حکمت‌ و مصلحت عبادت
کد خبر: 4207012
تاریخ انتشار : ۰۶ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۶
یادداشت وارده؛

حکمت‌ و مصلحت عبادت

عبادت زنده کننده انسان و سازگار با فطرت اوست، به انسان رشد می‌دهد و به نوعی سپاسگزاری انسان از خدا است.

حجت‌الاسلام والمسلمین بهروز شمسی‌‎فر، امام جمعه موقت خرم‌آبادحجت‌الاسلام والمسلمین بهروز شمسی‌‎فر، امام جمعه موقت خرم‌آباد در یادداشتی که در اختیار ایکنای لرستان قرار داده است در رابطه با حکمت و مصلحت عبادت، نوشت: یکی از اثرات عبادت زنده شدن انسان است؛ در آیه 24 سوره مبارکه انفال می‌خوانیم: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ؛ ای اهل ایمان، هنگامی که خدا و پیامبرش شما را به حقایقی که به شما حیات معنوی و زندگی واقعی می‌بخشد، دعوت می‌کنند اجابت کنید و بدانید که خدا میان آدمی و دلش حایل و مانع می‌شود تا حق را باطل و باطل را حق مپندارد و مسلماً همه شما به‌سوی او گردآوری خواهید شد.»

یک حیات حیوانی داریم و یک حیات طیبه یا انسانی؛ همه موجودات از حیات حیوانی برخوردار هستند، همچون خوردن، آشامیدن، خوابیدن، استراحت کردن، کار و تلاش، لذات دنیوی، همسر و فرزند داشتن، لذا شما موجود زنده‌ای را پیدا نمی‌کنید که این‌ها را نداشته باشد.

در آیه شریفه فوق مخاطب، همین انسانی است که از این حیات حیوانی برخوردار است، آیا مگر ما زنده نیستیم؟ بله جسم زنده است، اما این همان حیات حیوانی است و حیات طیبه چیز دیگری است، که اگر انسان می‌خواهد قدم در حیات طیبه بگذارد و از مواهب آن برخوردار شود، راهش اجابت و لبیک به دعوت خدا و رسول است.

اگر انسان دعوت خدا و رسول را اجابت کرد، قدم در حیات طیبه می‌گذارد و از مواهب آن در این دنیا و به‌خصوص در آن دنیا بهره‌مند خواهد شد، اما اگر لبیک نگوید، بخواهد یا نخواهد در دام شیطان افتاده و دعوت شیطان را اجابت کرده است، این‌چنین انسانی از حیات طیبه برخوردار نخواهد شد، و زمان از دنیا رفتن از این حیات بی‌بهره است و کسی که از حیات طیبه و قلب سلیم برخورد نباشد در آن دنیا گرفتار عذاب دردناکی خواهد شد.

خدای متعال در آیه 97 سوره نحل با این مضمون «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً  وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» می‌فرماید: «از مرد و زن، هر کس کار شایسته انجام دهد در حالی که مؤمن است، مسلماً او را به زندگی پاک و پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و پاداش‌شان را بر پایه بهترین عملی که همواره انجام می‌داده‌اند، می‌دهیم.

عبادت خدا رشد دهنده است در مسجد جن، پیامبر اکرم(ص) برای عده‌ای از جنیان قرآن خواند و بزرگان اجنه برگشتند و برای سایر اجنه آیات شریفه یک و دو سوره مبارکه جن «قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا، يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا؛ ای رسول ما بگو: مرا وحی رسیده که گروهی از جنیان آیات قرآن را هنگام قرائت من استماع کرده‌اند و پس از شنیدن گفته‌اند که ما از قرآن آیات عجیبی شنیدیم، که به سوی راه راست هدایت می‌کند، پس به آن ایمان آوردیم و هرگز احدی را شریک پروردگارمان قرار نخواهیم داد» را خواندند.

عباداتی از جمله قرائت قرآن کریم، نماز جمعه و جماعات، روزه گرفتن، اعتکاف و کلیه اعمال عبادی، انسان را رشد می‌دهد و انسانی که اهل بندگی خدا نباشد، رشد نمی‌کند، روح و جان انسان حقیقت انسان است، همان‌طور که جسم رشد دارد، تغذیه دارد باید به موقع به آن غذا و اکسیژن رساند تا رشد کند و اگر به آن نرسد ناقص می‌شود و از بین می‌رود، یا جنین که در شکم مادر است باید تغذیه شود اگر تغذیه سالم نباشد کامل و سالم به دنیا نخواهد آمد و در این دنیا زجر می‌کشد.

