سیمای شهری امروز عاری از عقلانیت انتقادی است / رابطه مستقیم معماری و آسیب‌های اجتماعی + فیلم
کد خبر: 3954057
تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۸
آیدین ابراهیمی در گفت‌وگو با ایکنا:

سیمای شهری امروز عاری از عقلانیت انتقادی است / رابطه مستقیم معماری و آسیب‌های اجتماعی + فیلم

عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران با بیان اینکه متأسفانه سیمای شهری امروز عاری از عقلانیت انتقادی است، بر رابطه مستقیم معماری و آسیب‌های اجتماعی تأکید کرد و گفت: شهرهایی که از سیمای سنتی مبتنی بر معماری ایرانی ــ اسلامی برخوردارند، آسیب‌های اجتماعی کمتری را نسبت به شهرهای دیگر تجربه می‌کنند.

به گزارش ایکنا، با توجه به رشد سریع شهرنشینی در کشور که از دهه‌های گذشته آغاز شده است، باید به این موضوع اندیشید که آیا این مقوله با موازین تاریخی و اسلامی این سرزمین هماهنگی دارد یا شهرها بدون در نظر گرفتن شرایط اجتماعی از لحاظ تمدن شهری، که به معماری اصیل ایرانی ـ اسلامی متکی است، بر مبنای سبک‌های غیرایرانی و غیربومی رشد می‌کنند. البته تاریخ این مرز و بوم گواه محکمی در مورد سبک باشکوه ایرانی ـ اسلامی در ایجاد تمدن شهری است، اما متأسفانه طی دهه‌های اخیر و با توسعه‌ای شاید ناهمگون در زمینه گسترش حوزه شهری، شاهد بزرگتر شدن بیش از پیش شهرهای صنعتی و مدرن بدون احتساب مبانی و معماری سنتی و بومی، که الهام‌گرفته از سبک ایرانی ـ اسلامی است، هستیم.

سرعت توسعه ناهمگون شهرهای کشور به ویژه کلان‌شهرهایی مانند تهران، که نزدیک به یک‌پنجم جمعیت کشور را در خود جای داده، باعث غفلت از حفظ سنت‌ها و موجب فراموشی سبک‌های تأثیرگذار ایرانی ـ اسلامی در طراحی و معماری ساختار شهرها شده است. بدین منظور با آیدین ابراهیمی، عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران و دبیر جامعه‌شناسی هنر گروه جامعه‌شناسی کشورهای اسلامی، در مورد بررسی کالبدی شهر ایرانی ـ اسلامی برای پاسخ دادن به نیازهای انسان مدرن به گفت‌وگو پرداختیم که مشروح آن را در ادامه می‌‌خوانید.

ایکنا ـ طبق تجربه چند صد ساله ایرانیان در معماری شهری، سیمای شهر ایرانی ـ اسلامی، که شرایط روز را مد نظر قرار دهد، چه ویژگی‌هایی دارد؟

هنگامی که از سیمای شهر ایرانی یا اسلامی سخن می‌گوییم، در حقیقت در حال صحبت کردن از هویت هستیم. هویت به معنای مجموعه خصایل و ویژگی‌هایی است که ما را از دیگران متمایز می‌کند. به این معنا که نوعی ساختار و مجموعه ویژگی‌هایی وجود دارد که نگاه ما به جهان را تعریف و آن را از دیگران جدا می‌کند. ما در ایران اسلامی سال‌ها سابقه تمدنی و فرهنگی داریم و به قول معروف این لیوان پر است و لیوانی خالی نبوده که آب توسعه را درون آن بریزیم.

