حمیدرضا صفوی، عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی عمران و مدیریت منابع آب دانشگاه صنعتی اصفهان در گفتوگو با ایکنا از اصفهان درباره وضعیت منابع و ذخایر آب ایران، اظهار کرد: در یک مقیاس کلی، با توجه به نوسان بارشها و مسائل مربوط به تغییر اقلیم، سالهای خشک و تر و نرمالی را طی کردهایم. دهه 70، پر آبی بود و بسیاری از منابع آب سطحی و زیرزمینی در وضعیت پر آبی قرار داشت. از اواخر دهه 70، بهتدریج با کمبود بارش و بهدنبال آن، حمله به منابع آب زیرزمینی مواجه شدیم که حفر چاههای مجاز و غیرمجاز و برداشتهای بیرویه از منابع آب زیرزمینی اتفاق افتاد. دهههای 80 و 90 تقریباً جزو دهههای خشک بودند، به جز سالهای 85 و 86 که دوباره ترسالی را تجربه کردیم، در بقیه سالها با کمبود منابع آب مواجه بودیم، در حالی که روند بارگذاری و مصرف آب به شدت افزایش یافت. در واقع، توسعه صنایع و کشاورزی باعث شد که از یک طرف منابع آب اعم از سطحی و زیرزمینی محدودتر شود و از طرف دیگر، مصارف به شدت افزایش پیدا کند و این باعث عدم تعادل شد.
وی افزود: در حال حاضر، در سراسر کشور با آستانه تنش آبی مواجه هستیم. یعنی سرانه آب برای هر نفر حدود 1400 متر مکعب است که مرز تنش آبی محسوب میشود. در واقع، سرانه آب برای هر نفر باید 1500 متر مکعب در سال باشد تا دچار تنش آبی نباشیم. البته این وضعیت در کل کشور یکسان نیست، یعنی در برخی مناطق مثل شمال و غرب کشور حدود چهار تا هشت هزار متر مکعب برای هر نفر سرانه آب وجود دارد، ولی متأسفانه در فلات مرکزی و مناطق شرقی و جنوبی کشور، تنش آبی بسیار بالاست، یعنی سرانه آب برای هر نفر به زیر هزار متر مکعب میرسد، مثل فلات مرکزی که استان اصفهان در آن قرار دارد و سرانه آب به ازای هر نفر، 600 متر مکعب است. این نشان میدهد که در این مناطق، از تنش آبی نیز عبور کرده و به وضعیت بحران آب رسیدهایم. علت آن نیز مشخص است، یعنی به بارگذاریهای بیش از اندازه به لحاظ صنعت، کشاورزی و جمعیت در این مناطق برمیگردد.
بیشتر بخوانید:
عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی عمران و مدیریت منابع آب دانشگاه صنعتی اصفهان، اضافه کرد: صنایع بزرگ و ملی مثل فولاد، پالایشگاه و پتروشیمی که صنایع آببر محسوب میشوند و محصولاتشان نیز ملی است، از آب محلی و استانی استفاده میکنند، ولی کالاها و محصولات آنها در سطح ملی مصرف میشود. بنابراین، این محصولات به آب ملی هم نیاز دارند و باید انرژی و آب ملی برای آنها در نظر گرفته شود و به همین دلیل، بحثهای انتقال حوضهای بسیار جدی است. با توجه به آلودگی آب، خاک و هوا که این صنایع باعثش میشوند، در چند سال اخیر در کنار بحران آب، با آلودگی هوا نیز به شدت مواجه بودهایم. از طرف دیگر، افزایش سطوح زیر کشت بهدلیل نیاز کشاورزان به درآمد باعث مصرف بیش از حد آب شده و برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی نیز به کاهش کیفیت آب، پیشروی آبهای شور از سمت کویر و در چند سال اخیر، فرونشست زمین منجر شده است. فرونشست زمین در شهرها میتواند مشکلاتی را برای ساختمانها و سازههای زیرزمینی مثل مترو ایجاد کند. اینها نشان میدهد که ما با عدم تعادل بین منابع و مصارف آب مواجه هستیم.
