گفته شد معنای اولیه «سماء» آسمانی است که به آن آشنا هستیم. آیه می‌فرماید خداوند به این آسمان بلندا داده و زیر آن میزانی برای انسان قرار داده است. بنا هست انسان‌ها در همه امور سنجیده عمل کنند. لذا فرمود: «أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ». میزان نماد عدالت و پرداخت حق دیگران است ولی قسط مفهومی برتر است و دایره عمیق‌تری را به خودش اختصاص می‌دهد و در حقیقت به معنای بها و ارزش هر خدمت و کالایی را به حقیقت آن پرداخت کردن است. کلمه قسط این مفهوم را می‌رساند.

اشاره کردیم بنا است انسان‌ها در همه مبادلات خودشان، میزان و عدالت را رعایت کنند و کاستی و کوتاهی نداشته باشند و الا امنیتی در جامعه انسانی دیده نمی‌شود و آرامش و اعتماد از بین می‌رود. همچنین گفتیم آنچه خدا در اینجا مطرح می‌کند همه انسان‌ها و مبادلات را زیر پوشش قرار می‌دهد، چه در حوزه فرهنگ، چه در علم اقتصاد و چه سیاست. اساسا همه مبادلات و تعاملاتی که انسان‌ها دارند باید بر اساس عدم تقصیر و خسران باشد. اگر پروردگار فرمود «أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ»، اگر این دستور الهی آمد، تفاوتی نمی‌کند آن سوی معامله کیست و این طرف معامله چه کسی است. اینها دستورات کلی است که همه جریان دارد و حتی در معاملات بین دولت‌ها هم جاری است. اینها قواعد کلی عام گسترده الهی است که همه حوزه‌ها و همگان را تحت پوشش خودش قرار می‌دهد و هیچ استثنایی ندارد.

حقیقت «سماء» در آیات قرآن

این مطالبی بود که در جلسه قبل بیان شد. در این آیه استفاده تفسیری دیگری هم وجود دارد. ما در قرآن در رابطه با کلمه «سما» به یک معنای دیگری غیر آسمان مینایی برخورد می‌کنیم، آسمانی که از جنس دیگری است. قرآن می‌فرماید: «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ»، یعنی خداوند امر عالم را از آن آسمان تدبیر می‌کند. آسمانی که محل تدبیر الهی است و حاکمیت خداوند در آن جاری و ساری است؛ آسمان مادی، منظومه شمسی نیست، یک عالمی فرادست عالم مادی است.

آیه دیگری می‌فرماید: «وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ». یعنی رزق شما در آسمانی است که وعده‌های الهی در آن آسمان است. چه وعده‌هایی؟ بهشت یا جهنمی که انسان‌ها به آن وعده داده شده‌اند. آیا بهشت و جهنم مختصات جغرافیای مادی دارد؟ مسلما اینگونه نیست و جنس عالمی که بهشت و جهنم در آن وجود دارد، متفاوت و برتر از جنس این عالم است، لذا کلمه «سما» در قرآن در مورد ماورای عالم ماده به کار برده می‌شود.

سما عالمی است که عالم ملکوت و معنا است و از ملکوت هم فراتر می‌رود. در مجموع، عالم فراماده است. خداوند آن آسمان را، آن عوالم را رفعت و بلندا داده است. این عوالم بالاتر از عالم ملک و مادی شما انسان‌ها است و در مورد افرادی که در آنجا انجام وظیفه می‌کنند تعبیر ملأ اعلی به کار برده می‌شود. «لَا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَا»، یعنی جنیان و شیاطین نمی‌توانند از ساکنان ملا اعلی استراق سمع کنند.

وقتی آیه می‌فرماید «وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِيزَانَ» یعنی خداوند آن آسمان را رفع داده است. بعد فرمود: «وضع المیزان». با این معنا دیگر میزان، مترادف با این سماء معنا شود. خوب است برای معنی کردن میزان در آیه از خود قرآن کمک بگیریم و جلو برویم.

انبیاء الهی میزان کتاب هستند

از آیات زیبایی که درباره نبوت عامه به کار برده می‌شود، آیه 25 سوره حدید است که می‌فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ». بر اساس این آیه، هدایتگری و تربیت انسان نیاز به دستورالعمل و نسخه‌های علمی و عملی دارد. نام آن دستورالعمل، کتاب و وحی الهی است که به پیامبران نازل می‌شود. سوای کتاب به انبیا میزان داده شده است. کلمه میزان به لحاظ لغوی چیزی است که با آن اندازه‌گیری و دقت می‌شود. وقتی کلمه میزان بعد از کتاب می‌آید، باید به معنای میزان کتاب باشد نه دادوستدها. پس مقصود از میزان در اینجا چیست؟ پیامبر الهی می‌آیند و پیام محبت خدا را برای بندگان می‌آورند و در حوزه باورها و اندیشه‌ها، باب معرفت الهی را برای بشر باز می‌کنند و حقایق پیش روی انسان در جهان آینده را به انسان نشان می‌دهند. علاوه بر آن، شیوه زندگی انسان و مفاهیم اخلاقی را به انسان‌ها آموزش می‌دهند که بخشی از تعالیم کتاب است. مضاف بر آن مقررات و قوانینی را هم به انسان آموزش می‌دهند. پس پیامبران سه نکته را به انسان‌ها می‌آموزند.

اینها مفایمی است که در کتاب گفته می‌شود ولی بشر به چیزی بیشتر از این نیاز دارد. هنگامی که این مفاهیم به انسان گفته می‌شود، نیاز دارد اندازه این مفاهیم را ببیند، حقایق نهفته در این مفاهیم برای انسان ملموس شود و اندازه و قواره آن را ببیند. به همین خاطر، نیاز است کتابی که متولی بیان این سه نکته است، در کنارش یک وجودی باشد که حقایق درونی کتاب در آن عیان و هویدا دیده شود و نام آن میزان است. تحقق میزان کجاست؟ وجود خود پیامبران الهی. خود پیامبران الهی میزان هستند. هشام بن حکم از امام صادق(ع) سوال می‌کند مراد از میزان چیست، حضرت می‌فرمایند انبیاء و اوصیاء. تحقق توحید در زندگی پیامبر ،عیان و هویدا می‌شود. بنابراین ایشان میزان توحید و اخلاق محسوب می‌شود.

انتهای پیام
captcha