بنابراین هویتی داشته‌ایم که خود را در حوزه‌های مختلفی نشان می‌دهد. یکی از این حوزه‌ها معماری و فضای شهری است. در تاریخ تمدن‌های مختلف انواع و اقسام شهرها وجود داشته‌اند. شهرهایی که مبتنی بر امکان مقدس مذهبی و شهرهایی که براساس راه‌های تجاری و بازار ایجاد شدند از جمله شهرهایی بودند که در تمدن‌های مختلف جهان پدید آمدند که از مهمترین شهرها می‌توان نیشابور، شهر ری، مشهد، شیراز و اصفهان را نام برد.

بنابر دلایل مختلفی که شهرها ایجاد می‌شدند و با توجه به فضای جغرافیایی و فرهنگی هر منطقه، نوعی بافت معماری و ساختار معماری متفاوتی وجود داشت و معماری ما در تاریخ و تمدن ایران کاملاً هوشمندانه‌ و مبتنی بر فضای فرهنگی جغرافیایی مناطق مختلف کشور بود. طی صد سال اخیر اتفاق ویژه‌ای رخ داده که ورود ایران به دنیای جدید، مدرنیته و عصر صنعتی است و پس از آن با بی‌برنامگی مواجه می‌شویم که آیا باید معماری خود را تغییر دهیم و فضاهای شهری ما مبتنی بر فضاهای صنعتی، شغلی، کاری و فرهنگی جدید باشد یا خیر؟ اگر باید این فضا جدید باشد و مبتنی بر شرایط صنعتی و شغلی ایجاد شود، باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

در فضای شهری امروز نه معماری مدرن داریم و نه زیاد مؤلفه‌های فرهنگ و تمدن خود را، که ایرانی ـ اسلامی است، مشاهده می‌کنیم. بنابراین باید ابتدا نوع نگرش خود به جهان را مشخص کنیم و تکلیف خود را بدانیم که از شهر چه می‌خواهیم؟ یعنی آیا شهر صرفاً مکانی برای کار کردن و خوابیدن است یا منظور ما از شهر مکانی برای زندگی کردن است؟ در تاریخ ما شهر محلی بوده است که در آن زندگی و کار می‌کنیم و به آرامش دست می‌یابیم و این آرامش در معماری شهری نمایان بود.

ایکنا ـ آیا سیمای شهری امروز حس آرامش و به یاد خدا بودن را به جامعه منتقل می‌کند؟

ایرانیان، چه پیش از اسلام و چه پس از ورود دین اسلام، همواره در معماری خود ارتباط با آسمان، خدا، مفاهیم معنوی و اعتقاداتشان را متجلی می‌کردند، اما اینکه این امر چگونه در معماری متجلی می‌شده، به دلیل وجود دید زیبایی‌شناسانه و غیرکارکردی در ضمیر ایرانیان بوده است. البته غیرکارکردی نه به این معنا که کارکردی برای زندگی مردم نداشت، بلکه بنایی را صرفاً برای انجام مناسک احداث نمی‌‌کردند. خطوط، نقاشی‌ها، کاشی‌کاری‌ها و حتی انحناهایی که در سیما و معماری سنتی مساجد ما وجود دارد، هر کدام در متافیزیک اسلامی معنای خاصی دارد. انحنا به معنی اتصال به وضعیت و مفاهیم قدسی و خداوند است. فضاهای بزرگ یعنی فضاهایی که به مردم اجازه انتخاب و حرکت می‌داد، از ویژگی‌های این نوع معماری است. یعنی فضاها صرفاً سیال، کوچک و اتصالی نبودند که ما را از جایی به جای دیگر منتقل کنند و فقط از آنجا عبور کنیم. این فضاها آنچنان بودند که انسان را مجبور به توقف و تفکر می‌کردند و صرفاً فضایی سیال و محلی برای عبور و مرور نبودند.

