نیازمند تبارشناسی مفهوم طبقه در جامعه هستیم
کد خبر: 3881698
تاریخ انتشار : ۰۷ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۶:۳۷

نیازمند تبارشناسی مفهوم طبقه در جامعه هستیم

آیدین ابراهیمی با اشاره به کتاب «جهت‌گیری طبقاتی اسلام» بیان کرد: شریعتی در این کتاب کلیاتی را مطرح کرده و این وظیفه ما است که این پروژه را ادامه دهیم و مفهوم طبقه را به سطح جامعه بیاوریم و بدون ترس از طبقه، نوعی تبارشناسی ارائه کنیم و بدانیم که نسبت به این جغرافیای معرفتی، چه نظام اقتصادی را می‌توان یافت که دچار این بحران‌ها و مسائل نشود.

به گزارش ایکنا؛ نشست «بازخوانی خوانش شریعتی از جهت‌گیری طبقاتی»، امروز، 7 اسفندماه با حضور جمعی از اندیشمندان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

آیدین ابراهیمی، پژوهشگر اجتماعی در این نشست با موضوع «اعاده حیثیت از مفهوم طبقه ذیل گفتمان شریعتی» به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: مفهوم طبقه، متأثر از ادبیات مارکسیستی است و گفتمان‌های علوم اجتماعی لَه یا علیه مارکسیسم شکل گرفته و این نشان می‌دهد که مارکسیسم به عنوان یک کلان‌روایت، تأثیر زیادی داشته و یکی از دال‌های مرکزی آن، مفهوم طبقه است. طبقه به عنوان مفهومی که در آن، تاریخ، جامعه و صورت‌بندی اقتصادیِ تاریخ را از طریق آن دسته‌بندی می‌کنیم و این دسته‌بندی باید مبتنی بر شاخص‌های اصلی طبقه مانند درآمد و مالکیت بر ابزار تولید و شیوه تولید باشد.

وی تصریح کرد: اما در گفتمان علوم اجتماعی، بعد از اینکه با افول مارکسیسم به مثابه یک پارادایم مسلط بر تحلیل‌های اجتماعی مواجه شدیم، می‌بینیم که مفهوم طبقه، دارای شاخص‌های متعددی می‌شود و متوسط عمر، سطح دسترسی به بهداشت و این قبیل مسائل مطرح می‌شود و مقولات فرهنگی را نیز در بر می‌گیرد و طبقات جدیدی در جوامع پسامارکسیستی به وجود می‌آید. از این منظر، مفهوم طبقه دچار یک تغییر کمی و کیفی شد. تغییر کمی از این بابت که شاخص‌های بیشتری به آن اضافه شد و از طرف دیگر، می‌بینیم که از لحاظ کیفی، مقولات و شاخص‌های فرهنگی، زیست فرهنگی و یک نوع الهیات در مفهوم طبقه به وجود می‌آید و طبقه را بر این مفاهیم استوار می‌کنیم.

متفکران ما  دو دسته هستند؛ یک دسته کسانی که ما را جزئی از نظام جهانی می‌دانند و متفکرانی که اعتقاد دارند با توجه به زیست‌بوم و تاریخ ما، به یک نوع خاصی از مفهوم طبقه نیاز داریم، تا از طریق این شاخص و طبقه بتوانیم تاریخ خود را واکاوی کنیم

ابراهیمی افزود: از این منظر، طبقه بسیار مهم است. مفهوم طبقه، به ما کمک می‌کند تا بتوانیم واقعیت‌های اجتماعی را تفکیک کنیم و از قِبل آن، بحث سلطه، رهایی، آزادی و بحث کنش جمعی و مشارکت در توسعه و بحث‌های دیگر، محور همین مفهوم قرار می‌گیرند. بنابراین خود طبقه نشان می‌دهد که مفهوم مهمی است و این را چه بخواهیم یا نخواهیم، مدیون پارادایم مارکسیستی هستیم.

وی تصریح کرد: اما یکی از مسائل مهم این است که ببینیم آیا ایران و جهان اسلام نیز به تبع تغییراتی که در جهان رخ داده، می‌تواند مفهوم طبقه را به شکل یک شاخص مرکزی و کارآمد در گفتمان‌های علوم اجتماعی به کار ببندد یا خیر؟ متفکران ما در اینجا دو دسته هستند؛ یک دسته کسانی که ما را جزئی از نظام جهانی می‌دانند و طبقه متوسط شهری و روستایی، به تبع همان مفهومی مطرح می‌شود که در غرب وجود دارد و متفکرانی که اعتقاد دارند با توجه به زیست‌بوم و تاریخ ما، به یک نوع خاصی از مفهوم طبقه نیاز داریم، تا از طریق این شاخص و طبقه بتوانیم تاریخ خود را واکاوی کنیم و بتوانیم نسبت به آن، دسته‌بندی درست‌تری از وضعیت خود ارائه کنیم.

