به گزارش خبرنگار ایکنا؛ آئین اختتامیه هفته پژوهش، شب گذشته 28 آذرماه در دانشگاه مذاهب اسلامی برگزار شد.
علی اکبر صالحی؛ معاون پژوهشی و قائم مقام فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، در این مراسم به سخنرانی پرداخت که در ادامه میخوانید؛
بر خودم فرض میدانم از مسئولان
دانشگاه مذاهب اسلامی، به خاطر برگزاری چنین مراسمی تقدیر کنم. چون حجتالاسلام والمسلمین بیآزار شیرازی؛ مسائل علمی را به خوبی مطرح کردند بنده اشارهای هم به مسائل سیاسی میکنم اما لازم است ابتدا به مسئله شیعه و سنی اشاره کنم. زمانیکه در وزارت خارجه بودم سفرهای زیادی به مصر داشتم که آقای محمد مرسی؛ رئیس جمهور آنجا شده بود و بحران سوریه هم وجود داشت. ایشان پیشنهاداتی برای حل این مشکل ارائه داد. در یکی از سفرها، بنده را به برنامه سلام صبح بخیر صدا و سیمای مصر دعوت کرد. مجری از بنده پرسید آقای صالحی چرا آمدهاید مصریها را شیعه کنید؟ بنده گفتم ابتدا لازم است تعریفی از شیعه و سنی ارائه دهم. گفتم سنی کسی است که پیرو سنت پیامبر اسلام(ص) باشد لذا اگر این تعریف درست باشد ما ایرانیها قبل از آنکه شیعه باشیم همگی سنی هستیم. و اگر تعریف شیعه هم محب اهل بیت(ع) باشد شما مصریها هم قبل از اینکه ما بخواهیم شما را شیعه کنیم شیعه هستید. البته معتقدم دشنام دادن به بزرگان اهل سنت اصلا درست نیست و این را با شیخ الازهر هم مطرح کردم.
برخی دوگانگیها بین غرب و اسلام
بنده لازم است به رابطه اسلام و جهان غرب و وظایف نخبگان در این زمینه اشاره کنم. بیشترین تعامل جهان اسلام با جهان غرب است و حتی در طول تاریخ و در جنگهای صلیبی هم ما با اینها در جنگ بودهایم و حتی در نهضت ترجمه هم در ارتباط با فلاسفه یونانی قرار گرفتیم. دو گونه میشود به این مسئله پرداخت. یکی این است که مسائل را به صورت اُبژکتیو ببینیم یعنی به آنچه حقیقت دارد نگاه کنیم اما برخی مفاهیم انتزاعی و سوبژکتیو هم وجود دارند که در اینجا باور و سلیقه فرد در موضوع اهمیت دارد ولی بحث اصلی بنده اُبژکتیو است.
بین غرب و اسلام برخی دوگانگیها وجود دارد که لازم است به آن اشاره کنم. غربیها روی اصالت فرد تأکید زیادی دارند و ما به اصالت امت اهمیت زیادی میدهیم و مثلا به نماز جماعت و سایر موضوعات جمعی تأکید میکنیم. در غرب حکمرانی سکولار وجود دارد و در اسلام حکمرانی اسلامی وجود دارد. در یک دوگانه دیگر، در غرب کاپیتالیسم وجود دارد و در اسلام با وجود پذیرش مالکیت خصوصی، کنترل درونی و بازار متدین وجود دارد و قوانین آن را کنترل نمیکنند چراکه بازاری مسلمان، کم نمیفروشد و دروغ نمیگوید. نکته دیگر اینکه ما تعاملات بینالمللی را قبول داریم اما باید نفی سبیل را هم در نظر بگیریم.
شناسایی تفکر و تعقل در اسلام
در غرب توجه زیادی به علم و فناوری میشود و ما هم آن را نفی نمیکنیم و معتقدیم علم در اسلام از افراط و تفریط به دور است. حضرت علی(ع) میفرماید، علم قدرت است و هرکسی آن را یافت چیره میشود و هرکس آن را نیافت بر او چیره میشوند. بعد از جنگ جهانی دوم، غرب و مخصوصا آمریکاییها، یک نظم جهانی جدید ایجاد کردند که جهانبینی اسلامی ما با آن هم تفاوتهایی دارد. محور دیگر اینکه اسلام ذاتاً مکتبی منعطف و باز است و خود را در یک تنگنای فکری قرار نمیدهد. ما به مکتب اسلام نمیتوانیم بگوئیم ایدئولوژی؛ چراکه اسلام خودش را محدود نکرده است و وقتی میگوید «لا اکراه فی الدین» بدین معنی است که اسلام، فکر و تفکر را برای انسان به رسمیت شناخته و مکتبی کاملاً باز است.
