به گزارش ایکنا از لرستان، یکی از نعمتهای بزرگی که خداوند متعال به بندگان عطا فرموده، دعاست که در روایات نیز مورد تأکید واقع شده است.دعا برکت عظیمی است که خداوند به بندگان خود عنایت کرده و گنجینهای است که در معرض انتخاب آنان قرار داده است؛ لذا اگر این توفیق نصیب کسی شد و موفق به دعا شد، غنیمتی پُربها یافته است که شکرانه بسیار میطلبد؛ یعنی دعا با قطع نظر از اجابت آن و نتایج فوقالعادهای که بر آن مترتب است، فضیلتی بس بزرگ است.
قرآنکریم و معارف اهلبیت(ع) بهویژه دعایی چون عرفه، معرفت به اوصاف، کمالات و زیبایی بینهایت خداوند را به انسانها آموزش میدهد و در قلب و جان او ظهور و نفوذ میکند، دعای عرفه مشتملبر تمام مطالب دنیا و آخرت و وسیلهای برای حرکت انسان بهسوی رضوان الهی است.
امام حسین(ع) در دعای عرفه بهدنبال ثبوت باور و متخلق شدن به اخلاق و انجام عمل صالح است که این مجموعه از نظر قرآن و روایات شکر خداوند حق است، با توجه به مقدمه دعا و دنباله آن، باید گفت دعای عرفه عرفان ناب اهلبیت(ع) است.
یکی از مهمترین مناسبتها در ماه ذیالحجه روز عرفه است که روز بسیار بزرگی است کمااینکه قرائت دعای عرفه مهمترین اعمال مستحبی روز عرفه است، دعای روز عرفه دارای مضامین بلند و عمیقی است که سازندگی این دعا بسیار زیاد است.
مقدمه دعای عرفه شناخت خلقت ظاهر انسان و مابقی دعا مربوط به عقل، روح، دنیا، آخرت، دین و اخلاق انسان است. با توجه به مقدمه دعا و دنباله آن مقدمه، باید گفت دعای عرفه یکی از معجزات فکری امام حسین(ع) است. قبل از ایشان چنین دعایی با این متن سابقه نداشته است. بعد از امام حسین(ع) برای ائمه طاهرین چنین متنی انشاء نشده و برای غیر امام و غیر معصوم هم امکان انشاء چنین دعایی وجود ندارد.
امام حسین(ع) در دعای عرفه بهدنبال ثبوت باور و متخلق شدن به اخلاق و انجام عمل صالح است که این مجموعه از نظر قرآن و روایات شکر خداوند حق است که با توجه به مقدمه دعا و دنباله آن، باید گفت دعای عرفه یکی از معجزات فکری امام حسین(ع) و عرفان ناب اهلبیت(ع) است.
فلسفه دعای عرفه به آنجا بر میگردد که اولینبار دعای عرفه توسط امام حسین(ع) در مراسم حجی که قبل از سال حادثه عاشورا شرکت کردند، خوانده شد.
مقدمه دعای عرفه شناخت خلقت ظاهر انسان و ما بقی دعا مربوط به عقل، روح، دنیا، آخرت، دین و اخلاق انسان است. با توجه به مقدمه دعا و دنباله آن مقدمه، باید گفت دعای عرفه یکیاز معجزات فکری امام حسین(ع) است.
«خدايا مرا به حقايق اهل قرب محقق كن، و به راه و روش اهل جذب ببر، خدايا به تدبيرت نسبت به من مرا از تدبيرم، و به اختيارت از اختيارم بینياز گردان، و مرا به مواضع بيچارگیام آگاه كن، خدايا مرا از خوارى نفسم نجات ده، و از شک شركم پاک كن و پيش از آنكه وارد قبر شوم، از تو يارى میجويم، پس مرا يارى ده، و بر تو توّكل میكنم، پس مرا وامگذار، و از تو درخواست میكنم. پس نااميدم مكن، و در فضل تو رغبت مینمايم، پس محرومم مگردان، و خود را به تو منسوب میكنم، پس دورم مكن، و در آستانه تو میايستم پس مرانم».
«خدايا كسیكه زيبايیهايش زشتى بوده، پس چگونه زشتيهايش زشتی نباشد، و كسیكه حقيقتگوييهايش ادعاى خالى بوده، چگونه ادعاهايش ادعا نباشد؟ خدايا دستور نافذت، و مشيت چيرهات، براى صاحب سخن سخنى، و براى صاحب حال حالی نگذشته، خدايا چه بسيار طاعتى كه بنا كردم، و چه بسيار حالتى كه استوار نمودم. عدالتت اعتمادم را بر آنها ويران كرد، ولى فضل تو عذر مرا از آنها پذيراست. خدايا همانا میدانى هرچند طاعت از جانب من، بهصورت كار جدّى ادامه نداشته، ولى بهصورت محبّت و اراده ادامه داشته. خدايا چگونه تصميم بگيرم و حال آنكه تو چيرهاى؛ و چگونه تصميم نگيرم درحالیكه تو دستوردهندهاى».
«خدايا تو خود را با لطف و مهربانى به من توصيف كردهاى پيش از پيدايش ناتوانى من، آيا آن دو را از من دريغ ورزى پس از پديد آمدن ناتوانیام، خدايا اگر زيبايیهايى از من نمايان شود، به فضل توست، و تو را بر من منت بسيار است، و اگر زشتیهايى از من ظاهر گردد، به عدل توست و تو را بر من حجت كامل است.
خدايا چگونه مرا وا مینهى در صورتىكه عهدهدار من شدهاى؟ و چگونه مورد ستم واقع شوم و حال آنكه تو يار منى؟ يا چگونه نااميد گردم، درحالیکه نسبت به من سخت مهربانی اينک به نيازم به تو، متوسل به توام، و چگونه متوسل به تو شوم به آنچه كه محال است به تو برسد، يا چگونه از حالم به تو شكايت كنم و حال آنكه بر تو پوشيده نيست؟ يا چگونه با گفتارم ترجمه حال نمايم».
«در حالیكه از تو براى تو واضح است؟ يا چگونه آرزوهايم را به عرصه نوميدى برى، در صورتیكه به آستان تو وارد گشته؟ يا چگونه احوالم را نيكو نگردانى، درحالیكه احوال من استوار به توست؟ خدايا چه اندازه به من لطف دارى. با اين نادانى فوقالعاده من، و چهقدر به من مهربانى، با اين عمل زشت من؟ خدايا چهقدر به من نزديكى، و من چهقدر از تو دورم، و چه اندازه به من مهر میورزى پس چيست.
آنچه مرا از تو در پرده میكند؟ خدايا از اختلاف آثار، و تغييرات احوال دانستم كه خواستهات از من اين است كه خود را در هرچيز به من بشناسانی تا در هيچ چيز نسبت به تو جاهل نباشم، خدايا هر زمان فرومايگیام از سخن مرا بازداشت، كرم تو گويايم نمود، و هروقت اوصافم نااميدم كرد، نعمتهايت به طمعم انداخت».
«خدايا، در عين توانگری تهيدستم، پس چگونه در تهيدستى تهيدست نباشم، خدايا در عين دانايى نادانم، پس چگونه در عين نادانى نادان نباشم».
«خدايا همانا اختلاف تدبيرت، و سرعت تغيير تقديراتت، بندگان عارف به تو را، از اطمينان به بخشش و نااميدى از تو در گرفتارى باز داشته است».
«خدايا از من است آنچه سزاوار پستى من است، و از توست آنچه شايسته بزرگوارى توست».
انتهای پیام