صفوی تصریح کرد: قرار بوده میزانی از آب وارد فلات مرکزی شده و از آن خارج شود، ولی این آب بدون ورود به این منطقه، از آن خارج شده است، یعنی تونل سوم کوهرنگ هنوز به بهرهبرداری نرسیده، ولی بیش از 10 سال است که آب به خارج از حوضه میرود، مثل انتقال آب به یزد و کاشان. اینها جزو طلب حوضه است، ولی آب از آن خارج میشود، بدون اینکه آب جدید وارد حوضه شود. در واقع، منابع آب حوضهای که خودش دچار تنش است، به خارج از آن انتقال داده میشود.
وی به بحث مدیریت مصرف و تقاضا اشاره کرد و گفت: نباید آب را بهعنوان کالای یکبار مصرف نگاه کنیم، یعنی در صنایع باید بحث بازچرخانی و بازاستفاده از پسابها با دقت دنبال شود، در خصوص آب شرب نیز باید نسبت به نشت شبکهها و هدررفت آب در منازل حساس بود و در کشاورزی نیز نوع تکنولوژی و محصولات مورد استفاده باید متناسب با اقلیم منطقه و درآمدی که برای کشاورز ایجاد میکند باشد. ما در منطقه پر آبی نیستیم و باید از تکنولوژیهایی استفاده کنیم که ارزش افزوده بیشتری به محصولات کشاورزی میدهد و کشاورز با فرآوری آن محصولات میتواند درآمد بیشتری کسب کند. این حرف به این معنا نیست که الزاماً فقط باید از سیستمهای آبیاری تحت فشار استفاده کنیم، چون مشکلی که در این خصوص وجود دارد، این است که این سیستمها سطوح زیر کشت را افزایش میدهد، ولی از آن طرف باعث کاهش منابع آب زیرزمینی میشود. بنابراین، اولاً باید در این حوضهای که به شدت دچار تنش آبی است، آب بهصورت مناسب تأمین شود و دوماً، مصارف کاهش پیدا کند. خانوادهای که با ورشکستگی مواجه میشود، سعی میکند درآمدهای خود را افزایش و هزینههایش را کاهش دهد. بنابراین، هم باید مدیریت بهتری نسبت به مصرف آب صورت گیرد و هم برای تأمین آب اقدام شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی اصفهان با بیان اینکه این موضوع بحثهای قانونی و اجتماعی بهدنبال دارد، گفت: وقتی قرار باشد آب کمتری در اختیار مصرفکنندگان قرار گیرد، طبیعتاً ممکن است با تنشهای اجتماعی و امنیتی مواجه شویم. از طرف دیگر، بحث انتقال آب از غرب کشور به فلات مرکزی نیز با اعتراضاتی مواجه شده و در استانهای خوزستان و چهارمحال و بختیاری اعتراضات مردمی را باعث شده است و حتی برخی نمایندگان مجلس با این موضوع مخالفت میکنند، در حالی که این انتقال جزو بدهیهای دولت به منطقه فلات مرکزی ایران است. آب جدیدی قرار نیست به این منطقه بیاید، بلکه این آب قرار بوده 20 سال پیش انتقال داده شود و سپس به مناطق دیگر برود، در حالی که به مناطق دیگر رفته، ولی به این منطقه نیامده است.
وی تصریح کرد: انتقال آب از بهشتآباد و تونل سوم کوهرنگ، پروژههای جدیدی نیست، بلکه جزو بدهیهای دولت به این منطقه است و باید حتماً انجام شود، چون سرانه 600 متر مکعب برای هر نفر خیلی بحرانی است، به اضافه رودخانه و تالاب خشک، بیکاری کشاورزان و حتی تهدید آب شرب؛ چنانکه امسال در شبکههای شهری هم با افت کیفیت و هم با افت فشار آب مواجه شدهایم که نشان میدهد حتی نیاز اولیه یعنی تأمین آب شرب نیز در معرض تهدید قرار دارد. کشاورزان نیز از مهرماه سال گذشته تاکنون هیچ آبی از رودخانه دریافت نکردهاند و صنعت چون با بحث اشتغال و تولید مرتبط است، به هر نحوی که شده، توانسته آب مورد نیاز خود را از منابع زیرزمینی، رودخانه و پسابهای تصفیه شده تأمین کند. در واقعیت، مسئله پیچیده است، فقط فنی و علمی نیست و ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی نیز دارد. به هر حال، تا کی میتوانیم شاهد خشکی و بیآبی رودخانه و تالاب باشیم که میتواند تهدیدی زیستمحیطی برای کل منطقه باشد؟ همه اینها در گرو اهتمام قانونگذاران، مدیران اجرایی و مردم است تا بتوان این کلاف سردرگم را به سرانجام رساند.