در دوران حکومت پیامبر اسلام(ص) علیرغم همه تحولات و کاستیها و جنگها، پیامبر(ص) شبه جزیره عربستان را متحول و بر اساس ندای اسلام، آنها را متحد میکند. عصر طلایی جهان اسلام از زمان عباسیان شروع میشود که در همان زمان شاهد عصر تاریک اروپا هستیم. در واقع اسلام به مدت هشتصد سال قدرت علمی جهان بوده است اما اولین ضربهای که در اسلام خوردیم این بود که مدارس علمی که در زمان خلفای عباسی ایجاد شده بود از قرون سیزدهم و چهاردهم هجری از علوم مادی تهی شدند و صرفاً به علوم دینی پرداخته شد. این برای جهان اسلام ضربه بدی بود و بعدها حمله مغول هم ضربه بدی به جهان اسلام زد تا اینکه در زمان افرادی همانند سیدجمال الدین اسدآبادی و محمد عبده، تلاشهایی برای بازگشت به خویشتن و احیای اسلام صورت میگیرد اما در این ایام شاهد حضور روس و انگلیس در منطقه هستیم که در تلاش برای تسخیر خاورمیانه بدون جنگ و خونریزی هستند. اساسا یکی از آنها کتاب نوشت و گفت که چگونه باید جهان اسلام را بدون خونریزی تسخیر کنیم.
وی در این کتاب نقاط قوت اسلام همانند این جمله که نظافت جزیی از ایمان است را هم بیان میکند و میگوید باید کاری کنیم که این نقاط قوت تبدیل به نقاط ضعف و دوستیها تبدیل به دشمنی شوند لذا آنها موفق شدند با چنین رویکردهایی، جهان اسلام را دچار آشفتگی کنند لذا درست زمانی که غرب در حال اوج گرفتن بود ما در حضیض قرار گرفتیم. در زمان انقلاب مشروطه و پانزده خرداد و انقلاب اسلامی، تلاشهایی برای احیای این وضعیت صورت گرفت. بنده امام خمینی(ره) را احیاگر دین در عصر حاضر میدانم چون وقتی انقلاب پیروز شد دنیا با پدیدهای جدید و عجیب روبهرو شد. همانگونه که کیسینجر میگوید اصلا فکرش را هم نمیکردیم که حکومتی اسلامی در ایران پدید بیاید.
تحولات پس از پیروزی انقلاب اسلامی
از زمان پیروزی انقلاب اسلامی و ایجاد نوعی از حکمرانی ویژه با عنوان ولایت فقیه، موضوع فلسطین تبدیل به موضوعی محوری توسط حضرت امام(ره) شد و اسلام دوباره پس از چند قرن در عرصه جهانی اعلام موجودیت کرد و در نتیجه در غرب تحقیقات علمی زیادی درباره اسلام و شیعه شروع شد. الان جهان غرب در مقابل پدیدهای به نام اسلام و نهضت اسلامی قرار گرفته است و برای کسانیکه نظم نوین جهانی را به وجود آوردهاند ماهیت اسلام و انقلاب اسلامی هنوز به خوبی مشخص نیست. به همین دلیل غرب با ما سر ناسازگاری دارد چون آنها معتقدند تا وقتی این مجهول برای ما معلوم نشود نباید اجازه رشد و نمو داشته باشد.
ما در دوران پس از انقلاب اسلامی در عرصه علمی رشد زیادی داشتهایم و کارهای عمرانی زیادی هم صورت گرفته است. بیش از چهارصد هزار کیلومتر فقط لولهکشی گاز در کشور صورت گرفته است که باید در تحلیل انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گیرد. اینها نیمههای پر لیوان هستند و نباید فراموش شود. البته ما به همینها راضی نیستیم و قطعا باید نیمه خالی لیوان و سایر کمبودها را هم ببینیم و کمبودها را جبران کنیم.
غرب ایمان ما را هدف قرار گرفته و میخواهد ارادهها را ضعیف و بین دولت و ملت اعتمادزدایی کند، همچنین آگاهی عمومی را با پنهان کردن حقیقت به وسیله دروغهای بزرگ دچار خدشه کند. اینها نکاتی هستند که باید در نظر داشته باشیم و همانگونه که رهبر معظم انقلاب در نامه به جوانان غربی تأکید کردند دوگانههایی که ممکن است بین مردم و مسئولان به وجود آمده باشند را مورد بازنگری قرار دهیم.
انتهای پیام