به گزارش ایکنا، نشست علمی «نقش عقل در فقه سیاسی» شامگاه 17 دی ماه با حضور حجتالاسلام والمسلمین محمود شفیعی؛ استاد دانشگاه مفید به عنوان ارائهدهنده، حجتالاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عنوان ناقد اول و سیدصادق حقیقت، استاد دانشگاه مفید به عنوان ناقد دوم برگزار شد.
حجتالاسلام شفیعی در این نشست گفت: خداوند بسیاری از امور را به خود انسانها محول کرده است زیرا فطرت پاک و عقل در اختیار انسان قرار داده است و او به واسطه این دو میتواند راه را از چاه تشخیص دهد.
وی با اشاره به عقل مدرک کلی با بیان اینکه این عقل محدودیتهای زیادی دارد و نمیتواند مشکلات ما را در عرصه فقهی حل کند، اظهار کرد: عقل دیگر که خیلی مهم است عقل تفهمی است و به این برمیگردد که ما همان آموزههای شرعی را چگونه از منابع دینی استنباط کنیم؟ این عقل قواعدی به ما میدهد تا مفاهیم مندرج در الفاظ را استخراج کنیم؛ با عقل تفهمی میتوانیم از معانی محدود فراتر برویم و معانی عمیقتری را در منابع دینی ببینیم؛ در فرایند تفهم هم باید متن را در زمینه ببینیم و لحاظ کنیم.
شفیعی با بیان اینکه زمینههای ایدئولوژیک و عملی در این بحث وجود دارد، گفت: در زمینه عملی هم به مقاصد شرع اشاره دارم که در میراث فقهی ما وجود دارد؛ بنده معتقدم که قرآن کریم کتابی است که زمینهمند نازل شده است یعنی مناسباتی جاری و ساری بوده است و آیات هم متناسب با این مناسبات نازل شده است.
استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: البته ما به شان نزول توجه داریم ولی نگاه زمینهمند خیلی فراتر از شان نزول است یعنی کشف مناسبات مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، زناشویی، قضایی و ... که در جامعه آن زمان وجود داشته است و هر آموزهای را باید عطف به مناسباتی که وجود داشته است مورد بحث قرار دهیم.
وی با بیان اینکه برای کشف زمینه ایدئولوژیک چه کاری باید بکنیم تا اندیشه جدیدی فراتر از آنچه در فقه وجود دارد، ارائه دهیم اظهار کرد: بنده در اینجا نظریه روح معنا را مطرح کردم؛ نظریه روح معنا نظریهای عرفانی است که عرفا در ارتباط با مجموعهای از آموزههای قرآنی و روایی که به خداوند نسبت قلم و دست و آمدن و ... را میدهد مورد بحث قرار میدهند. نظریه روح معنا از سوی فقهای عارف شیعی مانند ملاصدرا و امام مطرح شده است.
وی افزود: البته این ایده در مورد توصیفات خدا به کار رفته است ولی بنده درصدد هستم که بگویم همه این الفاظ را نباید به صورت مجازی معنا کرد؛ روح معنا میگوید همه این الفاظ حقیقی است ولی اینکه ما عرش و دست و ... را چگونه به خداوند نسبت دهیم گفته شده است که ما باید روح معانی نهفته در این الفاظ را کشف کنیم و به تاویل ببریم یعنی یکسری مصادیق استعلایی ماوراء طبیعت میتوانیم برای قلم و دست و ... پیدا کنیم. مثلا در مورد قلم گفته شده است که قلم یعنی پدیدهای است که میتواند حقایق عالم را ضبط کند بنابراین با به کاربردن این معنا میتوانیم به صورت حقیقی و بدون مجاز، قلم را به خدا نسبت دهیم.
شفیعی با بیان اینکه بنده این مسئله را برای بازیابی معانی تاریخی و اجتماعی بازسازی کردهام، اظهار کرد: فرض کنید بنده چند مقاله در مورد معنای شورا(در ذیل بحث حکومت) و ولایت، ولایت پیامبر(ص) نوشته و تلاش کردم تا روح معنای این مفاهیم را گسترش بدهم و مثلا بگویم از نظر خداوند، حکومتی که چندذهنی اداره میشود مطلوبتر است تا حکومتی که تکذهنی اداره میشود.
