مریم کرمالهی، روانشناس در گفتوگو با ایکنا از لرستان، در رابطه با انواع ترس و چگونگی مواجهه با این نوع از ترسها، گفت: «ترس» به واکنشی گفته میشود که در موقعیتهایی نشان داده میشود که برای بیشتر افراد ترسناک تلقی میشود، بهعنوان مثال ترسیدن هنگام گذشتن از پرتگاهی در ارتفاعات کوهستان یا ترس از صدای مهیب انفجار در آشپزخانه از این نوع ترسهاست، اما ترس مرضی یا فوبیا نوع خاصی از ترس است که در درجه اول افراطی، غیر منطقی و ناموجه است، اگر فوبیا از یک چیز خاص مثلاً آمپول، از حیوانی خاص مثل گربه یا موقعیتی خاص مانند پرواز با هواپیما باشد به آن فوبیای خاص میگویند و اگر ترس از موقعیتهای اجتماعی مانند سخنرانی باشد به آن فوبیای اجتماعی گفته میشود.
وی با اشاره به اینکه این تقسیمبندیها را میشود برای بزرگسالان به راحتی بهکار برد اما در کودکان به چند دلیل، جدا کردن ترسهای طبیعی از فوبیا سخت است، اضافه کرد: در درجه اول نشانههای ترس در کودکان با بزرگسالان متفاوت است، یعنی ممکن است کودک بهجای این که مثل بزرگسالان از موقعیتی وحشتزده شود، حالت قهر به خود بگیرد یا خودش را به بزرگسالان بچسباند، حتی ممکن است کودک، ترس خودش را پشت نشانههای افسردگی و خشم پنهان کند ضمن اینکه برخلاف بزرگسالها که میدانند ترسشان افراطی و غیر منطقی است کودکان آنقدر رشد نکردهاند که تفاوت ترسهای طبیعی و غیر طبیعی را بدانند.
کرمالهی ادامه داد: بعضی از ترسها برای بعضی از سنین طبیعیتر است اما کلاً هیچ ترسی ـ حتی اگر طبیعی باشد ـ نباید بیشاز دو سال طول بکشد، یعنی طول کشیدن بیش ازاین حد، نشانه مشکل و نیازمند توجه یا حتی درمان بالینی است.
این روانشناس لرستانی با اشاره به اینکه برخی از ترسها در کودکان ریشه فطری دارد و برخی دیگر از همان ماههای اول و بهصورت اکتسابی در کودک شکل میگیرد و والدین برای جلوگیری از ترسو شدن کودکان باید خود الگوی شجاعت باشند، گفت: ترس کودکان ممکن است ثبات و دوام نداشته باشد، زود پدید آید و زود هم از بین برود و گاهی ترس آنها مبتنیبر واقعیت نیست یعنی از چیزی میترسند که بیخطر است.
وی با اشاره به اینکه با توجه به نوع ترس در کودک، روشهای درمانی متفاوتی ارائه میشود، ادامه داد: ازجمله این روشها میتوان به از بین بردن موقعیت ترسآور، تلقین در تقویت روحی، ارائه الگو و درمان پزشکی اشاره کرد.
کرمالهی با اشاره به اینکه والدین میتوانند به فرزندانشان کمک کنند تا با تقویت حس اعتماد به نفس و کسب مهارتهای لازم با ترسهای خود مقابله کنند، افزود: والدین ابتدا باید تشخیص دهند که این ترس واقعی است، هرچند که به نظر شما مسئلهای بسیار کوچک و پیش پا افتاده باشد، برای فرزندتان حقیقت دارد و باعث اضطراب و ترس او میشود؛ بنابراین صحبت کردن درمورد آن ترس بسیار کمککننده است، کلمات گاهی قادرند احساسات منفی را از چیزی بیرون بکشند بنابراین اگر درمورد ترسها صحبت کنید، قدرت آنها کمتر خواهد شد.
این روانشناس با بیان اینکه هیچوقت با کوچک و ناچیز کردن آن مورد سعی نکنید کودک خود را وادار به مقابله با آن کنید، گفت: گفتن کلماتی مانند «مسخره بازی در نیار! هیچ دیوی تو کمد تو قایم نشده!» ممکن است باعث شود فرزندتان بتواند بخوابد، اما ترس را از بین نخواهد برد.
وی با اشاره به اینکه والدین باید مواظب باشند خودشان اسباب ترس را برای فرزندانشان فراهم نکنند، افزود: اگر میدانید فرزندتان از سگها خوشش نمیآید، طوری از خیابان رد شوید که با آن سگ روبهرو شود. در اینگونه مواقع فقط باید با مراقبت و توجه با کودک خود رفتار کنید تا بتواند با آن موقعیت ترسآور روبهرو شود.