به دلیل ماهیت صنعتی شهرهای جدید، چنین فضاهایی در آن‌ها کمتر وجود دارد و فضاها به گونه‌ای تعبیه شده‌اند که اصلاً اجازه توقف و تفکر به انسان‌ها نمی‌دهند. باید در این باره تلاش و سرمایه‌گذاری کنیم و از نمادهای تأثیرگذار سنتی خود در فضاهای جدید شهری استفاده کنیم، چراکه نپرداختن به آن، عواقب اجتماعی فراوانی خواهد داشت. یعنی معماری خشن، بی‌روح، بی‌در و پیکر و بی‌هویت افراد را نابهنجار، خشمگین و مضطرب می‌کند و آرامش را از آن‌ها می‌گیرد. البته اندک کارهایی در راستای بهره‌گیری از سیمای تأثیرگذار ایرانی ـ اسلامی در برخی شهرهای کشور از جمله تهران مشاهده می‌شود که می‌توان به معماری کتابخانه ملی اشاره کرد، اما این موارد اصلاً کافی نیست.

همچنین، می‌توان به چهارراه ولیعصر(عج) تهران و مقایسه سیمای تئاتر شهر و مسجدی که به تازگی در کنار آن احداث شده است اشاره کرد. سیمای تئاتر شهر، که پیش از انقلاب اسلامی احداث شده، برگرفته از هویت اسلامی بوده و نمادهای هویت ایرانی ـ اسلامی در آن رعایت شده و کاملاً محسوس است، اما مسجد کنار آن هیچ حسی از یک مکان مقدس اسلامی را منتقل نمی‌کند و این امر نشان می‌دهد که ما گاهی فقط با اسامی بازی می‌کنیم، یعنی به اسم احداث مسجد، آنچه را خود می‌خواهیم می‌سازیم.

هویت خود را جایی نشان می‌دهد که مؤلفه‌ها را با رعایت موازین زیبایی‌شناسانه رعایت کنیم. باید کاری کنیم که با معماری و سیمای شهری الهام‌گرفته از معماری ایرانی ـ اسلامی مردم را به فکر فرو ببریم. معماری باید این مهلت را به مردم بدهد که با مشاهده سیمای بناهای مختلف در شهر توقف و به دقت آن‌ها را مشاهده کنند، اما معماری کاربردی و شهری جدید یعنی همین آپارتمان‌های بی‌در و پیکری که در گوشه گوشه شهر احداث ‌شده و حتی جزء معماری مدرن محسوب نمی‌شوند، نه تنها مردم را به فکر فرو نمی‌بردند، بلکه آنان را آزار می‌دهد. معماری شهری امروز جزء معماری جدید محسوب نمی‌شود، چراکه معماری مدرن و پست‌مدرن نیز المان‌های ویژه خود را دارند که این المان‌ها در معماری شهری رعایت نمی‌شود و نگاه ما به مقوله سیمای شهری صرفاً بسیار کاربردی و فاقد برنامه‌ریزی بلندمدت است.

ارسال نشود/////سیمای شهری امروز عاری از عقلانیت انتقادی است / رابطه مستقیم بین معماری و آسیب‌های اجتماعی

ایکنا ـ با توجه به توضیحاتتان، دلیل انبساط خاطر مردم از مشاهده سیمای شهرهای قدیمی چیست؟

انسان با مشاهده معماری بناهای مختلف در شهرهای قدیمی ایران به تاریخ وصل می‌شود و این امر سبب ایجاد احساس هویت در فرد می‌شود. زمانی که انسان در چوبی یک مسجد قدیمی را باز می‌کند، وارد حیاط می‌شود و معماری آن را مشاهده می‌کند، خودبه‌خود به آرامش می‌رسد. دلیل دیگر در معماری فضاهای تاریخی نهفته است. این فضاها در تمامی ساحات برای زندگی و رسیدن به آرامش بنا شده‌اند و صرفاً جایی برای خوابیدن و کار کردن نبودند. این بناها مورد احترام معماران آنها بوده‌اند، اما در فضاهای شهری جدید گویی معماران فقط به دنبال احداث بناهایی مسقف برای مردم هستند تا از آن برای خوابیدن و کار کردن استفاده کنند. البته در دنیای مدرن و به دلیل وضعیت اقتصادی و معیشتی، مردم ناچارند که به این شیوه زندگی و سیمای شهری جدید را تحمل کنند. امیدواریم حداقل به میزان اندکی به معماری تاریخی توجه کنیم تا مردم با مشاهده آن، احساس آرامش و تعلق کنند. اگر معماری ما آنقدر وحشی و گستاخ باشد که اجازه ندهد حتی ثانیه‌ای به هویت خود فکر کنیم، به دنبال فضایی خواهیم بود تا به سرعت به اهداف اقتصادی خود دست یابیم، اما اگر انسان مشاهده کند که روحی در معماری شهری حاکم است، با طمأنینه و آرامش به سمت توسعه حرکت خواهد کرد.