وی ادامه داد: شورا بر این اساس مصادیقی متناسب با زمانهای مختلف دارد مثلا در دوران پیامبر(ص) با توجه به محدودیت افراد، رؤسای قبایل در گوشهای جمع شده و رایزنی میکردند و این کلاف چندذهنی در طول تاریخ باز شده است و امروز در قالب نظامهای دموکراتیک توسعه یافته است که در آن انتخابات و احزاب و رسانهها و ... حضور دارند و این مجموعه کمک میکند تا شما حکومت چندذهنی در برابر تکذهنی داشته باشید.
استاد دانشگاه مفید اضافه کرد: وقتی ما بتوانیم روح معانی را کشف کنیم، میتوانیم کلاف آن معنا را در طول تاریخ هماهنگ با آخرین نسخه از عقلانیت تجربی بشر باز کنیم و همزمان با تحولات زمانه پیش برویم و بگوییم کدام مدل از حکومت، از کدام مدل دیگر برتر و بهتر است.
شفیعی با بیان اینکه با این قاعده میتوان لایه زیرین حقایق قرآنی را هم به دست بیاوریم، تصریح کرد: یکی از این حقایق، لایه زیرین سیاسی است و اگر فرایند آن کشف شود در این صورت خواهیم توانست بقیه مفاهیم را هم با این روح معنا هماهنگ کنیم و اصالت بدهیم. بنده این بحث را در چند موضوع در قرآن، بررسی کردم و هدفم هم این است که بگویم ما در فهم مفاهیم سیاسی قرآن کریم باید زمینههای ایدئولوژیک و عملی یعنی مقاصد شرع را مدنظر قرار دهیم همچنین ایده تاویل باید در نظر گرفته شود و تاویل یعنی کشف آخرین معنا که متناسب با مقاصد شرع است و علامه طباطبایی هم آن را مطرح کرده است.
استاد دانشگاه مفید با تاکید مجدد بر اینکه سه آموزه تاویل، مقاصد شرع و روح معنا به ما کمک میکند تا در اجتهاد و استنباط احکام الهی بتوانیم از استنباطات اصول فقهی رایج حوزوی فراتر برویم و بتوانیم به معنای عمیقتری دست یابیم و این کمک خواهد کرد ما با کمک عقلانیت متغیر تاریخی همچنان آموزههای دینی را در متن و بطن جامعه زنده نگه داریم.
شفیعی با اشاره به نوع سوم از عقل در فقه سیاسی، اظهار کرد: این نوع عقل در بیرون از قلمرو شرع قابل دستیابی است و زمینه پذیرش این عقل، خود دین است زیرا اصل اباحه به ما میگوید قلمرو شرع محدود است و وقتی محدود شد ما بینهایت تجارب عقلانی بشر را در بیرون از دین داریم که با تایید خودکار از سوی دین میتوان آن را بخشی از زندگی سیاسی و اجتماعی خود قرار دهیم؛ با این نگاه کسانی که میگویند ما میخواهیم تمدن نوین اسلامی بسازیم در غیاب تمدنهای موجود نخواهد بود و از تمدنهای موجود هم بهره میبرد.
در ادامه حجتالاسلام و المسلمین محسن مهاجرنیا؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عنوان ناقد در سخنانی با بیان اینکه باید بحث جدی انضمامی در مسائل جزیی فقهی داشته باشیم، گفت: ایشان فرمودند عقل کلی نظری فلسفی ربطی به بحث فقه سیاسی ندارد و باید آن را کنار گذاشت ولی ما تجاربی داریم که این نوع عقل تاثیر زیادی در فقه داشته است از جمله در تجربه امام خمینی(ره) به عنوان فقیه و فیلسوف.
وی افزود: به تعبیر دیگر آنچه فقه امام را فقه کرد، فلسفه ایشان بود وگرنه همین نوع فقه را دیگران هم داشتند و کسانی چون آیتالله خویی فقه قویتری هم داشتند ولی چرا فقه آنها به نگاه سازنده، تحولآفرین، انقلابی و فقهی که برای نجات بشر ایده و نگاه بلندپروازانه دارد تبدیل نشد.
