برای تبیین فلسفه تاریخ و کشف قانونها و سنتهای حاکم بر تاریخ و شناخت پیوند مهدویت با فلسفه تاریخ از دیدگاه قرآن و روایات نیاز به پژوهش و تحقیقی نظاممند و سلسله وار داریم که در این یادداشت به فلسفه تاریخ از دیدگاه مکتب تشیع میپردازیم و سپس در ادامه به بررسی نگاه قرآن و روایات به آینده میپردازیم.
فلسفه تاریخ از منظر شیعه که از آن به فلسفه متعالی تاریخ هم یاد میشود را میتوان در چهار محور حرکت به سوی کمال، هدف و مقصد، مسیر و مکانیسم حرکت و پیروزی حق بر باطل مورد مطالعه و بررسی قرار داد. حرکت به سوی کمال مهمترین انگاره درباره تاریخ آینده است، حرکت و سیر انسان و جامعه بشری (با طی فراز و نشیبهایی) به سوی کمال و اوج گرفتن است.
اوج کمال انسانی عبارت است از کمال عقلی، خلقی و اجتماعی، بر این اساس راهبری و راهنمایی بشر به سوی تکامل بر عهده انسانهای کامل نهاده شده است تا به بهترین صورت، بشر را به مرحله کمال و تعالی سوق دهند. البته کمال مطلوب و نهایی انسان در باشکوهترین برهه تاریخی ظهور منجی موعود به دست خواهد آمد.
سرنوشت و فرجام نهایی انسان تکامل همه جانبه است؛ یعنی، تکامل در رابطهاش با طبیعت، آگاهی، قدرت، آزادی، عواطف، احساسات انسان دوستی و در نهایت معنویت است، از دیدگاه علامه طباطبایی این حرکت و تکامل بر اساس قانون هدایت عمومی صورت میگیرد، به موجب قانون هدایت عمومی که در همه انواع آفرینش جاری است، نوع انسان به حکم ضرورت به نیروی وحی و نبوت مجهز است که او را به سوی کمال انسانیت و سعادت راهنمایی میکند و بدیهی است که اگر این کمال و سعادت برای انسان امکان و وقوع نداشته باشد؛ اصل تجهیز، لغو و باطل خواهد بود و لغو در آفرینش وجود ندارد.
این امر نه تنها یک قانون عمومی است؛ بلکه خواست و نیاز خود انسان نیز است و به بیان دیگر، بشر از روزی که در زمین، سکنی گزیده، پیوسته در آرزوی یک زندگی اجتماعی مقرون به سعادت به تمام معنا است و به امید رسیدن چنین روزی قدم بر میدارد و اگر ایــن خواسته تحقق خارجی نداشت؛ هرگز چنین آرزو و امیدی در نهاد وی نقش نمیبست؛ چنانکه اگر غذایی نبود، گرسنگی هم نبود و اگر آبی نبود، تشنگی هم تحقق نمییافت.
شهید مطهری از دیدگاه دیگری به این انگاره مینگرد و به باور او، در فطرت و گوهر، تاریخ حرکت تکاملی وجود دارد. برحسب بینش انسانی تاریخ، تاریخ مانند خود طبیعت به حکم سرشت خود متحوّل و متکامل است؛ حرکت به سوی کمال، لازمه ذات اجزای طبیعت و از آن جمله تاریخ است و طبیعت، تاریخ، نه یک طبیعت مادی محض بلکه مانند طبیعت فرد انسان طبیعتی مزدوج است از ماده و معنی.
تحول و تکامل تاریخ تنها جنبه فنی و تکنیکی و ابزاری و آنچه بدان تمدن نام میدهند، ندارد؛ گسترده و همهجانبه است؛ همۀ شئون معنوی و فرهنگی انسان را در برمیگیرد و در جهت آزادی انسان از وابستگیهای محیطی و اجتماعی است.
حرکت و سیر تاریخ به سوی عبودیت و حاکمیت ارزشها و متعالی شدن انسان است و اگر غیر این بود، حرکت تاریخ امری لغو و پوچ میشد، هرچند در این حرکت، فراز و فرودها کاستیها موانع و چالشهایی وجود داشته است.
تاریخ همواره شاهد رشد و پیشرفت انسانهاست؛ به خصوص که در عصر حاضر توسعه و پیشرفت مادی انسان به حد بالایی رسیده و دانش و صنعت در اوج خود به سر میبرد و تا حدودی رفاه اقتصادی و زندگی راحت و امکانات فراوان از شاخصههای مهم آن به شمار میرود.
با طرح این سؤالات آیا میتوان ادعا کرد که انسان از لحاظ اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی نیز پیشرفت و تکامل داشته است ؟! آیا میتوان چشم خود را بر انبوه مشکلات روحی، اخلاقی و اجتماعی بست و انسان قربانی صنعت و تکنولوژی را آسودهخاطر و متعالی دانست آیا این پیشرفت سریع و حیرتآور علمی و صنعتی، سعادت و شادکامی را نیز به انسان ارزانی داشته و هدف واقعی او را تأمین کرده است؟!
از دیدگاه شهید مطهری انسان در رابطه با طبیعت و روابط ساختمانی و تشکیلاتی اجتماع پیشرفت کرده است؛ ولی در ارتباط با دیگر انسانها و در رابطه با خودش؛ در حوزه اخلاق و معنویت چندان پیشرفتی دیده نمیشود! این وضعیت زندگی بشر در حال حاضر و عصر پیش از ظهور است.
در حالی که وضعیت مطلوب و مورد انتظار بشر غیر از این است و بر اساس سنت و خواست الهی نیز غیر از این خواهد بود؛ یعنی تکامل معنوی و پیشرفت، مادی، همپا و همراه هم بوده و جامعه آرمانی جامعهای پویا و پایا در تمامی ابعاد است البته این وضعیت نابهنجار و کژآلوده جوامع، امری ظاهری و فراگیر است؛ ولی وضعیت درونی و حقیقی، بشر حرکت به سوی اخلاق و معنویت و طلب کمال واقعی و مطلوب است.
تحقق بشارت الهی و رسیدن انسانها به این آمال و آرزوهای دیرین خود در پرتو حکومت مصلح موعود به دست میآید. در طول تاریخ گذشته و آینده نیروهای انسان به تدریج بیشتر جنبه ایدئولوژیک پیدا کرده و میکند و انسان تدریجاً از لحاظ ارزشهای انسانی به مراحل کمال خود؛ یعنی به مرحلۀ انسان ایده آل و جامعه ایده آل نزدیکتر میشود، تا آنجا که در نهایت امر حکومت عدالت، یعنی حکومت کامل ارزشهای انسانی که در تعبیرات اسلامی از آن به «حکومت مهدی» تعبیر شده است، مستقر خواهد شد و از حکومت نیروهای باطل و حیوان مآبانه و خودخواهانه و خودگرایانه اثری نخواهد بود.
از دیدگاه علامه طباطبائی نیز به حکم ضرورت آینده جهان روزی را در بر خواهد داشت که در آن روز جامعه بشری پر از عدل و داد شده و با صلح و صفا همزیستی نماید و افراد انسانی غرق فضیلت و کمال شوند. البته استقرار چنین وضعی به دست خود انسان خواهد بود و رهبر چنین جامعهای منجی جهان بشری و به لسان روایات مهدی(ع) خواهد بود.
یادداشت از حجتالاسلام سیدمحمد فاضلیان، دانشپژوه سطح 4 مهدویت
انتهای پیام