ایکنا ـ با توجه به تفکر مدرن امروزی در ایجاد بافت شهری، می‌توان از تجربیات گذشتگان در ایجاد بنای شهری امروز بهره برد؟

دستیابی به این امر، به گونه‌ای که بتوانیم سیمای شهری را به طور کامل همانند گذشته کنیم، دشوار است. بخشی از آن به مقوله جمعیت‌شناسی مربوط است. توزیع و فراوانی جمعیت در کشور به ویژه در کلان‌شهرهایی همچون تهران و کرج نامتناسب است. تمرکز جمعیتی در این کلان‌شهرها بسیار بالاست و تمرکزگرایی و مرکزگرایی کار را دشوار کرده، یعنی در حال رفتن به سمت استفاده از الگوهای چینی و ژاپنی در ساخت خانه‌ها هستیم؛ الگوهایی که در آن احداث خانه‌های بسیار کوچک و حداکثر دو نفره و صرفاً برای خواب مد نظر است.

اگر مسئله توزیع جمعیت را حل کنیم، می‌توانیم از الگوی شهرهای سنتی خود، که طبق الگوی ایرانی ـ اسلامی بنا شده بودند، بهره‌ ببریم. برای مثال با وجود توزیع نامناسب جمعیت در کلان‌شهر تهران، نمی‌توانیم همانند گذشته مناطق مختلف شهری را از بین ببریم و آن‌ها را طبق الگوی سنتی بنا کنیم. البته راهکارهایی وجود دارد که بتوانیم با ایجاد فضاهایی مبتنی بر مؤلفه‌های ایرانی ـ اسلامی در مناطق مختلف شهری زمینه‌ای را فراهم کنیم تا حداقل افراد بتوانند در فضاهای عمومی معماری سنتی را مشاهده کنند. پروژه‌ای در دولت گذشته با عنوان «باغ شهرها» مطرح شد که بنا بود با ایجاد آن‌، مؤلفه‎‌های زیست ایرانی و هویت ایرانی ـ اسلامی در شهرها به کار گرفته شود که به سرانجام نرسید. ایران اسلامی جغرافیای وسیعی دارد که مدیران می‌توانند با تصمیم‌گیری مناسب در مورد توزیع جمعیت، از ساختار معماری جدید برای آرامش‌بخشی به فضای شهری استفاده کنند. البته توانایی مالی و شرایط اقتصادی مدیران و دولت‌ها نیز بسیار مهم است.

