به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «حقوق شهروندی در حکومت نبوی(ص)» امروز چهارشنبه 28 مهرماه از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و با سخنرانی سعید طاووسی مسرور، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد. در ادامه متن سخنان وی را میخوانید:
در ابتدا لازم به اشاره است که چند تعریف از دین وجود دارد. دین در زبان فارسی به معنای وجدان، باطن و حالت درونی انسان و نفس است و وارد زبان عربی شده است چراکه تبادل واژه بین عربی و فارسی زیاد بوده و نمونههای زیادی در فارسی و عربی سراغ داریم که از همدیگر تأثیر پذیرفتهاند همانند فردوس که در قرآن نیز به کار رفته است. دین به معنای فارسی آن در مواردی در قرآن به کار رفته و از جمله آمده است: «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ؛ پس خدا را بخوانید در حالی که دین را برای او خالص کرده باشید هر چند کافران نخواهند.» (غافر/ 14) اینجا دین منظور لفظ است همانند آیات دیگری که درباره تهذیب نفس داریم. خداوند فرموده است: «وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها؛ و هر که او را (به کفر و گناه) پلید گرداند البته (در دو جهان) زیانکار خواهد گشت» (شمس/ 10) دین به معنای شریعت که قابل خالص سازی نیست چراکه دین را خدا میفرسند لذا در اینجا منظور دین فارسی است.
معانی مختلف از دین
در قرآن کریم آمده است: «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ کار دین به اجبار نیست، تحقیقا راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردیده، پس هر که از راه کفر و سرکشی دیو رهزن برگردد و به راه ایمان به خدا گراید بیگمان به رشته محکم و استواری چنگ زده که هرگز نخواهد گسست، و خداوند (به هر چه خلق گویند و کنند) شنوا و داناست» (بقره/ 256) اینجا دین به معنای باطن است چراکه ممکن است کسی زباناً اسلام بیاورد اما در باطن به آن معتقد نباشد.
دین سرشار از تکلیف است و با مفهوم اکراه گره خورده است. دین در معنای دوم، به معنای قانون است. این دین، دین سامی است و در همه زبانهای سامی وجود دارد و اختصاص به عربی ندارد. مثلاً در قرآن کریم آمده است: «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ؛ مالک (و پادشاه) روز جزاست (روز کیفر نیک و بد خلق)» (فاتحه/ 4) در اینجا منظور روز جزا است و جزا بر اساس معیار انجام میشود که همان قانون است. دین سوم، دین عربی است که ترکیبی از دین فارسی و دین سامی است یعنی هم جنبههای باطنی و هم جنبههای شریعت را دارد و معادل «Religion» در زبان انگلیسی یعنی دین به معنای کامل آن است.
مفاد دستورالمدینه
درباره دستورالمدینه یا پیمان مدینه هم باید گفت که مدینه جایی است که قانون دارد. پیامبر اسلام(ص) قانون را مبتنی بر شهروندی این شهر گذاشت نه مبتنی بر مسلمان بودن. همچنین مدینه ترجمه کلمه پولیس در یونانی است که به عربی درآمده است. پولیس یعنی جایی که قانون دارد. خود پلیس هم کسی است که از اجرای قانون صیانت میکند لذا مدینه جایی است که پیامبر برای آن قانونی وضع کرده است، قانون هم باید همواره محل مراجعه باشد.
دستور مدینه توسط پیامبر اکرم(ص) نوشته است و پژوهشهای زیادی درباره آن هم شده است اما متأسفانه در میان صاحبنظران و اهل دین و تاریخ ما مهجور واقع شده است. بنده اولین بار در کتاب غلامحسین زرگرینژاد با عنوان «تاریخ صدر اسلام؛ عصر نبوت» با این متن آشنا شدم و ایشان کار خوبی که کرده این است که متن این سند را به شکل قانون در 47 بند به فارسی ارائه داده است که بسیار جالب است.
این سند شامل مسلمانان مدینه اعم از مهاجر و انصار، یهودیان مدینه به غیر از قبایل مشهور همانند بنی قینقاع، بنی نضیر و بنی قریظه که خارج از مدینه بودند و همچنین مشرکان میشود. در این سند گفته نشده که مشرک باید مسلمان بشود یا شهر را ترک کند بلکه شهروندی مشرکان هم پذیرفته شده است و این سند، همه ساکنان مدینه، فارغ از دین و آئین را شامل میشود و در ابتدا گفته شده که اینها پیکره واحدی هستند. در بند 39 آن، مدینه با عنوان حرم امن برای همه ساکنان شهر معرفی شده است.
