فصلنامه قبسات در پله 100
کد خبر: 3995572
تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۷:۲۶

فصلنامه قبسات در پله 100

یکصدمین شماره از فصلنامه قبسات، به صاحب‌امتیازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شد.

به گزارش ایکنا، در این شماره از فصلنامه قبسات، مقالاتی با عناوین «نگاهی دیگرباره به معیار علم دینی»، «نقد مبانی وحی‌شناسی سروش»، «تحلیل نسبت دین و دینداری با شبکه‌های اجتماعی سایبری»، «تأملی در عدم صحت اطلاق وصف «وجود» بر خدا از دیدگاه میرزای مهدی اصفهانی»، «مسئله تعبّد و چالش‌های عقلانی فرارو»، «نقش فلسفه دین در هویت‌بخشی به علوم انسانی»، «خدا در فلسفه اسپینوزا»،‌ «بررسی و نقد ایده «تفسیر پلورالیستی قرآن بر مبنای هرمنوتیک فلسفی مدرن»»، «خدای دین و خدای فلسفه؛ مغایرت یا این‌همانی» و «تحلیل تلاقی اندیشه «تجلّی» و «خلقت» میان متفکّران مسلمان» منتشر شده است.

نگاهی دیگرباره به معیار علم دینی

در طلیعه نوشتار «نگاهی دیگرباره به معیار علم دینی» آمده است: مراد از معیار علم دینی، شاخص یا شاخص‌هایی است که «علم دینی» (قدسی) را از «علم غیر دینی» (سکولار) به لحاظ «ماهوی» متمایز می‌سازد. به نظر راقم سطور دینی‏ بودن علم در گرو دینی ‏بودن «مؤلفه‌های رکنی پنج‌گانه» علم است. توضیح اینکه دانش‌ها از سه دسته عناصر «تکوّن‌بخش» و «تشخّص‌بخش»‌ برخوردارند: 1. «مؤلِّفه‌های رکنی»؛ ۲. «ممیزه‌های ماهوی»؛ ۳. « مختصات هویتی ـ صوری». «مؤلِّفه‌های رکنی دانش» را به عناصر تکوّن‌بخش آن اطلاق می‌کنیم. این عناصر عبارت‌اند از «مبادی نظری» (پیش‌انگاره‌ها)، «موضوع»، «مسائل»، «غایت» و «منطق» علم. عناصری چون «نحوه وجود» علم و قضایای آن، «مختصات معرفت‌شناختی» علم و قضایای آن، «مختصات ارزشی» علم و نیز «هندسه معرفتی» آن را در زمره ممیزه‌های ماهوی دانش به ‌شمار می‌آوریم. ممیزه‌های ماهوی دانش، برساخته مؤلِّفه‌های رکنی‌اند. با توجه به توضیحات بالا علم دینی «بالمعنی الاخص» عبارت است از «دستگاه معرفتی‌ای‌‌ که همه «مؤلفه‌های رکنی» آن دینی بوده، گزاره‌های تشکیل‌دهنده آن نیز به واقع «اصابت کرده» باشد. اطلاق عنوان «علم دینی» به این‌ گونه دانشی، اطلاق حقیقی است.

نقد مبانی وحی‌شناسی سروش

نویسنده مقاله «نقد مبانی وحی‌شناسی سروش» در طلیعه نوشتار خود آورده است: چیستی حقیقت وحی و تبیین چگونگی دریافت آن توسط نبی، همواره در تاریخ اسلام مورد مداقه و مناقشه بوده و هست. در زمان حاضر بعضی افراد از جمله عبدالکریم سروش که تحت تأثیر مستقیم و گسترده نظریات هرمنوتیکی و زبان‌شناختی برخی اندیشمندان غربی است، با ایجاد تردید در ماهیت زبانی وحی از یک سو و با ایجاد تشکیک در منبع وحی‌کننده از سوی دیگر، میان نظرگاه متقدمان و متأخران تفاوتی جدی به وجود آورده‌اند. با آغاز این جریان نقدهای درخور توجهی از سوی علمای حوزوی و دانشگاهی به روبنای دیدگاه‌های وحی شناختی سروش وارد شد؛ اما به خاستگاه و زیربنای آن دیدگاه‌ها کمتر پرداخته شده است. در این مقاله زیربنا و مبانی دیدگاه‌­های وحی‌شناختی وی را که مبانی دین‌شناختی، معرفت‌شناختی، هرمنوتیکی و زبان‌شناختی است، استخراج و نقد می‌کنیم. عمده اشکالاتی که به دیدگاه‌های سروش وارد است، از این قرارند: اجمال‌گویی و ابهام در تبیین نظریه؛ ضعف در روش‌شناسی؛ خلط میان‌ مباحث مختلف؛ قیاس غلط اسلام با ادیان و فِرَق دیگر؛ ادعاهای بی‌دلیل و نسبی‌گرایی معرفتی.

