به گزارش ایکنا؛ نشست آنلاین هفته هنر انقلاب با حضور احمدرضا درویش، نصرتالله تابش و اصغر فقیهیفر امروز ۲۲ فروردینماه برگزار شد.
در این جلسه، موضوع انقلاب اسلامی و سینمای ایران مدنظر قرار گرفت. احمدرضا درویش، کارگردان سینما به عنوان اولین سخنران این مراسم اظهار کرد: ما (سینماگران) خیلی اهل گفتوگو درباره مسائل تحلیلی و نقد نیستیم، چراکه خود را در معرض نقد میدانیم، به همین جهت، خیلی نمیتوانیم به این مسائل بپردازیم. اما چه شد این دعوت را پذیرفتم. در شرایطیکه همه جهان در معرض یک بیماری مهم قرار گرفته و شرایط خاصی در فضای کشور به وجود آمده، باعث شده آنچه به آن میاندیشم همانی باشد که دانشگاه سوره به آن میپردازد. کاملاً محسوس است که باید گفتوگو صورت گیرد تا حرفها شنیده شود.
وی افزود: در شرایطی که کارگاه تولید اثر تعطیل شده، فشار مضاعفی روی تولیدکنندگان و هنرمندان وارد میشود. به همین جهت از این برنامه استقبال کردم. در ضمن پیشنهاد میکنم کاری که دانشگاه سوره شروع کرده، به صورت صنفیتر در دیگر حوزههای هنر هم صورت گیرد. در این رابطه نباید منتظر دولت بمانیم، زیرا مسئولان دولتی نه میتوانند نه اینکه اشتیاقی به این سمت دارند. این دوستان از فضای مجازی تنها برای اعلام تبریک و تهنیت استفاده میکنند، پس دانشگاههایی نظیر سوره هستند که میتوانند مسئولیت این امر را بر عهده گیرند.
در ادامه مراسم، اصغر فهیمیفر تصریح کرد: پرسش اصلی درباره سینما و انقلاب این است که چه ارتباطی بین سینما و انقلاب وجود دارد؟ البته دوست دارم در این زمینه بحثهای تئوری به صورت خیلی دقیق مطرح شود. سینمای انقلابی نوعی سینمای معرفتشناختی است.
وی تصریح کرد: در این رابطه یک سوال وجود دارد. سینمای ایران تا چه اندازه توانسته در فرم سینمای کشورمان تأثیر بگذارد؟ البته در این زمینه کارهایی اتفاق افتاده که به واسطه فیلمسازانی نظیر احمدرضا درویش رقم خورده است. از نگاه من، زبانهایی مختلف که از آن با عنوان ژانر نام میبریم، بر مبنای خواستگاههای مفهومی آن شکل گرفته است.
این مدرس سینما تصریح کرد: سوال دارم که چرا فیلم احمدرضا درویش اکران نشده است. در این فیلم، نه اشکال اخلاقی وجود دارد، نه کلامی، اما یک اشکال فقهی وجود دارد که سبب عدم پخش کار شده است. این اشکال نیز در 40 سال گذشته وجود داشته و هنوز بر طرف نشده است، برای همین وقتی فیلم نظیر «رستاخیز» ساخته میشود، نتیجه این میشود که شاهدش هستیم.
نصرتالله تابش، دیگر سخنران این مراسم اظهار کرد: سالهاست در حوزه دین و سینما مشغول به کار هستم. برای همین علاقمند هستم به پرسش آقای فهیمیفر پاسخ دهم. وی در این رابطه، کار درویش را مثال زدند، اما پیش از جواب باید از گذشته بگویم. بگذارید گذری بر تاریخ کنیم. در دوره بنی عباس، وقتی قرار میشود سراغ ترجمه آثار غربی و یونانی بروند، سراغ هنر نمیروند. البته ما سنت نمایشی شیعی که همان تعزیه است را داشتهایم، اما همیشه پیرامون موضوعات هنری فقر داشتهایم. انقلاب اسلامی موانع را برداشت، ولی هنوز نتوانسته در مدیوم انقلاب قرار بگیرد، هرچند آثار خوبی از سوی درویش، حاتمیکیا و... ساخته شده است.
وی متذکر شد: در رابطه با انقلاب فرانسه، اگر بخواهید مطالعه داشته باشید، نزدیکترین گزارش مربوط به ویکتور هوگو با رمان بینوایان است. تحلیل هوگو از انقلاب فرانسه را در هیچ کتاب تاریخی نمیبینیم. این را گفتم تا نتیجه بگیرم، وقتی ما در حوزه رماننویسی ضعیف هستیم، نتیجه همان فقر تئوریک در حوزه هنر میشود. نکته بعدی اینکه آنچه از گذشته برای ما باقی مانده بود، تحت سیطره دیدگاه مارکسیستی بود. برای مثال، نمایشنامهای که داستان دو نوجوان بود که یکی فرزند ارباب بود و دیگر فرزند رعیت. دین در هنر انقلاب نفوذی نداشت، چون این حوزه را دارای فساد میدانست.
