نوآوری‌های شهید صدر از دل به کشاکش درآوردن اندیشه‌ها
کد خبر: 3908961
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۳۹۹ - ۱۵:۰۱

نوآوری‌های شهید صدر از دل به کشاکش درآوردن اندیشه‌ها

شهید صدر یک روشی داشته و آن، به کشاکش آوردن اندیشه‌هاست. او مرد قهار، مهم، نیرومند و قهرمان میدان تناظر و به کشاکش آوردن اندیشه‌ها است. اندیشه‌ای را به مصاف اندیشه‌ای دیگر برده است و در این زمینه، حقیقتاً قبل از هر چیز بر این عنصر تأکید می‌کرده و وقتی اصول، فقه، فلسفه و ... را می‌بینیم، متوجه می‌شویم که چقدر ایشان اهل این بوده که اندیشه‌ای را می‌گرفته و به مصاف دیگر اندیشه‌ها می‌کشانده است تا اینکه به نظری نو برسد.

به گزارش ایکنا؛ آیت‌الله احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری، شب گذشته، 15 تیرماه، با حضور در برنامه تلویزیونی «مصیر» به تبیین ابعاد شخصیتی شهید سیدمحمدباقر صدر پرداخت که در ادامه می‌خوانید؛

شهید صدر، یک‌سری ویژگی‌های شخصیتی داشتند که به اندیشه و ساختن اندیشه ایشان منتهی شده که قابل توجه است. یک ویژگی نبوغ ایشان است که در افکارشان نشان داده می‌شود، چون فراتر از نگاه‌های کلیشه‌ای، اندیشه او به سمت نوآوری می‌رود؛ یعنی اندیشه‌هایی را نو می‌کند و اندیشه‌های نویی را نیز ایجاد می‌کند. نبوغ اصولاً این است که انسان بتواند از وضعیت عادت‌پذیر شده و حالت کلیشه‌ای پیداکرده، عبور کند و زوایای ناپیدا را ارائه نماید.

ذهن منسجم و دستگاه‌مند ویژگی ذاتی شهید صدر

ویژگی دوم ایشان این است که یک ذهن منسجم و دستگاه‌مندی داشتند؛ یعنی وقتی یک اندیشه‌ای را از ایشان می‌بینید، مشخص می‌شود که تک نیست، بلکه مجموعه‌ای از اندیشه‌های هم‌خوان و هماهنگ با اندیشه ارائه شده ایشان وجود دارد. چون دستگاه‌مند بوده و به صورت منسجم فکر می‌کرده، طبیعتاً اگر یک جمله از ایشان را انسان بگیرد و بخواهد روی آن فکر کند، می‌تواند پیش‌فرض‌ها و دیدگاه‌های ایشان و نوع نگاه ایشان را، اگرچه نه تماماً بلکه در مواردی، از اندیشه‌هایشان کشف کند؛ لذا نظریه‌پردازی بر اساس اندیشه‌های شهید صدر خیلی راحت است و خیلی چیزها را که ایشان نگفته و نظریات منصوص ایشان نیست، در بحث‌هایشان وجود دارد.

ایشان همین طور که جلو می‌رفته، یک‌دفعه از قلم و نگاهشان یک جلمه‌ای بارش پیدا کرد و بر روی قلم یا زبان فرود می‌آمد و چون ذهن دستگاه‌مند است، می‌توانید آن را بگیرید و رویش فکر کنید و یک دفعه به عمق اندیشه‌های بزرگ برسید و گاهی نیز با نگاه‌های دیگری که دارد تأیید می‌شود.

صرفاً نظریات منصوص شهید صدر را تکرار نکنیم

پیشنهاد می‌کنم، صرفاً نرویم به سمتی که نظریات مصرح ایشان را تکرار کنیم، بلکه به سمتی برویم که اندیشه‌های ناگفته ایشان که در جملاتشان منعکس شده است را پیدا کنیم. مثلاً مرحوم ملاصدرا و علامه طباطبایی یک ذهن دستگاه‌مند داشته‌اند. همچنین باید توجه کنیم که ذهن فلسفی ایشان وقتی به فقه می‌آید، فقه را چارچوب‌مند می‌کند و یک عقلانیت متراکمی دارد. چون «از کوزه همان برون تراورد که در او است» وقتی ذهن دستگاه‌مند است، اندیشه‌ای که برون می‌جهد نمی‌تواند تک باشد و یا در مرحله‌ای پیشینی سنجیده نشده باشد و لوازم و ملزوماتش برای آن شخص متصور نشده باشد. بنابراین یک آدم نابغه حرف‌های متضاد کمتری می‌زند و حرف‌هایش هماهنگ است.

