کرونا و جهل مقدس
کد خبر: 3883934
تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۰:۲۵
یادداشت/

کرونا و جهل مقدس

ویروس جهالت همانند کرونا مضر و حتی کشنده است، به خصوص اگر این جهالت از نوع «مقدس» باشد. ویروس جهالت، نه تنها جان آدم‌ها بلکه فرهنگ، دین و هویت یک جامعه و تمدن را به انحطاط و قهقرا می‌کشاند.

کرونا و جهل مقدس

شیوع ویروس کرونا در کشور و برخی اظهارنظرهای غیرعلمی عوامانه از سوی برخی داعیه‌داران امور مذهبی و مدعیان طب اسلامی در قبال این ویروس منحوس و همچنین برخی اعمال غیرمتعارف در اماکن زیارتی، آن هم با این ادعا که این مکان‌ها «مقدس» هستند و آلودگی و میکروب در آنها رخنه نمی‌کند و یا اینکه نباید مجالس مذهبی را در این شرایط تعطیل کرد، بهانه‌ای شد تا برخی این موضوع را دستاویز هجمه به ساحت دین و دینداران کنند و به دنبال آن برای افکار عمومی چنین تداعی کردند که میان علم و دین، تضاد و تعارض وجود دارد و دین برای علم ارزشی قائل نیست. اما خوشبختانه مراجع دینی و برخی اساتید و علمای عقل‌گرای حوزه و دانشگاه با موضع‌گیری صریح خود، چنین اظهارنظرهای عوامانه و اعمال ناشایست را حرکتی خرافی و غیرعقلانی دانستند و در این شرایط بحرانی، نظر متخصصان و کارشناسان حوزه بهداشت و درمان را دارای حجیت دانسته و بر پیروی از توصیه‌های آنان تاکید کردند.

اگر با رویکردی عقلانی و اجتهادی و به دور از هر نوع پیش‌داوری ذهنی، نگاهی گذرا به آیات قرآن کریم، سیره ائمه معصومین(ع) و تاریخ اسلام بیندازیم، به خوبی می‌بینیم نه تنها دین منافاتی با علم ندارد و تعارضی بین آنها نیست، بلکه دین برای علم و تجربه‌های علمی بشر، جایگاه ارزشمند و رفیعی قائل شده است و چه بسا علم نافع را در کنار عبادت خدا، مایه سعادت و کمال آدمی می‌داند. دین، علم خداوند را مطلق می‌داند، اما خدمات و تجربیات علوم بشری در هر نقطه از کره خاکی را نیز مورد ستایش قرار می‌دهد. دین، تنها با علمی که به بشریت آن هم فارغ از هر نوع مذهب و گرایش فکری، آسیب روحی و جسمی وارد کند، مخالفت می‌ورزد و به اصطلاح آن را غیر نافع می‌داند، چرا که دین، موهبتی الهی برای حفظ حرمت و کرامت ذاتی انسان است.

قرآن در آیات مختلف خود، انسان را به تفکر و تعقل دعوت کرده و انسان‌هایی را که اهل تفکر و تعقل نیستند، بدترین جنبندگان توصیف کرده و آنها را سرزنش و نکوهش می‌کند. قرآن تأکید کرده است که انسان باید در قبال چیزی که به آن علم ندارد، ساکت بماند و از خردمندان تبعیت کند و حتی به صراحت میان کسانی که عالم و جویای علم هستند و کسانی که علم ندارند و به علم‌آموزی بی‌توجه‌اند، تمایز قائل می‌شود. پیامبر(ص) و  دیگر ائمه(ع)، نیز موکداً به علم و علم‌آموزی تأکید کرده‌اند و خود را در تعارض با علم قرار نداده‌اند، به خصوص در امر طبابت که ایشان هیچ‌گاه مدعی اینکه طبیب و شفابخش امراض جسمی بشر هستند، نبودند و حتی وقتی خودشان و اهل‌بیت‌شان بیمار می‌شدند، برای درمان درد خود به یکدیگر مراجعه نمی‌کردند، بلکه به نزد طبیب می‌رفتند و از آنان جویای درمان درد خود می‌شدند. امام علی(ع) نیز وقتی بر اثر ضربه شمشیر زهرآلود ابن‌ملجم مرادی مجروح شدند، طبیب - آن هم از نوع یهودی - به بالین‎شان آمدند.