این کارگردان تصریح کرد: در هنر به دلیل پیچیدگی موضع بحث واقعگریزی هنر مطرح است. برای مثال رئالترین فیلمها هم آرمانی را مد نظر دارد. اگر این ویژگی را از هنر بگیرم اثر هنری خلق نمیشود، بنابراین اگر به این امر معتقدیم باید ویژگی در هنر شکل گیرد که هنر را مطابق آرمانهای انقلاب رقم زند. بگذارید مثالی بزنم. در جدایی «نادر از سیمین» نقد از جامعه به نفع غرب است، اما در فیلم «کتاب قانون» نقد به نفع قرآن است. در همین رابطه یکی از موانع که سر راه هنر انقلاب وجود داشت این بود که میگفتم چون سینما تکنولوژی غربی است طبیعتاً فرهنگ سازنده را هم تبلیغ میکند.
درویش درباره موضوعات مطرح شده در نشست، اظهار کرد: نکتهای که از سخنان دوستان متوجه شدم، این است که چه ارتباطی بین معارف اسلامی و سیما وجود دارد، اما قبل از این، چون نام فیلم «رستاخیز» به میان آمد، باید بگویم بنا به دلایلی، زیاد دوست ندارم به بحث درباره این فیلم وارد شوم، اما باید درباره سخنان آقای تابش مبنی بر اینکه چرا پیرامون چهرههای معصومان فتواهایی وجود ندارد؟ باید بگویم فتواهایی بسیاری در این رابطه وجود دارد.
وی یادآور شد: درباره اینکه چه مسیری طی شد، معتقدم ما بعد از پیروزی انقلاب، حرکت به سمت تأسیس را آغاز کردیم. البته سینما نمیتواند به عقبه خود هم بیتوجه باشد. بگذارید از هنر صنعت فرش مثال بزنم. قدمت این هنر از هزاران سال عبور میکند. این هنر صنعت قبل و بعد از انقلاب وجود داشته و یک فرهنگ و هنر نمایندگی میکند را تا همه نیازهای این حیطه را پاسخ دهد. این توانایی هنر صنعت فرش هم به تنوع این حوزه مربوط میشود.
این فیلمساز درباره سینمای قبل از انقلاب گفت: سینمای قبل از انقلاب را تقریباً تعطیل شده میدانم. این هنر قبل از انقلاب به آتش کشیده شده بود، زیرا آن سینما قابل دفاع نبود، هرچند در این میان استثناهایی هم وجود داشت. به همین جهت باید سینمای جدید پایهگذاری میشد تا بتواند نیازهای انقلاب اسلامی را جواب بدهد. البته چنین اتفاقی را در اقتصاد هم شاهد بودیم. این اتفاق به نوعی دیگر در امر بینالملل هم وجود دارد.
درویش تأکید کرد: به عنوان فیلمساز، اصلیترین وظیفه فرم است تا بتوانیم به سینمایی اینجایی (ایرانی) برسیم. سینمایی که بتواند زیست اجتماعی، تمدن و فرهنگ ما را نمایندگی کند. لازم به ذکر میدانم که هنرهای دیگر از سینما موفقتر بودند، چون عقبه داشتند. در این رابطه موسیقی را مثال میزنم. یکی از علتهای این امر به به واسطه عقبه ریشهدار خودش توانسته گامهای جدیدی را پیش رو بردارد. این اتفاق در حوزه هنرهای تجسمی اتفاقات بسیار خوبی رخ داده است. برای مثال به خوشنویسی و خط اشاره میکنم. در نقاشی کمالالدین بهزاد را داریم که باعث شده در حوزه مینیاتور، اتفاقات چشمگیری رخ دهد.
فهیمیفر در بخش پایانی این نشست تأکید کرد: حرف آقای درویش درست است، زیرا اگر انقلابی هم رخ نمیداد، سینمای ایران از بین میرفت، چراکه جایگاه فرهنگی این هنر با توده مردم متفاوت بود. لازم به ذکر است در سالهای اولیه انقلاب روحیه انقلاب تحولاتی در هنرهای چون عکاسی وجود آورد، اما به سخنان آقای درویش اضافه کنم، سینما همواره در حال تأسیس است. برای مثال به اتفاقاتی که سینمای دیجیتال در مقابل سینمای آنالوگ به وجود آورده، اشاره میکنم.
وی در پایان تصریح کرد: فعالیتهای تئوریک در سینما تا زمانی که ما دارای قطبنمای معطوف به عمل نباشیم، منتج به تجارب از هم گسیخته خواهیم شد که از آن نمیتوان سبک استخراج کرد. باور من این است تا زمانی که کارگردانی وجود نداشته باشد که دغدمند نباشند، سینمای مناسب شکل نمیگیرد. این اتفاق در غرب هم رخ داده، اما در کشورمان سینمای ایران باری به هر جهت شده است. در سینمای فعلی مردم مهم نیستند، بلکه نگاه به آنها صرفاً برای تأمین گیشه است.
انتهای پیام