تفاوت اربعین ایرانی و عراقی/ ماجرای حضور امام موسی‌صدر در پیاده‌روی اربعین
کد خبر: 3850751
تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۳۹۸ - ۱۰:۴۳
شکرچی بیان کرد:

تفاوت اربعین ایرانی و عراقی/ ماجرای حضور امام موسی‌صدر در پیاده‌روی اربعین

گروه جامعه ــ عضو هیئت علمی دانشگاه شهیدبهشتی که اصالتاً زاده کربلاست، به توضیح سال‌ها دلدادگی، ایستادگی و رنج مردم عراق در برگزاری پیاده‌روی اربعین می‌پردازد، به سال‌هایی که مردم عراق در ایام اربعین مخفیانه به سمت کربلا حرکت می‌کردند و اگر دستگیر می‌شدند، حکومت صدام پایشان را قطع می‌کرد.

تفاوت اربعین ایرانی و عراقی/ ماجرای حضور امام موسی‌صدر در پیاده‌روی اربعین/ ضرورت تحقیق درباره گردش مالیتلقی رایج این است که پیاده‌روی اربعین حسینی قدمتی 10، 15 ساله دارد و عمدتاً با فعالیت‌های جمهوری اسلامی پاگرفته، در حالی که این رویداد دست کم از دهه‌ها قبل در جریان بوده است.

گفت‌وگوی اختصاصی ایکنا با احمد شکرچی، پژوهشگر جامعه‌شناسی دین و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، شرح سال‌ها دلدادگی، ایستادگی و رنج مردم عراق در برگزاری پیاده‌روی اربعین است. او در این مصاحبه از حضور امام موسی صدر در یکی از پیاده‌روی‌های اربعین در دهه 70 میلادی پرده‌ برمی‌دارد و از شهادت عده‌ای از علمای آن روزگار نجف در مسیر پیاده‌روی سخن به میان می‌آورد.

شکرچی اصالتاً زاده کربلاست و مقاله‌ای با رویکرد جامعه‌شناسی پیاده‌روی اربعین به رشته تحریر درآورده است، او فرهنگ عراق را به خوبی می‌شناسد و سال گذشته نیز به مدت یک ماه در قالب پیاده‌روی «من البحر الی النهر» به کسب تجربیات دقیق میدانی از فاو تا کربلا پرداخته و روایت عراقی پیاده‌روی اربعین را استخراج کرده است. تمایزهای روایت‌ ایرانی و عراقی اربعین و خطراتی که این رویداد بزرگ را تهدید می‌کند، از دیگر بخش‌های این مصاحبه است. آنچه از نظر می‌گذرد، حاصل این گفت‌وگوست:

ایکنا ــ شما در مقاله خود از دو روایت متفاوت پیرامون اربعین، یعنی اربعین ایرانی و عراقی سخن گفته‌اید، آیا منظورتان این است که میان این دو روایت تقابل وجود دارد؟

ضمن عرض سلام و تشکر بابت برگزاری این جلسه، من از عبارت اربعین ایرانی و اربعین عراقی استفاده کرد‌ه‌ام اما منظورم تقابل و تضاد میان دو روایت نیست، ایرانی‌ها فکر می‌کنند فقط مسیر نجف به کربلا مسیر پیاده‌روی اربعین است در حالی که بیشتر عراقی‌ها از مسیرهایی غیر از مسیر نجف به کربلا پیاده‌روی می‌کنند، معتقدم این دو روایت موازی را باید کنار هم ببینیم و از نظر جامعه‌شناختی به هر دو توجه کنیم.