ویژگی دیگر ایشان نیز انصاف است؛ یعنی انسان اخلاقی، بهتر می‌اندیشد تا انسان غیراخلاقی. چون روح و شخصیت ایشان یک نفس طیبه‌ای بوده است، کمک می‌کرده به اینکه بهتر بیندیشد و بهتر ببیند و حرف‌های دیگران را خوب بشنود؛ لذا از دیگران کمال بهره را می‌برده و روی آن‌ها ارزش افزوده می‌گذاشته است. اخلاق فقط برای رفتارها نیست، اخلاق و اخلاقی بودن به ذهن انسان، آفاق جدید می‌بخشد. محقق اردبیلی انسان اخلاقی بوده است، اما اخلاقش در اجتهاد او تأثیر می‌گذاشته و یکی از آن‌ها این بوده که بتواند فکر کند و از حالت کلیشه‌ای و ذهن بسته خارج شود. بنابراین، اخلاق می‌تواند بر اندیشه تأثیر بگذارد.

اما یکسری ویژگی‌های دیگر هم دارد که روشی است که نحوه اندیشیدن را شامل می‌شود؛ یعنی چارچوبی داشته که باعث می‌شده بتواند ارائه فکر و ابداع کند. ایشان علاوه بر اینکه مطالعه داشته باشد، اهل تفکر بوده است. حتی گفته شده که ایشان قبل از تدریس، وقتی مطالعه‌اش تمام می‌شد، روی آن تفکر می‌کرده و اگر فکرش نهایی نمی‌شد درس را شروع نمی‌کرد.

به کشاکش آوردن اندیشه‌ها کار مهم شهید صدر

این گشودن فصل اندیشیدن در مطالعات در کنار تتبع، یک عنصر اساسی بوده که از او شخصیت مهمی را ساخته است. همچنین ایشان یک روشی داشته که شهید مطهری هم داشته است و آن، به کشاکش آوردن اندیشه‌هاست. او مرد قهار، مهم، نیرومند و قهرمان میدان تناظر و به کشاکش آوردن اندیشه‌هاست. شهید صدر اندیشه‌ای را به مصاف اندیشه‌ای دیگر برده است و در این زمینه، حقیقتاً قبل از هر چیز بر این عنصر تأکید می‌کرده و وقتی اصول، فقه، فلسفه و ... را می‌بینیم، متوجه می‌شویم که چقدر ایشان اهل این بوده که اندیشه‌ای را می‌گرفته و به مصاف دیگر اندیشه‌ها می‌کشانده است تا اینکه به نظری نو برسد.

مثلاً وقتی در اصول می‌خواسته اندیشه محقق اصفهانی را بگوید، این طور نبوده که بگوید و رد شود، بلکه این اندیشه را به مصاف اندیشه دیگر می‌برده است و این طور نبوده که آن را رها کند. این رفت و برگشت‌ها و به مصاف آوردن اندیشه‌ها را آن قدر ادامه می‌داد تا اینکه می‌توانست حرف نویی را ارائه کند. هم اینکه اندیشه مترجَم را خوب ترجمه می‌کرده است. مثلاً حرف مرحوم عراقی، در کتابشان وجود دارد و بعد تقریر ایشان را هم که می‌بینید، مشخص می‌شود که ایشان یک شمایی به اندیشه او داده است که عمق آن اندیشه را با حذف زوائد ارائه می‌کند که خود، یک روش بوده است.

ویژگی ایشان نسبت عمیقی با نو دارد؛ یعنی یا نوسازی و یا نوآوری می‌کند. چیز تکراری در کلام ایشان نمی‌بینیم و ایشان حتی وقتی قواعد اصولی را مطرح می‌کند، می‌بینید این قاعده را دیگران هم مطرح کرده‌اند، اما ایشان با قالب‌های نو و جدیدی مطرح می‌کنند. مثلاً قاعده انصراف در زمان قبل و بعد شهید شهید صدر این گونه است که ایشان آن را نوسازی کرده است. یا قاعده تراکم ظنون را داریم که وقتی در دستگاه فکری ایشان می‌آید، می‌شود حساب و احتمالات. قاده سیره متشرعه، وقتی به کلام ایشان می‌آید، اجزا و پشتوانه عمیقی پیدا می‌کند و در دلش، خرده قواعدی را پیدا می‌کند. بنابراین کلیشه و تکرار در کلام ایشان به ندرت یافت می‌شود و اگر هم باشد، درکنارش یک ابداعی وجود دارد.

دیگر اینکه اندیشه ایشان به دنبال حل مسئله است و حرف غیرقابل فهم و یا غیرقابل اجرا در کلام ایشان کمتر هست. این رویکرد حل مسئله در برخی از شاگردان ایشان مانند آیت‌الله هاشمی‌شاهرودی نیز وجود داشت که در فقه، رویکرد حل مشکل را داشت اما در سطح عمیق در شهید صدر وجود داشت.

انتهای پیام
captcha