شریعتی و تبارشناسی دشوار «طبقه»

ابراهیمی افزود: شریعتی جزء دسته دوم است. یعنی متفکری است که پسااستعمارگر است و حتی به آن دوگانه مرکز ـ پیرامون، با تعریف‌های شرق‌شناسانه اعتقاد ندارد و دنبال این است که مفهوم طبقه را بازشناسی کند و دنبال واژگانی است که از این طریق، از مفهوم طبقه تبارشناسی ارائه کند و کار سختش نیز همین است که در مقدمه کتاب جهت‌گیری طبقاتی اسلام دارد که کار سخت من این است که مجبورم واژگانی به کار ببرم که مبتذل شده‌اند و از آنها سوء استفاده شده و تبدیل به واژگانی توخالی شده‌اند و من مجبورم از واژگان رسمی علوم انسانی بهره ببرم و مسئله را جا بیندازم و بعد از آن، واژگانی که داشتیم را دوباره زنده کنم. البته نه به این دلیل که به زیستِ قبل برگردیم، بلکه مفاهیمی داشته باشیم که با توجه به زیست‌بوم ما، بتوان دستگاه تحلیلی درستی از آنچه که طبقه می‌گوییم، داشته باشیم.

شریعتی به تاریخ نمی‌رود که امروز را توجیه کند، بلکه به دنبال ساختن یک نوع آرمانی است که سِنخی بسازد تا از آن طریق، بتوان سنجش درستی از وضعیت داشت

وی تصریح کرد: از این منظر، شریعتی کار بزرگی انجام می‌دهد و با بازگشت به متن اسلام، مخصوصاً مفاهیم قرآنی، آنها را بداهت‌زدایی می‌کند و با این کار، به تاریخ اسلام یعنی تاریخ اجتماعی و فرهنگی اسلام وارد می‌شود و شکل استثمار و شکل تحریف مفهوم طبقه را نشان می‌دهد که چگونه در فقه و زیست روحانیت و نظام طبقاتی اشرافی اسلامی ما، طبقه و آن رویکرد توحیدی اسلام در معرض تهدید قرار گرفته است. از این منظر، شریعتی به تاریخ نمی‌رود که امروز را توجیه کند، بلکه به دنبال ساختن یک نوع آرمانی است که سِنخی بسازد تا از آن طریق، بتوان سنجش درستی از وضعیت داشت.

این پژوهشگر اجتماعی گفت: در این کتاب، شریعتی اشاره دارد که چطور تاریخ جهان که از هابیل و قابیل شروع می‌شود، تاریخ تحریف این مفاهیم است و این طبقه‌ای که به اسم انقلاب و نهضت در اسلام رشد می‌کند، چطور خودش به منابع دست می‌یابد و جیبش را پر می‌کند و اصطلاحاً دکان‌دار می‌شود. او به دقت بررسی می‌کند و وقتی دارد به تاریخ غرب اشاره می‌کند، می‌گوید بورژوا، یک عامل مترقی است و می‌گوید بورژوازی در برابر آن فئودالیسمی که در غرب وجود دارد، مترقی محسوب می‌شود.

تقدس‌زدایی از رفتار اشرافیت‌مآبانه روحانیت

وی افزود: لذا این کتاب بسیار مهم است. چون شریعتی یک نوع تقدس‌زدایی از سیمای مقدسِ رفتار اشرافیت‌مآبانه روحانیت می‌کند. یعنی آنجایی که روحانیتِ تاریخی و اشرافی در کنار بازار قرار می‌گیرد و نظام بازار را تقدس می‌بخشد و بازار نیز منابع مالی زیست روحانیت را تأمین می‌کند، در حقیقت شریعتی از یک شخصیت اجتماعی، تیپ‌شناسی می‌کند و اشاره می‌کند که چرا آیات عظام، نسبت به مسائل توده بی‌اهمیت هستند و می‌گوید علت این است که آنها شخصیت اجتماعی هستند و وقتی شخصیت شدند، با شخصیت‌ها ارتباط دارند و این یعنی شریعتی، با شیوه تولید در مفهوم طبقه سر و کار ندارد، بلکه یک نوع زیست اجتماعی و الهیات اجتماعی را به مفهوم طبقه گره می‌زند که مبتنی بر مناسبات انضمامی و عینی است.