علاوه بر این، من اربعین ایران را اربعین سخت‌افزاری و اربعین عراق را اربعین نرم‌افزاری نامگذاری کرده‌ام و در این رویکرد نیز منظورم تقابل نیست اتفاقاً اربعین سخت‌افزاری و نرم‌افزاری به همکاری و هم‌پیمانی خوبی هم رسیده‌اند، در مسیر پیاده‌روی فاو تا کربلا خون از بینی کسی بیرون نمی‌آید، در حالی که در حالت عادی این بیابان می‌تواند خطرات زیادی داشته باشد، بدون شک پوشش نظامی، امنیتی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران در این مسیر مؤثر است، گرچه شاید حمایت‌ها در این مسیر رؤیت‌پذیر نیستند اما به نظر من حتماً در پشت صحنه نظارت می‌کنند. همچنین در مسیر پیاده‌روی نجف به کربلا نیز امکانات بسیاری از سوی ایرانی‌ها مستقر می‌شود. این‌ها در مجموع باعث می‌شود که اربعین ایرانی را اربعین سخت‌افزاری بنامم.

از طرف دیگر نظام اجتماعی‌ای که در عراق پشتیبان اربعین است، در ایران وجود ندارد. اربعین در ایران عمدتاً بواسطه تبلیغات حکومتی پشتیبانی می‌شود در صورتی که در عراق کاملاً از طرف مردم و نه از طرف حکومت، پشتیبانی می‌شود. این مؤلفه‌ها تمایزهای اصلی روایت ایرانی و روایت عراقی اربعین است. دیگر هیچ کدام از دو روایت نمی‌توانند بدون هم کار کنند و هر دو را باید ببینیم.

ایکنا ــ تلقی رایج این است که فقط مسیر نجف به کربلا مسیر پیاده‌روی اربعین است، اما شما از مسیرهای دیگری مثل فاو تا کربلا نیز سخن به میان آوردید. درباره این مسیرهای موازی بیشتر توضیح بدهید.

شناختی که ما الان از اربعین داریم شناخت نجف تا کربلاست، یعنی مردم به واسطه پوشش رسانه‌ای صداوسیما و نهادهای تبلیغاتی، فقط پیاده‌روی نجف تا کربلا را می‌شناسند و اکثر زوار ایرانی اربعین نیز خود را از مرز مهران با وسایل نقلیه به نجف می‌رسانند اما تصویری که عراقی‌ها از اربعین دارند می‌توانم بگویم بالای 90 درصد اصلاً این نیست. طبق آمار سال گذشته حدود سه میلیون نفر از ایران به پیاده‌روی اربعین رفتند در حالی که عتبه حسینی اعلام کرد حدود 15 میلیون نفر در ایام اربعین حسینی خود را به کربلا رسانده بودند. پس 12 میلیون نفر دیگر چه افرادی بودند و از چه مسیری به کربلا رفتند؟ پاسخ روشن است، این‌ها عمدتاً عراقی بوده‌اند و عمدتاً از مسیری غیر از مسیر نجف به کربلا، پیاده‌روی کرده‌اند.

عمده زائران عراقی، حرکت خود را از فاو و بصره آغاز می‌کنند و شهر به شهر به تعداد آن‌ها افزوده می‌شود. این مسیر را می‌آیند، سوق‌الشیوخ، ناصریه، سماوه را رد می‌کنند تا به دیوانیه می‌رسند. از دیوانیه دو مسیر منشعب می‌شود؛ یک مسیر سمت نجف و یک مسیر سمت حله می‌رود و زائران از بالای کربلا، وارد کربلا می‌شود. بیشتر عراقی‌ها در پیاده‌روی اربعین از مسیر حله وارد کربلا می‌شوند مگر عراقی‌هایی که در قبرستان وادی‌السلام نجف، مرده خاک کرده باشند، می‌روند برای مرده خود فاتحه می‌خوانند، حرم حضرت علی(ع) را زیارت می‌کنند و آنگاه از مسیر نجف به کربلا می‌روند.

تفاوت اربعین ایرانی و عراقی/ ماجرای حضور امام موسی‌صدر در پیاده‌روی اربعین/ ضرورت تحقیق درباره گردش مالی

مسیر حله از لحاظ سرسبزی زیباتر و آبادتر است و خانواده‌هایی که در این مسیر به زائران اربعین خدمات می‌دهند، تمکن مالی بهتری دارند، لذا عراقی‌هایی که ضرورتی به نجف رفتن نمی‌بینند از مسیر حله و طویریج به کربلا وارد می‌شوند. جریان اصلی پیاده‌روی به نظر من از این مسیر است.

