به گزارش ایکنا، شعر عاشورایی از شاخههای پُربار ادبیات دینی ـ مذهبی است. ادبیات دینی ـ مذهبی گاه ادب آیینی نامیده میشود که جای چند و چون دارد؛ چراکه آیین، جنبه عملی و نمایشی اسطوره را گویند و برای روشنتر شدن معنا و کارکرد آیینها، باید گفت که آیین شکلی از شناخت برای کشف یا آموزش رابطۀ انسان با جهان و ماوراست و یا اینکه آیین ممکن است برای مهار حوادث و خطرهای احتمالی همچون کسب نیروهای ماورائی، پیروزی در جنگ، طلب باران و... اجرا شود، آیینها غالباً برای بزرگداشت نیرویی ماورایی، گذشته یک قوم، یک قهرمان، یک توتم و... اجرا میشوند؛ آیین میتواند سنت ملی یا قومی ـ قبیلهای باشد.
آیین و اسطوره، پیوندی تنگاتنگ با هم دارند تا جاییکه نمیتوان این دو را از هم جدا کرد. اسطورهها زیربنای فکری و محتوا و مضمون آیینهاست؛ بنابراین به کار بردن اصطلاح ادبیات آیینی به جای ادبیات دینی ـ مذهبی چندان دقیق و درست نیست؛ مگر آنکه با تسامح به آن بنگریم و بهتر آن است که ادبیات دینی ـ مذهبی را شاخهای از ادبیات آیینی بدانیم.
احمد کنجوری، مدرس ادبیات فارسی دانشگاه لرستان در گفتوگو با ایکنا از لرستان، در رابطه با رویکردهای شاعران به عناصر و شخصیتهای عاشورایی در شعر فارسی، گفت: شعر عاشورایی، پیشینهای به بلندای تاریخ شعر فارسی دارد. سوگسروده کسایی مروزی با مطلع: «باد صبا درآمد، فردوس گشت صحرا، آراست بوستان را، نیسان به فرش دیبا» را میتوان سرآغاز شعر عاشورایی فارسی دانست.
وی با بیان اینکه ناصرخسرو، مولوی، سیف فرغانی، عمان سامانی، محتشم کاشانی، وصال شیرازی، صباحی بیدگلی و... از شاعران به نامی هستند که شعر عاشورایی سرودهاند، افزود: پس از انقلاب نیز، بهدلیل ماهیت دینی ـ مذهبی قیام مردم، بازگشت به سنتهای دینی از شعارهای بنیادین بود؛ به همین دلیل مفاهیم و مضامین عاشورایی در شعر گسترش یافت.
این مدرس ادبیات دانشگاه لرستان با بیان اینکه پس از انقلاب نیز، بهدلیل ماهیت دينی ـ مذهبی قیام مردم، بازگشت به سنتهای دينی از شعارهای بنیادين بود؛ به همین دلیل مفاهیم و مضامین عاشورايی در شعر گسترش يافت، ادامه داد: در هنگامه جنبش علیه رژيم شاهنشاهی، نمادهای عاشورايی با هدف تهییج نفوس و بیان مسائل روز رواج يافت و در محافل و مجالس وعظ، عبارتها و جملههای نمادين فراوانی تکرار میشد که خاستگاهشان کربلا و قیام امام حسین(ع) بود؛ جملاتی همچون «آنان که رفتهاند کاری حسینی کردهاند و آنان که ماندهاند باید کاری زینبی کنند وگرنه یزیدیاند».
کنجوری با بیان اینکه در دوران دفاع مقدس، اين رويکرد پررنگتر شد و مفاهیم و موضوعاتی همچون ايثار، شهادت، عاشورا، انتظار، مبارزه، جهاد، ذلتناپذيری و... پُربسامد شد، ادامه داد: ابعاد گوناگون قیام عاشورا در شعر اين دوره درخششی ويژه دارد. تقابل يزيد/ امام حسین(ع) با معانی نمادينشان در بسیاری از سرودههای دينی ـ مذهبی پس از انقلاب اسلامی و شعر دفاع مقدس، طنینافکن شد چنانکه موسوی گرمارودی در شعری آورده است: «شمشیری که بر گلوی تو آمد/ هر چیز و همه چیز را در کائنات/ به دو پاره کرد/ هر چه در سوی تو، حسینی شد/ ديگر سو يزيدی/ اينک مايیم و سنگها/ مايیم و آبها/ درختان، کوهساران، جويباران، بیشهزاران/ که برخی يزيدی/ وگرنه حسینیاند».