سازگاری با فطرت؛ یکی از آثار عبادت

یکی دیگر از اثرات عبادت این است که ما می‌خواهیم به کمال برسیم و از این دنیا برویم چرا که این دنیا محل پرورش ما و برای زندگی ماست، انسان نیز در این دنیا در بطن دنیاست، اگر روحش تغذیه شد، تکامل یافته از دنیا می‌رود، اما اگر تغذیه روح برای او نباشد، ناقص و با عدم تکامل از دنیا می‌رود و در آن دنیا گرفتار عذاب است کمااینکه در آیه 24 سوره فجر با این مضمون «يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي» آمده است: «می‌گوید: ای کاش برای این زندگی‌ام عبادت خالصانه و کار نیک پیش فرستاده بودم».

سازگاری با فطرت دیگر اثر عبادت است به عنوان مثال، اگر ذائقه انسان سالم باشد طعم شیرینی، ترشی و شوری غذا را متوجه می‌شود، اما اگر ذائقه او بیمار باشد ممکن است طعم غذا را تشخیص ندهد، انسانی‌که فطرتش آلوده نشده این فطرت پاک عبادت را دوست دارد، ارتباط با خدا را با خودش سازگار می‌بیند، گناه را با ذائقه خود سازگار نمی‌بیند، اما کسی که آلوده شده باشد دیگر در مقابل آلودگی واکنش نشان نمی‌دهد، انسان سالم با آمدن آلودگی واکنش نشان می‌دهد، انسانی که فطرت سالم دارد در اثر عبادت و حضور در مجالس معنوی لذت می‌برد و از مجالس گناه بیزار است.

در تاریخ در رابطه با جنایات عبدالملک مروان آمده است: این شخص کارش به جایی رسید که وقتی به او می‌گفتند طواف کن می‌گفت، از نماز و دعا و طواف بیزارم، گفت کسی را پیدا کنید مرا نصیحت کند ابوحاذم را آوردند، به او گفت تو قلبت مرده است به همین خاطر از طواف و عبادت بیزاری، قلبش مریض بود و قلب می‌میرد، اگر قلب بمیرد دیگر سعادتمند نمی‌شود و هدایت پیدا نمی‌کند.انسان آلوده اگر به فکر نباشد و درمان نکند قلبش سیاه می‌شود و روی سعادت را نخواهد دید.

اثر چهارم عبادت سپاسگزاری از خدا است اینکه می‌گوییم تقوا داشته باشید، سپاسگزاری یکی از اقسام آن است، شیطان تلاش می‌کند جلوی این را بگیرد کمااینکه در آیه 17 از سوره مبارکه اعراف «ثمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ» آمده است: «سپس از پیش رو و پشت سر و از طرف راست و از جانب چپشان بر آنان می‌تازم و تا جایی آنان را دچار وسوسه و اغواگری می‌کنم که بیشترشان را سپاسگزار نخواهی یافت».

در روایت داریم، کسی که خدا را بشناسد به عبادت و آنچه در نزد خداست رغبت پیدا می‌کند، میل او به بندگی خداست، اما کنار گذاشتن عبادت و بندگی خدا و نافرمانی کردن و تبعیت از شیطان شروع انحراف و بیچارگی انسان است، پس اگر سفارش به تقوا و عبادت می‌شود به خاطر این است که انسان به این پرتگاه‌ها نرسد.

اولین قدم برای دوری از غفلت این است که انسان از غفلت بیرون بیاید، اینکه انسان بداند این دنیا محل گذر است، همان‌طوری که انسان به مسافرت می‌رود در مسافرخانه می‌ماند، او می‌داند دائم نیست و موقت است، دل خوش نمی‌کند که این ساختمان چه‌قدر زیباست، این مضمون روایت حضرت علی(ع) است، خوش به حال آنانکه به این باور رسیدند، که دنیا محل گذر است و محل اصلی زندگی جای دیگر است.

حضرت امام خمینی(ره) در کتاب جهاد می‌فرماید: «شما خیال می‌کنید گریه‌های ائمه طاهرین و ناله‌های امام سجاد(ع) برای تعلیم دیگران بوده، آنان با تمام آن معنویات و مقام شامخی که داشتند از خوف خدا می‌گریستند و می‌دانستند راهی که در پیش دارند پیمودن آن مشکل است، از مشکلات و سختی‌ها و ناهمواری‌ها، عبور از صراط کاملاً آگاه بودند و خبر داشتند که این پُل از روی جهنم می‌گذرد، از عواقب قبر برزخ و قیامت و عقبات هولناک آن آگاه بودند، از این‌رو هیچ‌گاه آرام و قرار نداشتند و به خداوند متعال پناه می‌بردند».

انتهای پیام
captcha