همه فکر می‌کنند اربعین بخاطر فعالیت‌های جمهوری اسلامی سال به سال گسترده‌تر می‌شود. تبلیغات جمهوری اسلامی برای پیاده‌روی اربعین حداکثر پنج سال است که انجام می‌شود در حالی که پیاده‌روی اربعین به صورت علنی، بعد از سقوط صدام شروع شد، اگر شما یادتان باشد سال دوم یا سوم بعد از سقوط صدام، انفجار بزرگی در میان زائران اربعین رخ داد، آن موقع من در میان دوستان خود تحلیل می‌کردم که این پیاده‌روی اربعین پتانسیل بزرگی برای وحدت مردم عراق است و به زودی دشمن در آن انفجاری به وجود می‌آورد. آن موقع جمهوری اسلامی هیچ حمایت و تبلیغی حول اربعین نداشت.

ایکنا ــ به آغاز علنی پیاده‌روی اربعین در زمان سقوط صدام اشاره کردید؛ این یعنی در زمان حکومت صدام پیاده‌روی اربعین به شکل غیرعلنی انجام می‌شد؟

در زمان حکومت صدام، مردم عراق از این مسیر به سمت کربلا پیاده‌روی می‌کردند، اما نخلستان به نخلستان اینکار را انجام می‌دادند که دیده نشوند و حساسیت‌برانگیز نباشد. گاهی صاحب یک نخلستان، طرفدار صدام از آب در می‌آمد و زائر اربعین را به حزب بعث می‌فروخت. آن هنگام، پای زائر را قطع می‌کردند تا دیگر کسی فکر پیاده‌روی به سرش نزند

شش هفت سال است که آیت‌الله محمدسعید حکیم، برنامه‌ای برای پیاده‌روی اربعین با نام «من‌البحر الی‌النهر» تعریف کرده است. این برنامه، از ساحل خلیج فارس در فاو شروع می‌کنند، مردم شهر به شهر که حرکت می‌کنند جمعیتی به آن‌ها اضافه می‌شود تا اینکه سرانجام به کربلا می‌رسند. یکی از علل تأکید بیت حکیم بر این مسیر، احیای سنتی است که زائران عراقی سال‌ها در این مسیر به آن اهتمام داشته‌اند. در زمان حکومت صدام، مردم عراق از این مسیر به سمت کربلا پیاده‌روی می‌کردند، اما نخلستان به نخلستان اینکار را انجام می‌دادند که دیده نشوند و حساسیت‌برانگیز نباشد. گاهی صاحب یک نخلستان، طرفدار صدام از آب در می‌آمد و زائر اربعین را به حزب بعث می‌فروخت. آن هنگام، پای زائر را قطع می‌کردند تا دیگر کسی فکر پیاده‌روی به سرش نزند. آن روزگار در جاده‌های اصلی حتی ماشین‌ها را هم می‌گشتند تا مبادا کسی در ایام اربعین قصد زیارت داشته باشد.

ایکنا ــ علت این حساسیت چه بود و جریان پیاده‌روی اربعین از چه زمانی برای حکومت صدام به یک چالش تبدیل شد؟

این حساسیت دلایل زیادی داشته است اما شاید یکی از دلایلش این بود که حزب‌الدعوة که حزبی سیاسی تلقی می‌شد، برای برگزاری پیاده‌روی اربعین وارد میدان شده بود. حزب‌الدعوة عراق تحت نظارت آیت‌الله سیدمحسن حکیم و در دوره حکومت عبدالکریم قاسم تأسیس شد، بعد از کودتای ژنرال عبدالکریم قاسم که شیعه بود، شیعیان خوشحال شدند که یک نظامی شیعه، قدرت را به دست گرفته است اما بعد دیدند که گرایش‌های سوسیالیستی و حتی کمونیستی دارد. در آن برهه، آیت‌الله سیدمحسن حکیم، فتوایی صادر کرد که مارکسیسم و سوسیالیسم کفر و الحاد است. با این فتوا بسیاری از شیعیان همکاری‌های خود را با حکومت و مناصب دولتی قطع کردند و تعدادی از روحانیون جوان مثل سیدمحمدحسین فضل‌الله، شهید محمدباقر صدر و سیدمحمدباقر حکیم دور هم جمع شدند و حزب‌الدعوة را تحت نظارت آیت‌الله سیدمحسن حکیم تشکیل دادند. از جایی به بعد حزب‌الدعوة وارد فعالیت‌های سیاسی و نظامی هم شد و کادرسازی کرد و به عنوان یک تشکیلات سیاسی کارش را پیش می‌برد.