این شاعر لرستانی با بیان اینکه شاعران، چه در سرودههای عاشورايی، چه در ديگر اشعارشان، رويکردهای گوناگونی به عناصر و شخصیتهای عاشورايی داشتهاند که مهمترين آنها عبارت از توجه به بعد رمانتیک (مرثیهسرایی) عاشورا، رویکرد حماسی، رویکرد سیاسی ـ اجتماعی، رویکرد فلسفی هستند، در رابطه با توجه به بُعد رمانتیک (مرثیهسرایی) عاشورا، گفت: بسیاری از شاعران و نوحهسرايان، در سوگسرودههای خود، ابعاد رمانتیک عاشورا را برجسته کردهاند و گاهی نیز با زيادهروی در اين بُعد، جنبش آزادیخواهانه و ستمستیزانه کربلا را تا سرحد فاجعه تقلیل دادهاند؛ در حالیکه به گفته سیدحسن حسینی «کربلا يک فاجعه نیست، يک واقعه برجسته و يک خیزش اوجگیرنده، در حافظه انسان و انسانیت است و اوج اين قله را هرچه از آن دورتر شوی، بهتر میتوانی نگريست و رمز جاودانگی کربلا در همین نکته نهفته است. هرچند از کربلا دورتر شوی، عظمت و شورانگیزی محتوای جهان متحول آن را نیکوتر و سزاوارتر درک توانی کرد که نمونه این رویکرد را میتوان در شعر سیف فرغان با این مضمون «ای قوم درين عزا بگريید / بر کشته کربلا بگريید / با اين دل مرده خنده تا چند / امروز درين عزا بگريید» مشاهده کرد.
کنجوری با بیان اینکه شاعران گاه با رويکردی ديگرگون، به بیان جلوههای حماسی قیام عاشورا میپردازند و دلاوریها، رشادتها و شجاعتهای امام حسین(ع) و ياران ايشان را مینمايانند و به باور اين شاعران، امام حسین(ع) نهتنها مظلوم نیست؛ بلکه حدِ اعلای ستمستیزی و ياور مظلومان است، اضافه کرد: موسویگرمارودی در شعری گفته است: «دشمنی زيباتر از تو ندارد/ و مظلوم، ياوری آشناتر از تو» و حسین منزوی، سوگ و رثا را در شأن امام حسین(ع) نمیداند و بر آن است که بايد به ابعاد شکوهمند و حماسی قیام عاشورا توجه شود و در شعر گفته است: «حد تو رثا نیست عزای تو حماسه است / ای کاسته شأن تو از اين معرکهگیران».
مدرس ادبیات فارسی دانشگاه لرستان در ادامه در معرفی رویکرد سیاسی ـ اجتماعی عاشورا، با بیان اینکه سرودههای عاشورايی و يا تلمیحات و اشارات عاشورايی بهويژه در شعر دفاع مقدس، گاه برای فراروی از من فردی و پیوستن به ما (من اجتماعی) رخ مینمايند، گفت: سیدحسن حسینی در این رابطه گفته است: «بنگر که چگونه «من» رها کرد و گذشت / از خویش بریده عزم «ما» کرد و گذشت / «هل من» چو شنید، پای در راه نهاد / بر خون حسین اقتدا کرد و گذشت» و اخوان ثالث در رباعی «خشکید و کوير لوت شد دریامان / امروز بد و از آن بتر فردامان / زين تیره دل ديو صفت مشتی شمر / چون آخرت يزيد شد دنیامان» که در ارديبهشت 1331 سروده شده است، رويکردی سیاسی ـ اجتماعی دارد و در رباعی سیدحسن حسینی با این مضمون «هشدار که يار ناامیدی نشوی / زنهار که غرقه در پلیدی نشوی / رفتند حسینیان و گلگونکفنان / در اين عرصه يزيدی نشوی» نیز تقابل دوگانه نمادهای حسینی و يزيدی برای تبیین احوال شهدا و دستههای مختلف مردم به کار رفته است.