مهاجرنیا افزود: نگاه فلسفی و عقلانی امام به دین و فقه سبب این تحولات شد؛ ایشان در ابتدای کتاب ولایت فقیه فرمودند تصور اسلام و قوانین اسلامی فیالبداهه تصدیق میکند که فقه، حکومت میخواهد و باید به میدان بیاید و این فقه، فلسفه زندگی است. این نگاه عقلانی است که فقه را به این شکل فعال کرده است. بنابراین پیشنهاد بنده این است که عقل کلی فلسفی را به این راحتی کنار نگذاریم و آن را به اباحه محول نکنیم.
وی افزود: تمام فلاسفه میگویند حکمت عملی مبتنی بر همین حکمت و عقل نظری و نگاه کلی انتزاعی است و فقه ما هم به تعبیر فارابی، فقه مدنی است که در حوزه همین حکمت عملی است و این حکمت عملی هم مبتنی بر حکمت نظری است بنابراین چگونه ما میتوانیم بگوییم با این نوع عقل کاری نداریم در حالی که فلسفه و بنیاد فقه ما بر آن مبتنی است. عقل نظری شارژکننده فقه است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه بخش زیادی از مطالب ایشان بر روی عقل روشی و هرمنوتیک متمرکز شد، گفت: از جهت روشی این بحث جالب است و در بین فقها هم با وجود اختلافات، در روش قدر متیقن وجود دارد ولی آن چیزی که بر سر آن دعواست عقل منبعی است یعنی اینکه ما عقل را کنار کتاب و سنت بگذاریم و از عقل هم حکم بیرون بیاوریم. این بخش به نظر میرسد بسیار مهم است.
مهاجرنیا تصریح کرد: فرض کنید که 50 درصد دین در دوره پیامبر(ص) از سوی خداوند تشریع شد و مابقی هم عرفیاتی بود که در بازار و در زندگی مردم به آن عمل میشد و پیامبر(ص) هم تلقی به قبول فرمودند و مثلا قاعده حلال بودن بیع را بیان کردند و ربا و احتکار و ... را منع فرمودند؛ در آن دوره جامعه بسیط ساده مدینه به عنوان یک شهر مطرح بود ولی امروز جهانی چند میلیاردی با صدها هزار مسئله داریم؛ آن دوره پیامبر(ص) حضور داشتند و خودشان تایید یا رد میفرمودند ولی امروز مسائل عرفی بیش از حدی داریم و دانش فقه را به میدان آوردهایم که آن را حل کند.
وی ادامه داد: آن روز پیامبر(ص) حضور داشتند و عرفیات را امضاء فرمودند و یا برخی را رد کردند ولی امروز مسئول امضا کیست که بگوید من این بخش از تجارب عقلایی را امضا میکنم و این مقدار آن سکولار و بیدینی نیست و این مقدار هم تجربه درست بشری است؟ آن روز ولی امر مسلمین، پیامبر(ص) بودند و این کار را میکردند و در دوره معصومین(ع) هم معصومین انجام میدادند ولی در دوره غیبت آیا حکم بر دوش ولی فقیه است یا مراجع و یا هر محققی که این کار را بکند بنابراین در نسبتسنجی میان عقل و فقه با مشکل بزرگی مواجهیم.
پژوهشگر فقه سیاسی تصریح کرد: ایشان فرمودند ما در فقه با عقل مسئلهمحور و جزیی سر و کار داریم زیرا میخواهیم آن را کاربردی کنیم یعنی میخواهیم از تجارب عقلایی بشری استفاده کنیم. خود این موضوع به اندازه صدها برابر فقه موجود کار میبرد و متاسفانه کار چندانی هم نشده است؛ الان در جمهوری اسلامی، امام راحل با آن اقتدار جمهوری اسلامی را نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر مطرح فرمودند ولی ما همیشه با این اقتدار مواجه نیستیم.
وی ادامه داد: همین امروز پدیدهای به نام حکمرانی خوب را مطرح میکنند که پشت سر آن صندوق بینالمللی پول و سازمان جهانی و ... هستند و مبانی آن با مبانی ما جور در نمیآید و باید راهی برای حل آن بیابیم ولی این نوع مسائل در فقه ما بیصاحب مانده است و در این زمینه حقیقتا مشکلات جدی داریم.
مهاجرنیا تاکید کرد: جمهوریت و پارلمان و ... را به راحتی در ابتدای انقلاب اسلامی چون امام مطرح کردند پذیرفته شد و در قانون اساسی هم مطرح شد ولی امروز هزاران پدیده داریم که نه ضد دینی است و نه دینی و بلاتکلیف مانده است و مردم را در جریان حیرت نگه داشتهایم بدون اینکه حکمی برای آن صادر کنیم.