اشاره دارد که واقعاً کار در اسلام چه جایگاهی دارد و همچنین عرفان و زهد چه جایگاهی دارند و انگار مدل آرمانی‌اش این است که تقوای شخصی را با کار جمعی گره بزنیم، یعنی آن جایی که تأکید دارد ما زیاد تولید کنیم و کم مصرف کنیم و می‌گوید این جز با یک نوع عرفان و باور امکان ندارد که به نظر می‌رسد، با وقایع امروز ما نسبت عمیقی دارد

ابراهیمی بیان کرد: شریعتی، با تبارشناسی که با رجوع به متن اسلام و با مفاهیمی مانند خمس، زکات و جهاد می‌کند، دارد بدون تفسیر بازخوانی می‌کند و بدون اینکه تفسیر کند، می‌گوید باید ببینیم متن چه می‌گوید و اشاره دارد که واقعاً کار در اسلام چه جایگاهی دارد و همچنین عرفان و زهد چه جایگاهی دارند و انگار مدل آرمانی‌اش این است که تقوای شخصی را با کار جمعی گره بزنیم، یعنی آن جایی که تأکید دارد ما زیاد تولید کنیم و کم مصرف کنیم و می‌گوید این جز با یک نوع عرفان و باور امکان ندارد که به نظر می‌رسد، با وقایع امروز ما نسبت عمیقی دارد. یعنی هنوز نهاد دین ما ارتباط زیادی با نهاد بازار دارد و شریعتی تفکیک می‌کند و می‌گوید، امکان ندارد بتوانید به عنوان فردی که در نظام سرمایه‌داری زندگی می‌کنید، مسلمانانه زیست کنید.

وی تصریح کرد: یعنی ممکن است، به صورت فردی اسلام را رعایت کنید، اما نظام و ساختار است که مناسباتی را رقم می‌زند که توجیه‌کننده مصرف و بازار است. شریعتی برای تِزی که داشت، دلایل قاطع تاریخی هم داشت. یعنی می‌گوید، نظام فقه ما، مدام توجیه‌گر نوعی از بازار و روابط بازار است و از آن طرف، منبرهای ما، فرد را به اصلاح فردی و تقوای فردی دعوت می‌کنند. می‌گوید چطور است که فقه ما به عنوان ساختار تئوریک دین ما و به عنوان بخشی از دین ما که قرار است عملی شود، توجیه‌گر یک ساختار دیگر است و از آن طرف، همان آدم‌هایی که این ساختار را توجیه می‌کنند، می‌گویند باید فقر از بین برود.

خطای استراتژیک

ابراهیمی افزود: به نوعی، پروژه اصلاح فردی و دعوت به زهد را خطای استراتژیک می‌داند که در آن، ما جامعه سرمایه‌دار و شخص غیرسرمایه‌دار داریم که می‌گوید این امکان ندارد. از آن طرف، عاملیت فرد را نادیده نمی‌گیرد و می‌گوید باید قوی شد و کار کرد و به آگاهی خویش و جامعه افزود. بنابراین از این منظر، شریعتی یک رویکرد تاریخی و مبتنی بر اسطوره طبقه ندارد و از این منظر، او غیرتاریخی می‌شود؛ به این معنا که می‌گوید باید یکسری مفاهیمی بسازیم که از دل تاریخ آمده و از مفاهیم بداهت‌زدایی کنیم و بدانیم خمس و زکات چیست، اما از آن طرف، باید واقعیت نظام سرمایه‌داری را نیز بشناسیم. همچنین شریعتی هیچ‌کجا از زمان و مکان خودش غفلت نمی‌کند.

وی بیان کرد: ما باید تصویری درست از وضعیت خود در نظام جهانی و از تاریخ الهیات اقتصادی خود و از سنت خودمان داشته باشیم تا نسبت به آن بتوانیم جهت‌گیری خوبی داشته باشیم، چون جهت‌گیری عمل مهم است که باید نشان دهد به کدام سمت قرار است برویم و از این منظر، شریعتی در این کتاب، کلیاتی را مطرح کرده و این وظیفه ما است که این پروژه را ادامه دهیم و مفهوم طبقه را به سطح جامعه بیاوریم و بدون ترس از طبقه یک تبارشناسی ارائه کنیم و بدانیم که نسبت به این جغرافیای معرفتی، چه نظام اقتصادی را می‌توان یافت که در آن دچار این بحران‌ها و مسائل نشد.

انتهای پیام
captcha