علم و دین هر دو در پیشرفت و کامیابی‌های یکدیگر تأثیرگذار و به نوعی مکمل هم بوده‌اند. در واقع دین، پیشروی و همه‌گیر شدن خود در عصرهای مختلف را مرهون علم و پیشرفت‌های علمی و علم نیز پیشرفت خود را مرهون نگاه حمایت‌گرایانه دین می‌داند. این مدعا در بیان فیلسوفان غربی نیز به صراحت بیان شده است، به طوری که جرج سارتن، دانشمند و تاریخ‌دان آمریکایی ـ بلژیکی می‌گوید: «در تمام ادوار تاریخ، علم و دین در یکدیگر تأثیر متقابل داشته و دارند». رنه دکارت، فیلسوف انگلیسی نیز می‌گوید: «نه علم، دین را در تنگنا قرار می‌دهد و نه دین، علم را؛ استقلال هر دو مقوله قابل پذیرش یکدیگرند». ویلهلم هگل، فیلسوف آلمانی نیز معتقد است که «علم و دین، دو حقیقت مستقل نیستند، بلکه هر دو از حالات ضروری عقل محسوب می‌شوند و برای رشد عقل دنبال یکدیگرند». ماکس پلانک و اینشتین دو شخصیت علمی جهان، نیز معتقدند: هرگز تضاد واقعی میان علم و دین پیدا نخواهد شد، چون هر یک مکمل دیگری است. آلفرد نورث وایتهد، فیلسوف و ریاضی‌دان انگلیسی نیز در توصیف جالبی معتقد است که «علم و دین، هر یک قسمتی از جهان را توصیف می‌کند، ولی هر دو با هم می‌توانند تصویر کاملی از جهان ارائه دهند».

بر همین اساس نباید اظهارنظرهای نادرست و غیرعقلانی این روزهای برخی از داعیه‌داران امور دینی و اعمال ناشایست برخی افراد معدود را به پای دین گذاشت و دین را در تعارض با علم نشان داد، زیرا ساحت دین از چنین رویه‌های ناپسند غیرعقلانی مبرا است و قطعاً کسانی که چهرهای غیرعقلانی و ناموجه از دین به نمایش می‌گذارند، دچار نوعی جهل و فهم کج‌اندیشانه از دین هستند. جهل ریشه بسیاری از جنایت‌ها، ظلم‌ها و خشونت‌ها در تاریخ بشریت است و برهمین اساس، تاریخ بشریت را باید عرصه کشاکش جهل و عقل دانست. 

جهل، ریشه در ضدیت با عقل و تفکر دارد. انسان جاهل در دام اعتقادات خود گرفتار شده و از اینکه ساحت عقل و تفکر را به روی خود بگشاید واهمه دارد، زیرا اعتقاد از ریشه «عقد» به معنای بسته شدن می‌آید و این نشان می‌دهد که چنین کسی بر اعتقاد خود مهر زده و حاضر نیست از آن دست بکشد و حتی یا آن را مورد بازیابی و سنجش و به تعبیری راستی‌‌آزمایی قرار دهد، زیرا نه تنها به عقل اعتمادی ندارد، بلکه دچار نوعی رویکرد تک بعدی در ساحت اعتقادات خود شده است. دامنه نفوذ جهل نیز گسترده است؛ به تعبیری فقیر و غنی، زن و مرد، مسلمان و غیرمسلمان، باسواد و بی‌سواد، ایرانی و غیر ایرانی و ... نمی‌شناسد. 

برخی افراد جاهل به جهل خود واقف هستند، یعنی می‌دانند که نمی‌دانند و بر همین اساس همت‌شان را بر دانستن و جهل‌زدایی معطوف می‌کنند، ولی بیشتر کسانی که در دام جهل گرفتار می‌شوند، نه تنها بر جهل خود واقف نیستند، بلکه خود را عالمی دانا و همه چیزدان می‌دانند و اصطلاحاً دچار جهل مرکب هستند. در این میان کسانی دچار جهل مقدس هستند که این نوع جهل، به مراتب برای جامعه خطرناک‌تر خواهند بود، چرا که در چنین جهلی، انسان‌های جاهل به اعمال، رفتار و اعتقادات خود بُعد قدسی می‌بخشند و تصور می‌کنند دیندار واقعی و انسان برگزیده خدا بر روی زمین هستند، اما غافل از اینکه مایه بدنامی دین و دین‌گریزی خلق‌الله می‌شوند و تیشه بر ریشه دین می‌زنند. قرآن نیز به صراحت ضدیت خود با جهل و جاهلان را عیان ساخته و آنها را مورد نکوهش و سرزنش قرار داده است.