صفوی بیان کرد: چون دهههای پر آبی را طی کردیم، توهم پر آبی به ما دست داد و سازههایی مثل سد ایجاد کردیم. ایران کشوری با اقلیم خشک و نیمهخشک است و یکی از مسائلی که از هزاران سال پیش تاکنون کشور را تهدید میکرده، همین کمآبی و خشکسالی بوده است، ولی از دهه 50 که تعداد زیادی سد و تأسیسات آبی ایجاد شد، این توهم پیش آمد که در منطقهای پر آب هستیم، میتوانیم انواع کشتهای پر آب و آبیاریهای گسترده داشته باشیم، تمام مواد غذایی و دام مورد نیاز را خودمان تولید و در هر منطقهای حتی کویر آب مورد نیاز برای صنعت را تأمین کنیم. این توهم متأسفانه هم در مسئولان وجود دارد و هم در مردم. چند سالی است که نخبگان تذکر میدهند که باید این توهم را کنار بگذاریم، ولی متأسفانه سواد آبی در میان مسئولان پایین است و عامه مردم نیز اگر از زبان مسئولان بشنوند که آب کم است، باور نمیکنند و فکر میکنند آب وجود دارد، ولی چون میخواهند آن را گران کنند، میگویند کم است.
وی افزود: این عدم باور عمومی باعث میشود که مدیریت مصرف بسیار سخت پیش برود. از طرف دیگر، مسئولان نیز به این باور نرسیدهاند که کشور در وضعیت تنش آبی قرار دارد. شاید به زبان این را بگویند، ولی ساختارهای اجرایی کشور برای مدیریت مصرف آماده نیست، یعنی تأمین تجهیزات کاهنده مصرف یا هزینهکرد برای مدیریت مصرف جایی در بدنه اجرایی کشور ندارد. قوه مقننه نیز یاری نمیکند و به هر حال، برخی از کسانی که به رأی مردم نیاز دارند، سعی میکنند نارضایتی در میان آنها ایجاد نکنند، چون اگر به مردم بگویند کمتر آب مصرف کنید، یا الگوی کشت خود را تغییر دهید، باعث میشود در دور بعد رأی نیاورند، برای همین این کار را نمیکنند. وقتی با این سیستم مواجه هستیم که نه مردم آموزش میبینند و نه بدنه اجرایی و قانونگذاری بر این باورند که باید روی مدیریت مصرف کار کنند، این موضوع در حد شعار و پلاکارد باقی میماند و به تجهیزات، فرهنگسازی و تعرفهگذاری و قانونگذاری نیاز دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی اصفهان تصریح کرد: مسئله آب، مسئلهای تک بعدی نیست که فقط به کمیت آن پرداخته شود. وقتی معیشت کشاورز فقط به مسئله آب گره میخورد، دیگر نمیتوان او را از این مسئله جدا کرد و درآمد و شغل دیگری نمیتواند داشته باشد. ما هر کجا با مشکل تأمین آب مواجه شدیم، حفظ محیطزیست را نادیده گرفتیم و اجازه دادیم رودخانه و تالاب خشک شود، سطح آبهای زیرزمینی کاهش یابد و فرونشست زمین اتفاق بیفتد، یعنی تبعات زیستمحیطیاش را به جان خریده و تلاش کردهایم آب را به هر نحوی برای هر مصرفکنندهای تأمین کنیم، مثل سرپرست خانوادهای که مدام از این طرف و آن طرف قرض میکند و در نهایت همه چیز را از بین میبرد. بنابراین، مسئله آب به مسئلهای اقتصادی و اجتماعی تبدیل شده و تبعات مدیریت و مصرف نادرست آب، حوزه شرب، صنعت، کشاورزی و محیطزیست را به این وضعیت بسیار پرتنش رسانده است.
انتهای پیام