تحلیل نسبت دین و دینداری با شبکه‌های اجتماعی سایبری

نویسنده مقاله «تحلیل نسبت دین و دینداری با شبکه‌های اجتماعی سایبری» در طلیعه نوشتار خود آورده است: این مقاله در پی آن است نسبت پدیده شبکه‌های اجتماعی سایبری با دین و دینداری را با روش عقلی و تحلیلی بررسی کند و کوشیده است برخی دیدگاه‌های تحلیلی در این موضوع را طرح و در آن مناقشه کند. بر اساس دیدگاه مختار، با توجه به تفاوت مفهومی دین، معرفت دینی و دینداری لازم است به نسبت‌سنجی و پایش تأثیر متقابل هر یک از این مفاهیم با پدیده نوین شبکه‌های اجتماعی سایبری پرداخته شود. با این نگاه می‌توان از تأثیر دین در معماری و مدیریت شبکه‌های اجتماعی سخن گفت و نیز می‌توان تأثیر این شبکه‌ها بر دینداری را نشان داد. در تحلیل نسبت شبکه‌های اجتماعی سایبری بر دینداری، تحلیل توافق یا تنافر ساختار، بافتار و بنیان‌های دین و شبکه‌های اجتماعی به مثابه دو سیستم و سازمان که مرتبط با انسان عمل می‌کنند، اهمیت دارد. بر اساس نتایج به‏ دست‌آمده به نظر می‌رسد سیستم و ساختار شبکه‌های اجتماعی برخاسته از مبادی غربی، تنافر ساختاری و شکلی با سبک سازمان دین دارد؛ به گونه‌ای که انس و درگیرشدن با آن، تأثیر معکوس و منفی بر دینداری جامعه دارد؛ همچنین انتظار می‌رود این شبکه‌ها با چنین ساختاری به تعدد قرائات و رواج قرائت‌­های غیر رسمی از دین بینجامد. از طرفی دین می‌تواند در طراحی شبکه‌های اجتماعی و نحوه فعالیت و زیست در آنها تأثیرگذار باشد.

مسئله تعبّد و چالش‌های عقلانی فرارو

نویسنده مقاله «مسئله تعبّد و چالش‌های عقلانی فرارو» در طلیعه مقاله خود آورده است: روشنفکران دینی و معنوی در دهه‌های اخیر به این ذهنیت دامن زده‏اند که دین با عقلانیت و خردورزی و تفکر میانه‎ ای ندارد و در کشاکش میان آن دو باید یکی از آن دو را برگزید. آنها اساس و محور دین را تعبد دانسته ‎اند و تعبد را هم در نقطه مقابل عقلانیت قرار داده‎اند. به گمانِ آنان، دنیای جدید و مدرن، دنیای عقل‏مداری و اندیشه‏ورزی عقلانی است و این عقلانیت، تدین را با محوریت تعبد برنتابیده و هضم نمی‏کند. با این توصیف چالش‎های عقلانی متعددی فراروی تعبد نهاده می‎شود. در این مقاله به شش چالش اساسی از منظر عقلانیت در برابر تعبد و تدین پرداخته شده است. چالش از خودبیگانگی، چالش عدم رشد عقلانی، چالش آزمون‏ناپذیری، چالش انتقادناپذیری، چالش عدم داورِ مورد توافق و نهایتاً چالش چرایی تعبد، مهم‎ترین موانع عقلی در برابر تعبد دینی است. نگارنده با بررسی و تبیین ماهیت تعبد و تقسیم آن به تعبد مُعلَّل و تعبد مُدلَّل، ضمن پاسخ به این چالش‎ها تلاش می‌‏کند نشان دهد تعبد دینی که تعبدی مدلل است، در بستری عقلانی شکل گرفته و گرچه عقلانیت مدرن و انتقادی نمی‏توانند با آن بر سر یک سفره بنشینند، عقلانیت سلیم، معتدل و واقع‎گرا، تعبد دینی را مطلوب و معقول می‏‌داند.

انتهای پیام
captcha