کسانی‌که در دام جهل مقدس گرفتار می‌شوند، دین را ملعبه خود کرده و حتی از طریق آن، ارتزاق می‌کنند. جهل مقدس ناشی از نگاه جبرگرایانه و قضا و قدر به پدیده‌های عالم هستی و متن دین است. براساس رویکرد جبرگرایانه، انسان در قبال پدیده‌ها و تحولات محیط پیرامون خود، مسئولیت و رسالتی ندارد. نمونه بارز آن کسانی هستند که حمله مغول به ایران را مشیت الهی می‌دانستند و هرگونه مقابله با آن را خلاف اراده الهی تصور می‌کردند. در واقع براساس چنین رویکردی، انسان اراده و اختیاری از خود ندارد و همه در برابر اراده خدا تسلیم هستند و معتقدند هر چه آن خسرو کند، شیرین بود. 

جهل مقدس در سایه رویکرد و قرائت اخباری‌گری از دین که نقطه مقابل رویکرد اصولی و اجتهادی به دین است، قوت می‌گیرد، زیرا در چنین رویکردی عقل و تفکر به حاشیه می‌رود و حجیتی برای آن لحاظ نمی‌شود. اخباریون که پیشینه آنها به قرن یازدهم هجری باز می‌گردد و اکنون نیز رگه‌‌هایی از آن در برخی جاها دیده می‌شود، حق رجوع مردم عادی به قرآن را ممنوع دانسته و مدعی هستند که تنها پیامبر و امام معصوم حق رجوع به قرآن دارند و دیگران باید عموما به سنت یعنی اخبار و احادیث رجوع کنند. اخباریون رویکردشان حدیث‌گرایی است و برهمین اساس تقسیم‌بندی احادیث، به قوی و ضعیف و یا معتبر و نامعتبر را بر نمی‌تابند و حتی برای روایت و احادیثی که «متواتر» نیستند و اصطلاحاً به آن‌ها «خبر واحد» گفته می‌شود، حجیت قائل هستند. 

دین به عنوان موهبتی الهی، برای هدایت انسان‌ها آمده و داعیه‌دار سوق دادن انسان‌ها به سوی عقلانیت و توحید است، ائمه معصومین(ع) نمونه اعلای انسان‌های عاقل و مروجان عقلانیت بودند و هدف‌شان رهنمون‌سازی جامعه به سوی عقلانیت و توحید بود و هیچ‌گاه در مقام علم‌ستیزی برنیامدند، بلکه مشوق علم‌آموزی نیز بودند. بنابراین کسانی که می‌خواهند خود را پیروان راستین آنان بنامند، بیش از هر چیز باید در این راه گام بردارند و از این نوع سیره زندگی تبعیت کنند. 

ویروس جهالت همانند کرونا مضر و حتی کشنده است، به خصوص اگر این جهالت از نوع «مقدس» باشد. ویروس جهالت نه تنها جان آدم‌ها، بلکه فرهنگ، دین و هویت یک جامعه و تمدن را به انحطاط و قهقرا می‌کشاند. کرونا نیز دیر یا زود به لطف الهی و جهد و تلاش پزشکان و پرستاران و دانش دانشمندان و مشارکت مردم و شاید هم به لطف مدیریت مسئولان مهار می‌شود، اما ویروس جهالت تا زمانی که عقلانیت همه‌گیر نشود، از بین نمی‌رود و این نیازمند جهد و تلاش دینداران عقل‌گرا، دلسوز و دغدغه‌مندی است که باید با آگاهی‌بخشی به جامعه، چهره عقلانی و رحمانی دین را بیش از پیش به نمایش بگذارند و نگذارند ساحت دین به عنوان امانتی الهی، ملعبه دست نااهلان و جاهلان بشود.

بهنام افشار 

انتهای پیام
captcha