در ادامه این نشست سیدصادق حقیقت در سخنانی به نکاتی در تایید سخنان ارائهدهنده اشاره کرد و گفت: اول اینکه ما باید بپذیریم گفتمانهای موجود نمیتواند به سؤالات ما از جمله این سؤال جواب دهد که مثلا مشروطه، دموکراسی و توسعه قدرت و ... را چهکار کنیم؟ دوم اینکه در میراث فقهی ما ظرفیت برای پاسخگویی وجود دارد برخلاف نظر دکتر سروش که میگوید ما باید به عقل اعتزالی رجوع کنیم. بنده معتقدم که در عقل شیعی این ظرفیت پاسخگویی وجود دارد لذا برای چه باید سراغ عقل اعتزالی برویم؟
حقیقت ادامه داد: سوم اینکه شما نقلگرایی متعبدانه را زیر سؤال بردید و گفتید که آیه شورا، ارشادی است و نه مولوی؛ این نکته درستی است برخلاف کسانی که آن را مولوی میدانند. چهارم اینکه ما باید تا حد ممکن قرآنگرا باشیم نه روایتگرا و این تقدم قرآنگرایی امر مهمی است که برخی علما آن را مطرح کردند؛ همچنین فرمودید که متنگرایی در برابر زمینهگرایی کفایت نمیکند که به نظر بنده این مطلب کاملا درستی است؛ مهمترین نقد بر روششناسیهای مدرن به اجتهاد سنتی این است که اجتهاد سنتی، اساسا متنگرا است ولی روشهای جدید، زمینهگرایی است.
استاد دانشگاه مفید با بیان اینکه گذشتهگرایی مقلدانه در مطلب شما نفی شد و به نظر بنده هم درست است، افزود: فقه، دانش بشری است و گذشته فقهی ما قداست ندارد، البته شرع به معنای اسلام، مقدس است ولی فقه چون بشری است ضرورتا مقدس نیست. همچنین یکسانانگاری فقه و شریعت درست نیست زیرا فقه، بشری است.
وی افزود: نقد فقه حداکثری از مطالب درست شما بود زیرا فقه حداکثری چون قصد دارد احکام اجتماعی را استنباط کند احکام فردی را میگیرد و آن را به احکام اجتماعی تسری میدهد که خطای راهبردی در آن وجود دارد.
حقیقت بیان کرد: نکته دیگر بحث حق در برابر تکلیف است؛ آقای فیرحی معتقد بود که فقه باید عمدتا حقمحور باشد تا تکلیفمحور که به نظر بنده این مسئله درست نیست. همچنین به خوبی فرمودید به این دلیل عقل کلی در سیاست دخالت ندارد چون این نوع عقل، مدرک کلیات است و سیاست مدرک، جزئیات بنابراین عقل کلی نمیتواند در مسائل جزئی به ما کمک کند یا چندان نمیتواند.
وی افزود: ما اگر در مورد عقل در فقه سیاسی سخن میگوییم باید در مورد صناعت در فقه حرف بزنیم؛ اینکه فرمودید فقه سیاسی ما ظرفیتهای بازسازی خود را دارد باید متوجه باشیم در حد یک نظام نخواهد بود، کما اینکه آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی هم این را گفتند و بنده هم معتقدم، البته برخی مخالف این نظر هستند و از این جهت باید بحث شود.
حقیقت گفت: بحث اصلی این است که آیا ما میتوانیم عقل به عنوان منبع را گسترش دهیم؟ مثلا مسئلهای به نام توزیع قدرت را داریم که عقل بشر به آن رسیده است ولی آیات و روایات نظامی هرمی را توصیف میکنند که یک نفر در راس آن است و این دو با هم متناقض هستند، حال سؤال این است که ما باید متعبد به روایات باشیم یا عرف را بپذیریم؟
وی افزود: برای برونرفت از این بحث نظراتی وجود دارد؛ امام خمینی(ره) فرمودند عقل در تعبدیات به هیچ وجه، حکمی ندارد ولی در معاملات میتواند حکم بدهد و سایر اندیشمندان فقه سیاسی هم نظرات مختلفی برای برونرفت بیان کردهاند.
انتهای پیام