کرمالهی با اشاره به اینکه بهتر است والدین تکنیکهای کنار آمدن و برخورد با ترسها را به کودکانشان بیاموزند، تصریح کرد: برای این امر میتوانید این تکنیکها را امتحان کنید: خودتان را «صاحب خانه» به کودک معرفی کنید، و این باعث خواهد شد که کودک نسبت به شیء ترسناک جرئت و جسارت بیشتری پیدا کند و برای فرار از آن به شما پناه بیاورد، به فرزندانتان یاد بدهید که در چنین مواقعی به خود بگویند، «من میتوانم» یا «هیچی نیست، میتوانم با آن کنار بیایم...».
این روانشناس با اشاره به اینکه در مقابل ترس کودکان باید صبور بود، ادامه داد: والدین باید سعی کنند در کودکشان حس استقلال به وجود بیاورند، خیلی سخت است، بهخصوص برای شمایی که کودکتان به شما وابسته است و خودتان هم به کودکتان وابستهاید.
وی با اشاره به اینکه یکی از بهترین راههای انتقال غیر مستقیم سخن به کودک «بازی کردن» است، گفت: والدین میتوانند در زمینههای ترس کودک با وی همبازی شده و واکنشهای کودک را ببینید و اگر لازم بود اصلاحش کنند.
کرمالهی با اشاره به اینکه مقایسه کودکان با دیگران یکی از بزرگترین اشتباهات است، بیان کرد: این کار باعث میشود نهتنها ترس کودک از بین نرود بلکه با مقایسه او با همسالانش، عزت نفسش را هم لگدمال کنیم همچنین نباید در انجام کاری اصرار کرد زیرا هرچه بیشتر کودکان را مجبور به مواجهه با ترسشان کنید و بیشتر از زور استفاده کنید، هراس آنها بیشتر میشود.
این روانشناس با بیان اینکه کودکی که از تنهایی میترسد با تنها ماندن در خانه تجربههای تلخی خواهد داشت که به او آسیب میرساند، ادامه داد: کودکی که بعد از مدرسه، به خانهای میآید که در آن هیچکس نیست دچار احساس تنهایی و مورد بیتوجهی قرار گرفتن میشود، چون همه کودکان دوست دارند وقتی از مدرسه به خانه برمیگردند، اتفاقات روزمره را برای کسی تعریف کنند، در مورد احساس خود صحبت کنند و مشکلات خود را با کسی در میان بگذارند تا شاید راهحلی برای آنها پیدا کنند.
وی ادامه داد: والدین باید زمان مشخصی را در روز فقط برای گوش دادن به حرفهای کودک خود بگذارند، مثلاً بعد از عصرانه، بعد از فلان سریال، بعد از اخبار ساعت فلان، زمانیکه مشخص باشد و سر قرار خود هم بمانید، البته با علاقه و توجه گوش کردن شما است که نیاز او را برطرف میکند، نه اینکه از سر اجبار و با اکراه، این کار را انجام دهید.
کرمالهی تصریح کرد: گاهی والدینی که فرزند وابستهای دارند که بسیار از تنها ماندن و جدا شدن از آنها حتی برای زمانی کوتاه میترسد، تصمیم میگیرند برای اینکه به او یاد بدهند روی پای خودش بایستد و این همه نترسد، او را به تنها ماندن عادت بدهند و میگویند: «دو بار که تنها بماند دیگر نمیترسد» اما در واقع در مواردیکه کودک مبتلا به اضطراب جدایی است چنین تصمیمی میتواند بهشدت به او آسیب بزند و شرایط را از پیش بدتر کند، ممکن است کودکی دقیقاً به اختلال اضطراب جدایی مبتلا نشود، اما داشتن رگهها یا نشانههایی از آن هم نیاز به توجه تخصصی و بالینی دارد و باید در چنین مواردی با یک متخصص مشورت شود و شیوه درمانی مناسب به کار برده شود.
این روانشناس تصریح کرد: از جمله انواع رایج ترس در کودکان میتوان به ترس از حیوانات، حشرات، رعد و برق، تاریکی، صداهای بلند، ارتفاع، مکانهای بسته، آمپول، خون، دکتر و بیمارستان، مردن، سوار شدن به اتومبیل یا هواپیما، دزدان و کودکربایان، صحبت کردن در جمع، خوابیدن در بیرون از خانه، مهمانیها و تجمعها و ترس از آب اشاره کرد.
انتهای پیام