پیامبر(ص) وقتی میخواهد به قبایل یهودی یثرب اشاره کند هر بند را جداگانه برای هر قبیله تکرار کرده است و مثلا گفته شده یهود بنی اوس یا بنی نجار، بنی حارث، بنی صالح، بنی جوشن و ... این حقوق را دارد تا جای هیچگونه ابهامی باقی نماند یعنی کاملاً ساختار سند دارد. اگر بخواهم درباره این سند منابعی معرفی کنم به غیر از کتاب دکتر زرگرینژاد، مقالهای در دانشنامه جهان اسلام ذیل مدخلِ دستور المدینه وجود دارد که توسط محمدرضا ناجی نوشته شده است. مقالهای با عنوان «وثاقت پیماننامه مدینه» توسط نویسندگان بیات و تاجبخش در مجله پژوهش دینی و کتاب «پنهان در تاریخ» نوشته مهدیه پاکروان، نیز از جمله منابع برای مطالعه در این زمینه هستند.
رعایت حقوق شهروندان در زمان پیامبر(ص)
در گزارشی آمده است که این متن به شمشیر پیامبر(ص) آویخته و همواره همراه رسول خدا بوده است و این گزارش در منابع مختلف همانند تاریخ طبری اشاره شده است. این شمشیر به امیرالمؤمنین(ع) میرسد و همیشه همراه آن حضرت هم بوده است. موضوع دیگر اینکه در منابع کهن از این متن با عنوان کتاب، صحیفه، عهد و الفاظی از این قبیل یاد شده و نام «دستور المدینه» متأخر است.
جهتگیری کلان این پیمان، ایجاد صلح پایدار بین ساکنان مدینه است و برای این هدف، آزادی مذهبی داده شده و گفته شده عمل به این پیمان، لازم الاجرا است. مشرکان مدینه وقتی در کنار مسلمانان و یهودیان ذکر شدهاند لذا این امکان را داشتهاند که تدریجاً با اسلام، مدیریت پیامبر و اخلاق نبوی آشنا شوند بنابراین به مرور زمان در مدینه شِرک از بین رفته یا به حاشیه میرود.
موضوع هم پیمان بودن و حفظ تعهدات در سند باید مورد توجه قرار گیرد و اینگونه نباشد که خلاف وعده و تعهد رفتار شود و همه باید در تعامل و همکاری باشند. در بند 45 ذکر شده اگر قبلیهای خواستار پیمانِ صلح شود باید از سوی طرف مقابل پذیرفته شود حتی اگر دعوت کننده به صلح از گروه غیر مسلمانان باشد. از سوی دیگر گفته شده خوبیها و سختیهای مدینه برای همه است. همچنین به خون بهای مقتولان اشاره شده است.
نکته دیگر در این پیمان این است که نظام شهری ایجاد شده اما فرهنگ بومی همانند قبلیه نفی نشده است. در واقع مدینه با این سندی که تنظیم شده به سمت یک شهر اخلاقی پیش میرفته است. در راستای اقامه حقوق شهروندی، هم نوشتن قانون واجب و هم اجرای آن لازم است و هم نیازمند تمهیدات دیگری هستیم؛ مثلا کاری که پیامبر(ص) انجام دادند این بود که در مدینه سرشماری انجام دادند تا بتوانند برای شهروندان برنامهریزی کنند.
ابعاد حقوق شهروندی در حکومت پیامبر(ص)
ابعاد حقوق شهروندی از منظر پیغمبر اکرم(ص) شامل زمینههای دیگر هم میشود و منحصر در دستورالمدینه نیست. مثلا همان سه قبیله بزرگ یهودی، در این پیمان داخل نشدند اما جزیی از جامعه یثرب در گذشته و مدینه فعلی بودند لذا پیامبر(ص) پیمان جداگانهای با آنها تنظیم کرد که به نظرم میرسد بعد از جنگ بدر انجام شده است. آنچه در منابع سنی و شیعه اشاره شده این است که این سه قبیله خیانت کردند و تصورش هم سخت است که پیامبر با یهودیان قبایل اوس و خزرج و مشرکان مدینه پیمان بسته باشد اما چنین اتفاقی بین ایشان و آن سه قبیله یهودی رخ نداده باشد. مسئله دیگر تسامح و رواداری پیامبر نسبت به مخالفان است و اینگونه نیست که با اولین خطای فرد یا گروه، آنها را به اشد مجازات برساند.
در مورد زرتشتیها هم لازم است اشاره کنیم که پیامبر(ص) با زرتشتیان منطقه شبهجزیره پیمان بست و آنها را به رسمیت شناخت. زرتشتیها از منظر قرآن کریم در زمره اهل کتاب شمرده نشدهاند اما مطلب مهمی که در اینباره وجود دارد این است که پیغمبر اسلام(ص) به عنوان مجری دین، زرتشتیها را که کتابی نبودند در حکم اهل کتاب قرار داد و حقوق آنها را همانند یهود، نصارا و صابئین تضمین کرد و با این تدبیر نبوی، دامنه شهروندان جامعه اسلامی به میزان زیادی گسترش پیدا کرد و آنها هم جزیی از این جامعه شده و از همه این حقوق بهرهمند شدند. لذا پیامبر(ص) نه تنها برای مسلمانان بلکه برای دیگران نیز حقوقی قائل بود و جامعه خود را مبتنی بر حقوق شهروندی اداره میکرد.
انتهای پیام