عده زیادی از علما و مردم از نجف به سمت کربلا حرکت می‌کنند در منطقه «خانِ نُص» که وسط کربلا و نجف است نیروهای نظامی حزب بعث می‌آیند اخطار می‌دهند که برگردید، اما مردم برنمی‌گردند. عده‌ای در این درگیری خونین به شهادت می‌رسند

صدام در یک دوره‌ آزادی عمل نسبی به شیعیان داد و علما دوباره بحث اربعین را جدی گرفتند، این چنین بود که در سال‌ 1975یا 1976 میلادی حزب‌الدعوة اعلام می‌کند که می‌خواهد راهپیمایی اربعین برگزار کند، عده زیادی از علما و مردم از نجف به سمت کربلا حرکت می‌کنند؛ در منطقه «خانِ نُص» که وسط کربلا و نجف است نیروهای نظامی حزب بعث می‌آیند اخطار می‌دهند که برگردید، اما مردم برنمی‌گردند. عده‌ای در این درگیری خونین به شهادت می‌رسند و آیت‌الله سیدمحمدباقر حکیم با اینکه خود را در میانه شلوغی به کربلا می‌رساند اما دستگیر می‌شود. آیت‌الله سیدموسی صدر خبر این رویداد را به حوزه نجف منتقل و علمای نجف عزای عمومی اعلام می‌کنند.

ایکنا ــ یعنی امام موسی صدر خود در این پیاده‌روی حضور داشته است؟

بله، امام موسی صدر در این پیاده‌روی حضور داشته است اما دستگیر نمی‌شود و خود را به نجف می‌رساند. ایشان یکی از رابط‌های مورد وثوق میان علمای قم، نجف و لبنان بود.

با این مقدمه باید عرض کنم پس از سقوط صدام و بخاطر همان محرومیت تاریخی، یکی از چیزهایی که شیعیان منتظرش بودند، راهپیمایی علنی و فراگیر اربعین بود. لذا بلافاصله پس از سقوط صدام، عده زیادی از مردم عراق از جنوب این کشور، یعنی از سمت فاو و بصره به سمت کربلا راه افتادند. عده کمتری هم از سمت نجف به کربلا این مسیر را پیمودند. اینکه ایده فاو تا کربلا، اولین بار چه زمان و چگونه شکل گرفته است هنوز برای من معلوم نیست. بعضی می‌گویند اولین بار یک پیرمردی این کار را کرده است.

ایکنا ــ از نظر فرهنگی، روایت عراقی اربعین چه ویژگی‌هایی دارد؟

برای پاسخ به این سؤال باید به ساختار اجتماعی عراق و نوع رابطه‌ای که اربعین با این ساختار اجتماعی دارد، اشاره کنم. در سفر سال گذشته، شهر به شهر در معاشرت با قبائل مختلف با یک نظام اجتماعی در اربعین مواجه شدم که آن‌ها اسمش را مُعزِّب می‌گذارند. از لحاظ لغوی به کسی که همسر ندارد می‌گوییم عَزَب. در لسان‌العرب آمده است عزب یعنی کسی که تیمارگر ندارد، پس مُعزِّب یعنی یاور و تیمارگر.