این مدرس دانشگاه لرستان با بیان اینکه در شعر علی معلم با مضمون «آن روز در جام شفق مل کرد خورشید / بر خشک چوب نیزهها گل کرد خورشید / بیدرد مردم ما خدا، بیدرد مردم نامرد مردم ما خدا، نامرد مردم / از پا حسین افتاد و ما بر پای بوديم / زينب اسیری رفت و ما بر جای بوديم / از دست ما بر ريگ صحرا نطع کردند / دست علمدار خدا را قطع کردند / نوباوهگان مصطفی را سر بريدند مرغان بستان خدا را سر بريدند / در برگريز باغ زهرا برگ کرديم / زنجیر خايیديم و صبر مرگ کرديم / چون بیوگان ننگ سلامت ماند بر ما / تاوان اين خون تا قیامت ماند بر ما» که با رويکردی اجتماعی است شاهد خود اتهامی سراينده هستیم؛ سراينده و همنوعانش، در اين سروده، زمان را درنورديده و در روز واقعه حاضر شدهاند.
کنجوری در معرفی رویکرد عارفانه شعر عاشورایی با بیان اینکه از مشهورترين سرودههای عاشورايی، غزل مشهور مولوی با مضمون «کجايید ای شهیدان خدايی / بلاجويان دشت کربلايی» است، ادامه داد: مولوی در اين غزل شورانگیز، با رويکردی عارفانه، شهیدان کربلا را عاشق دانسته که زندان جسم و دنیا را شکستهاند تا افلاک را درنورديدهاند. در باور وی، شهیدان کربلا دل به دريا زدهاند. تصوير در دريا بودن شهیدان کربلا، بیانگر رهايی از خود و وصول به حقیقت برتر و معرفت راستین عارفانه و دستيابی به اتحاد و توحید است.
وی با تأکید بر لزوم توجه به ابعاد فرهنگی واقعه عاشورا، اضافه کرد: فرهنگ شهادت، ارج و ارزشی والا دارد و ضرورت دارد که شاعران به ابعاد فرهنگی، حماسی، عارفانه و فلسفی عاشورا بیش از بُعد رمانتیکی آن توجه کنند که لازم اين کار واکاوی و دقتنظر و نیز پژوهش در جلوههای گوناگون جنبش عاشوراست.
این شاعر لرستانی با بیان اینکه نمونه توجه به ابعاد فرهنگی عاشورا را در سرودههای موسویگرمارودی از جمله شعر «بر تالابی از خون خويش/ در گذرگه زمان ايستادهای/ با جامی از فرهنگ / و بشريت راهگذار را میآشامانی» میتوان يافت، در معرفی رویکرد فلسفی و توجه به هدف عاشورا، گفت: به دلايلی همچون فقر بُعد انديشگی و تقلیدی بودن محتوا، درونمايهها و مضامین در سرودههای عاشورايی، توجه به بُعد رمانتیکی و عزا و مرثیهسرايی پُربسامدتر از ديگر رويکردهاست و با وجود اين، گاه شاهد توجه به بُعد معرفتی عاشورا و تبیین رسالت عاشورايیان هستیم.
وی با بیان اینکه امام حسین(ع) نماد آگاهی و کلاس فشرده تاريخ است و نهضت عاشورا، 10 روز نیست؛ نبردی خالی از ارزشها نیست؛ کل تاريخ و منظومه بزرگ هستی است، گفت: موسویگرمارودی در شعری در این رابطه گفته است: «ای باغ بینش / تو کلاس فشردۀ تاريخی/ کربلای تو مصاف نیست/ منظومۀ بزرگ هستی است/ طواف است».
این مدرس ادبیات دانشگاه لرستان در پایان با بیان اینکه ژرفنگری، حد اعلای فرهنگ، حماسه، عرفان، دين، فلسفه و... را در عاشورا میتوان يافت، اظهار کرد: کمتر موضوعی برای سرودن هست که اينگونه شگفت، شگرف، چندوجهی باشد. راهی که امام حسین(ع) و ياران ايشان آغاز کردهاند، راهی بیپایان است و به گفته لسانالغیب «اين راه را نهايت صورت کجا توان بست».
انتهای پیام