معماری رابطه مستقیمی با آسیب‌های اجتماعی دارد، یعنی شهری که دارای معماری شهری مناسب و مبتنی با معیارهای سنتی و ایرانی ـ اسلامی باشد، آسیب‌های اجتماعی کمتری دارد. مورد مهم دیگر، فرهنگ است. متأسفانه برخی افراد در برابر فرهنگ غربی کاملاً خودباخته هستند و فکر می‌کنند هر چیزی که از غرب به ایران می‌آید با فرهنگ ما سازگار است که این تفکر بسیار نادرست خود را در معماری شهری نشان داده است. برخی معماران در بعضی از نقاط شهری به طراحی و ساخت بناهایی(بهره‌گیری از شیوه‌های غربی) اقدام می‌کنند که با محیط سازگاری ندارد. متأسفانه عقلانیت انتقادی برخی افراد اندک است و بیشتر عقلانیت ابزاری دارند. یعنی صرفاً به دنبال سازگاری خود با فضای جدید هستند اما عقلانیت انتقادی بدان معناست که علی‌رغم اینکه استفاده از فناوری مفید است، باید بدانیم که از این فناوری چگونه و در کجا استفاده کنیم. بنابراین، سیمای شهری امروز ما عاری از عقلانیت انتقادی است و بیشتر عقلانیت ابزاری دارد.

ارسال نشود/////سیمای شهری امروز عاری از عقلانیت انتقادی است / رابطه مستقیم بین معماری و آسیب‌های اجتماعی

ایکنا ـ چقدر امکان تحقق سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی در معماری شهری وجود دارد؟

با توجه به شرایط موجود، امکان تحقق چنین سبک زندگی در معماری شهری امروز نزدیک به صفر است، چراکه این نوع معماری اصلاً اجازه تفکر به افراد نمی‌دهد. معماری رابطه مستقیمی با سبک زندگی دارد. اگر امروز به درستی به فضای دانشگاه‌‌ها و مدارس کشور بنگریم، با فضاهایی پر از ساختمان مواجه هستیم که بدون داشتن هیچ‌گونه سبک و معیاری فقط ساخته شده‌اند تا دانشجویان و دانش‌آموزان وارد آن شوند و کلاس‌هایشان در آنجا برگزار شود.

یکی از برنامه‌هایی که می‌توان اجرا کرد، ازدیاد فضاهای زیست ایرانی ـ اسلامی در مناطق مختلف شهری است. برای مثال می‌توانیم معماری فضای سرای محله‌ها در مناطق مختلف شهر تهران را بر اساس مؤلفه‌های معماری ایرانی ـ اسلامی تعریف کنیم. باید بپذیریم که بعضی از برنامه‌ریزی‌ها باید برای بلندمدت تعریف شود، اما متأسفانه برخی مدیران به دلیل ارائه گزارش عملکرد مناسب از خود، به دنبال اجرای طرح‌های کوتاه‌مدت هستند و سیمای شهری به سمتی می‌رود که انسان‌ها خیلی کمتر به یکدیگر برخورد می‌کنند و این امر باعث کاهش گفت‌‎وگو و همبستگی می‌شود. بنابراین، نمی‌توان آنچنان که باید و شاید انتظار تحقق سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی را داشت.

ایکنا ـ برای دستیابی به شهری که توانایی برطرف کردن نیازهای مادی و معنوی مردم را داشته باشد، چه باید کرد؟

ابتدا باید با مفهوم شهرهای جهانی آشنا شویم. در شهرهای جهانی یا هوشمند تکثر فرهنگ‌ها و معماری‌ها دیده می‌‎شود. باید بپذیریم که در شهری مانند تهران با مقوله چندفرهنگی مواجه هستیم. تهران شهری نیست که متعلق به یک قوم یا گروهی خاص باشد. برای برطرف کردن بخشی از نیازهای روحی و معنوی انسان‌ها در کلان‌شهرهایی که از پدیده چندفرهنگی برخوردارند، می‌توانیم حداقل در محلاتی که فرهنگ‌های مختلفی دارند، مؤلفه‌‎هایی از فرهنگ محله مورد نظر را در سیمای فضاهای عمومی آن منطقه همچون سراهای محله به کار ببریم. اگر این اراده در میان مسئولان دولتی و شهرداری وجود داشته باشد، می‌‎توانیم برای رفع برخی از نیازهای معنوی و مادی ساکنان شهرهای بزرگ اقدام کنیم.

گفت‌وگو از مجتبی افشار 

انتهای پیام
captcha