روال ایرانی‌ها به گونه‌ای است که مردم در قالب کاروان یا فردی ویزا می‌گیرند، خود را به نجف می‌رسانند و راهپیمایی را آغاز می‌کنند، آنجا هم تعدادی موکب وجود دارد که خدمات ارائه می‌کنند، اما در مسیر پیاده‌روی فاو تا کربلا هیچ سخت‌افزاری وجود ندارد، بلکه خانواده‌های عراقی و عشایر و ساکنان خود شهرها در قالب معزب و تیمارکننده، شهر به شهر به کاروان‌ها خدمات ارائه می‌کنند، لذا وقتی به ورودی هر شهر می‌رسید می‌بینید تعدادی آدم با ماشین ایستاده‌اند، این‌ها اهل شهر هستند که زائران را گروه گروه سوار می‌کنند و به خانه‌هایشان می‌برند، از شما می‌پرسند معزب داری؟ می‌گویی: نه، می‌گوید: پس بفرما منزل ما، در خدمتتان هستیم!

از صاحبخانه پرسیدم چند شب است این پذیرایی انجام می‌دهید؟ گفت: 10 شب است. بسیار تعجب کردم و گفتم: مرد حسابی چگونه 10 شب از این تعداد جمعیت پذیرایی می‌کنید؟ پاسخ داد: اربعین که تمام می‌شود شروع می‌کنیم برای اربعین سال آینده برنامه‌ریزی انجام می‌دهیم. همه مواد غذایی لازم را محاسبه می‌کنیم و پولش را کنار می‌گذاریم

شاید ذکر خاطره‌ای در این زمینه جالب باشد؛ در منطقه ورکا بعد از سماوه، معزبی ما را برای پذیرایی به خانه‌شان برد. من دیدم طی شبی که خدمتشان بودیم، نزدیک 50 نفر مورد پذیرایی قرار گرفتند. برنج، مرغ، ماهی، سوپ، میوه و ... بخشی از پذیرایی‌های این خانواده بود. از صاحبخانه پرسیدم چند شب است این پذیرایی را انجام می‌دهید؟ گفت: 10 شب است. بسیار تعجب کردم و گفتم: مرد حسابی چگونه 10 شب از این تعداد جمعیت پذیرایی می‌کنی؟ پاسخ داد: اربعین که تمام می‌شود شروع می‌کنیم برای اربعین سال آینده برنامه‌ریزی انجام می‌دهیم. همه مواد غذایی لازم را محاسبه می‌کنیم و پولش را کنار می‌گذاریم، این معزب می‌گفت من اینکار را از پدرم یاد گرفته‌ام و حالا پسرم هم از من یاد گرفته است و اینکار را انجام می‌دهد. بدین سان این سنت در مردم عراق ادامه پیدا می‌کند.

در مسیر فاو تا کربلا، به ندرت با خدمات و سرویس‌های رسمی و دولتی مواجهیم. در مسیر، یک موکب دیدیم که چند پلیس و سرباز عراقی با پاک کردن عدس و لوبیا ارائه خدمت می‌کردند اما موکب را خودشان راه انداخته بودند و موکب رسمی نیروی پلیس نبود. مردم عراق خود را ملزم می‌دانند به زائر اربعین خدمت کنند. حتی کسی که توانایی مالی برای پذیرایی در خانه ندارد، چند کیلو میوه مثل موز می‌خرد و در مسیر، بین زائران توزیع می‌کند.

 

ایکنا ـ به نظر می‌رسد در تحقیق جامعه‌شناختی خود و در پیاده‌روی یک‌ماهه که سال قبل داشتید، مشکلاتی را هم احصا کرده‌اید که اگر نسبت به حل آن‌ها توجه نشود، این رویداد عظیم را مخدوش می‌کند. در این زمینه هم توضیح بفرمائید.

ببینید اولاً باید تأکید کنم که در حال حاضر، فواید جریان پیاده‌روی بسیار بیشتر از معایب آن است، فرصتی که برای آمیختگی فرهنگی در پیاده‌روی اربعین به وجود آمده، بی‌نظیر است. این فضا، یک فضای کاملاً بین المللی است که از ایرانی و عراقی گرفته تا اروپایی و تونسی و استرالیایی در آن حضور دارند. این جریان به شیعیان نیز بسیار کمک می‌‌کند اما در کتاب جامعه‌شناسی اربعین به آسیب‌های احتمالی نیز اشاره کرده‌ام.

