بررسی سلفی‌گری در رویکرد تفسیری جمال‌الدین قاسمی
کد خبر: 3993449
تاریخ انتشار : ۰۷ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۸

بررسی سلفی‌گری در رویکرد تفسیری جمال‌الدین قاسمی

نود و ششمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «پژوهش‌های قرآنی» به صاحب‌امتیازی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم منتشر شد.

به گزارش ایکنا؛ نود و ششمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «پژوهش‌های قرآنی» به صاحب‌امتیازی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم منتشر شد.

عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «بررسی تطبیقی ادله نظریه توسعه معنایی الفاظ قرآن از دیدگاه فیض کاشانی و علامه طباطبایی»، «شناخت مکی و مدنی بر پایه شکل موج سوره‌ها»، «بررسی نقش آیه «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ...» در کیفیت دعوت رسول اکرم(ص)»، «ساخت‌شناسی و معناپژوهی واژه‌های هم‌نویسه در قرآن کریم»، «سیر تطوّر مقیاس‌های قرائی در تاریخ قرائات»، «نقد محتوایی روایات ترتیب نزول با تأکید بر آیات حجاب»، «سلفی‌گری در رویکرد تفسیری جمال‌الدین قاسمی با محوریت بحث توحید».

در چکیده مقاله «بررسی تطبیقی ادله نظریه توسعه معنایی الفاظ قرآن از دیدگاه فیض کاشانی و علامه طباطبایی» می‌خوانیم: «نظریه توسعه معنایی الفاظ قرآن که به دیدگاه «روح معنا» معروف شده، به‌واسطه تجرید امور مادی و حسی، چنان معنای وسیعی به لفظ می‌بخشد که بسیاری از استعمالات معقول و غیرمحسوس آن را نیز حقیقت می‌شمارد. غفلت از بررسی ادله این نظریه، موجب سوء فهم‌های متعددی از سوی پژوهشگران گردیده است. در این مقاله ادله دو تن از بزرگ‌ترین مطرح‌کنندگان نظریه، یعنی فیض و علامه طباطبایی بررسی گردیده است. هیچ‌کدام از این دو اندیشمند این نظریه را به ممنوعیت استعمال مجاز در قرآن و یا تطابق عوالم مستند ننموده‌اند. هردو اندیشمند باوجود تفاوت در بیان نظریه و دلایل مطروحه، در استناد این نظریه به ادله عقلی و ظواهر برخی متون آیات و روایات اشتراک دارند. از استدلال بیان‌شده توسط ایشان معلوم می‌گردد این نظریه تنها در برخی الفاظ به‌کاررفته در آیات و روایات جاری است و اشکالاتی که برخی به‌زعم اجرای این نظریه در تمامی الفاظ مطرح نموده‌اند، موجه نخواهد بود.»

در طلیعه مقاله «ساخت‌شناسی و معناپژوهی واژه‌های هم‌نویسه در قرآن کریم» آمده است: ««واژه» عنصر بنیادین هر زبان و ماده اصلی ساختار سخن است. این عنصر اساسی در قرآن کریم از شکوه ویژۀ اعجازین برخوردار بوده، کارویژه‌های گوناگونی دارد. یکی از کارویژه‌های واژگان قرآنی «هم‌نویسه» (Homograph) بودن برخی از اسم‌ها و فعل‌‌های آن است. این چگونگی بسامد قابل توجهی در قرآن کریم داشته، در فرآیند ترجمه و تفسیر تأثیر فراوانی دارد. مقاله پیش‌رو پژوهشی نظری است که به روش تحلیلی- توصیفی، واژه‌های هم‌نویسه موجود در این متن وحیانی را مورد بررسی قرار داده، پژوهشگران از رهگذر پردازش داده‌ها به نتایج زیر دست یافته است: یک؛ وجود واژه‌های هم‌نویسه در قرآن کریم نشانه روشن ظرفیت منحصربه‌فرد این کتاب آسمانی و زبان عربی در اختصاص الفاظ مناسب با معنا و مقتضای حال است. دو؛ برخی از واژگان قرآن کریم «هم‌نویسه‌نما» بوده واجد شرایط واژگان «هم‌نویسه» نیستند. سه؛ خاستگاه واژگان «هم‌نویسه» موجود در قرآن کریم کارکرد‌های متفاوت معنایی، تعدد گویش و نیز دگرگونی‌های عارض بر واژگان در فرآیند تصریف است.»

در چکیده مقاله «سلفی‌گری در رویکرد تفسیری جمال‌الدین قاسمی با محوریت بحث توحید» می‌خوانیم: «جمال‌الدین قاسمی صاحب تفسیر محاسن التأویل، مفسری منتسب و مشهور به سلفی‌گری است. رویکرد وی نسبت به بحثی چون فتح باب اجتهاد و استنادات گسترده به سلفی‌ها در تألیفات وی مؤید این امر است. هرچند رویکرد نه‌چندان هماهنگ وی با سلفیه در موضوعاتی چون تصوف و بدعت نیز در این راستا می‌تواند مورد توجه قرار گیرد. پژوهش حاضر با توجه به اندیشه‌ها و آراء متعددی که پیرامون انتساب جمال‌الدین قاسمی به سلفیه وجود دارد، تفسیر محاسن التأویل وی را با روش توصیفی- تحلیلی، با هدف بررسی اندیشه توحیدی مفسر و میزان هماهنگی اندیشه وی با سلفیه، مورد مطالعه و واکاوی قرار داده تا به‌طور یقین بتوان پیرامون سلفی یا غیر سلفی بودن تفسیر سخن گفت. یافته‌های حاصل از پژوهش حکایت از آن دارد که وی در حوزه توحید به‌عنوان مهم‌ترین مؤلفه مورد تأکید سلفیه، همسویی قابل توجهی با اتباع این جریان دارد، به‌گونه‌ای که در تبیین توحید الوهی و ربوبی و لوازم آن کاملاً همسو با سلفیه اظهار نظر نموده است، اما در حوزه توحید صفاتی به سبب گرایش به مجاز و صنایع ادبی و دلبستگی به نظر مفسرانی چون زمخشری و آلوسی، برخلاف سلفی‌ها، به سمت تأویل‌گرایی صفات خبریه میل نموده است.»

انتهای پیام
captcha