به گزارش ایکنا از مازندران، حسین غفاری ساروی، رئیس دفتر آیتالله علامه جوادی آملی در مازندران، در پی رحلت علامه آیتالله حسنزاده آملی پیام تسلیتی به شرح ذیل صادر کرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
«یا أیتها النفس المطمئنة ارجعی إلی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی».
خواستم از رفتنش به عروج تعبیر کنم هاتفی ندا داد که چه خفتهای او در معراج بود و تو خفته.
خواستم به پرواز به ملکوت تعبیر کنم هاتف تلنگرم زد که او ملکوتی محبوس در ملک بود و تو بیخبر از ملکوتیان.
خواستم بگویم عرشی شد که هاتف گوشزدم کرد که او عرشی دور از وطن بود و به وطن مراجعت نمود.
خواستم.
متحیرم چه گویم که سروده ایام زانو زدن در محضرش و مکیدن زلال زمزم از لبش به یادم آمد که:
ماه منی ماه منی ماه من _ ای رخ تو، چون مه تابان من
شمس ز روی تو بود شرمسار _ ماه خجل از مه تابان من
عمر به بیهودگی از کف برفت _ وصل تو شد مایه جبران من
..
هرگز لذت و شیرینی و وصال محضر او قابل توصیف به الفاظ نبوده، معادل یا مشابهی برایش یافت نمیشود.
هزار حیف و صد هزار حیف که آن ایام سپری گشت و حسرت و بلکه داغ فراغش در عمق جان مانده، فریاد الا یا ایهّا الساقی اَدِر کاَساً و ناوِلها که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها، نیز ذرهای آن را التیام نداد.
او به وصال معشوقش رسیده، از دام قفس رهید. ولی بیچارگانی، چون من فریادمان به آسمان است که:
منزل بسی دور و به پا ما را شکسته خارها _ واماندگان را مهلتی ای کاروان سالارها
آگه ز رنج بادیه باشند واپس ماندگان _ محملنشینان را چه غم باشد ز زخم خارها
هر کس که در این کاروان فهمد زبان عشق را _ داند که در بانگ جرس پنهان بود گفتارها
باشد که از سرای ملکوتش گوشه چشمی به ما غرق گشتگان در ملک بیندازد که نگاهش حل نماید یکسره اسرار مشکلها.
شاگرد کوچکش
دفتر حضرت آیةالله العظمی علامه جوادی آملی در مازندران، حسین غفاری ساروی
انتهای پیام