رنجش عراقی‌ها از این بود که می‌گفتند ایرانی‌ها تصور می‌‌کنند اربعین را خودشان راه انداخته‌اند و اگر آن‌ها نباشند، اربعینی در کار نیست. آن‌ها همچنین معتقد بودند ایرانی‌ها در مسئله مالی نیز دید بالا به پایین دارند

چند سال قبل یک نظرسنجی از خود عراقی‌ها درباره ایرانی‌ها انجام دادیم و به این نتیجه رسیدیم که ایرانی‌ها بعضی رفتارها را باید ترک کنند وگرنه کار خراب می‌شود و شعر «از قضا سرکنگبین صفرا فزود» تحقق می‌یابد. رنجش عراقی‌ها از این بود که می‌گفتند ایرانی‌ها تصور می‌‌کنند اربعین را خودشان راه انداخته‌اند و اگر آن‌ها نباشند، اربعینی در کار نیست. آن‌ها همچنین معتقد بودند ایرانی‌ها در مسئله مالی نیز دید بالا به پایین دارند. البته این تصور سال گذشته کمی عوض شد، سال گذشته ایرانی‌ها به واسطه قیمت دلار وضعیت خوبی نداشتند و خود عراقی‌ها می‌گفتند ما هیچ وقت دوست نداریم ایرانی‌ها را اینطور ببینیم که برای کرایه ماشین یا اتاق با مشکل مواجه باشند، من خود وقتی رسیدم به نجف دیدم خیلی از ایرانی‌ها در خیابان چادر زده‌ و بیتوته کرده‌اند، بالاخره به علت حجم زائران، همه نمی‌توانند معزب پیدا کنند و باید اتاق یا هتلی را رزرو کنند اما به علت وضعیت دلار این توانایی را نداشتند.

مسئله دیگر زبان است؛ حتی اگر نگاه بالا به پایین را کنار بگذاریم، ناتوانی ایرانی‌ها در برقراری ارتباط کلامی، گاهی موجب سوء تفاهم، ناراحتی و حتی درگیری هم شده است، این می‌تواند آسیب باشد و بد نیست متولیان امر، جزوه‌ها و آموزش‌هایی برای زبان عربی در نظر بگیرند.

یک مسئله دیگر زیاده‌خواهی بعضی از زوار ایرانی از پذیرایی عراقی‌هاست، آنگونه که متأسفانه گاهی عراقی‌ها رفتار ایرانی‌ها را فرصت‌طلبی و سوء استفاده تلقی می‌کنند.

مسئله دیگر تفاوت فرهنگی در موضوعات جنسیتی است، شما می‌دانید که فرهنگ عراقی در موضوع زنان خیلی بسته است، آن‌ها نمی‌پذیرند که یک خانم زائر با مردها – ولو با محارم خود – راحت بگوید و بخندد. برای آن‌ها اصلاً پذیرفته شده نیست. وقتی کاروان در جایی بیتوته کرده است، آن‌ها انتظار دارند زن و مرد کاملاً تفکیک شوند و از این که مرد ایرانی در کنار همسرش استراحت کند، به شدت می‌رنجند، نمی‌خواهم بگویم طرز تفکرشان درست است یا غلط، می‌خواهم بگویم بالاخره این تفاوت فرهنگی وجود دارد و باید مراعات شود. این پتانسیل عظیم فرهنگی نباید بواسطه تفاوت‌های کوچک فرهنگی مخدوش شود.

یک نکته دیگر، هزینه‌های بی دلیلی است که برخی ایرانی‌ها برای تبلیغات انجام می‌دهند. شما اگر با کاروان‌های عراقی همراه شوید دیگر تراکت‌ها با کاغذهای گلاسه نمی‌بینید که بین مردم توزیع شود، بسیاری از مؤسسات ایرانی در فاصله نجف تا کربلا، کتاب، جزوه، بروشور و ... پخش می‌کنند، یکی از تفاوت‌ها این است که ما به اربعین به مثابه یک رویداد تبلیغی و فرصتی برای تبلیغ تشیع در داخل و خارج نگاه می‌کنیم اما آن‌ها به اربعین به عنوان بخشی از زندگی خود نگاه می‌کنند، ما وقتی به بصره رسیدیم، پیرمردی را دیدیم که با دشداشه و تسبیح و دمپایی 20 روز قبل اربعین رفته بود و برگشته بود، می‌گفت من توانایی حضور در شلوغی را ندارم، نگاه آن‌ها این است که راه بیفتند به امام عرض ارادت کنند و برگردند، کاری به مسائل تبلیغی ندارند.

ایکنا ــ شما از آمیختگی فرهنگی صحبت کردید، آیا آمیختگی فرهنگی به تعاون و همکاری کامل در قالب یک اجتماع شیعی منجر شده است؟ چون بعضی نشانه‌ها حاکی از آن است که بلافاصله بعد از اربعین، بعضی رفتارها تغییر می‌کند.

باید ببینیم واحد مشارکت را چه در نظر می گیریم، متأسفانه هنوز به واحد مشارکت عام ارتقا پیدا نکرده ایم، واحد مشارکت هنوز قبیله، مرجع تقلید یا حزب سیاسی است. یعنی یا باید هم‌قبیله یا هم‌حزب باشید تا همکاری شکل گیرد یا اینکه مثلاً جزو پیروان مشترک یک مرجع تقلید باشید تا بتوانید با هم همکاری بلندمدت داشته باشید. در حال حاضر، صرف اینکه شیعی باشید، برای همکاری کامل کفایت نمی‌کند چون اجتماع شیعی هنوز به معنای عام شکل نگرفته است. ولی نکته‌ این است که تا قبل از این، تماس فرهنگی وجود نداشت، ایرانی‌ها و عراقی‌ها دورادور نسبت به هم تصورات عجیب و غریبی داشتند ولی اکنون این تصور در حال تغییر است. همین گفت‌وگو و آشنایی غنیمت است.

تفاوت اربعین ایرانی و عراقی/ ماجرای حضور امام موسی‌صدر در پیاده‌روی اربعین/ ضرورت تحقیق درباره گردش مالی

ایکنا ــ اگر روزی بخواهید در کسوت جامعه‌شناس بر وجوه پنهان پیاده‌روی تحقیق کنید، چه موضوعی را انتخاب می‌کنید؟

گردش مالی؛ یکی از مواردی که می‌تواند به جریان پیاده‌روی اربعین ضرر بزند، تأمین منابع مالی اربعین است؛ چه آن قسمت‌هایی که از منابع دولتی ایران تأمین می‌شود و چه آن بخش‌هایی که از جانب تجار و خیران کشورهای دیگر تأمین می‌شود، نیاز به بررسی دارد. در این میان تجملات و کارهای بی‌دلیلی انجام می‌شود. اما این تجملات و کارهای بی‌دلیل چرا به وجود می‌آید؟ شاید عده‌ای دلال شده باشند و نیاز کاذب تولید می‌کنند. این همان وجه پنهان است که نیاز به تحقیق دارد. آن جایی که طرف، معزب است و از نان بازوی خود، به زائران خدمت می‌دهد نیاز به تحقیق ندارد اما برخی موکب‌های سازمانی هزینه‌های گزافی برای کار تبلیغاتی می‌کنند. سال گذشته یکی از ارگان‌ها برای اینکه در مسیر پیاده روی، صفحه تبلیغات دیجیتال داشته باشد یک میلیارد دینارعراقی هزینه کرده بود، باید تحقیق کرد این نیاز کاذب را چه کسی ایجاد کرده و سودش به جیب چه کسی رفته است.

گفت‌وگو از مجتبی اصغری

انتهای پیام
captcha