به گزارش ایکنا، نشست چهارم اولین کنفرانس دوسالانه بینالمللی «نظم منطقهای و ساختار اجتماعی در خاورمیانه: از نظریه تا عمل»، ۲۰ اردیبهشت، به صورت مجازی با موضوع «اقتصاد سیاسی خاورمیانه در پرتو فشارهای بینالمللی » برگزار شد.
عباس ملکی دانشیار سیاستگذاری انرژی دانشگاه صنعتی شریف درباره «رژیم جدید نفتی در پرتو تحولات نوین» به سخنرانی پرداخت که متن سخنرانی وی به شرح ذیل است:
زمانی که مقامات تصمیمگیر در کشورهای ایران، ونزوئلا، عراق، عربستان سعودی، و کویت در سپتامبر 1960 در بغداد گردهم آمده و مقدمات تشکیل سازمان کشورهای صادرکننده نفت را بنا نهادند، ساختار بازار نفت خام و مشتقات آن ساده و مشخص بود.
از یک طرف کشورهایی بودند که با ملی کردن صنعت نفت خود به ایجاد شرکتهای ملی نفت پرداخته و امید به کسب درآمدهای فراوان و توسعه اقتصادی آنان را نسبت به آینده خوشبین کرده بود؛ از سوی دیگر شرکتهای بینالمللی نفت بودند که از الف تا یای صنایع نفتی یعنی از مطالعه زمین شناسی تا فروش نفتخام به پالایشگاهها و توزیع فرآوردهها همه و همه این زنجیره در اختیار آنان بود. راهبرد هزینه درآمدهای نفتی کشورهای تولیدکننده در همه این سالها به دو صورت بیشتر نبود: هزینه کردن مستقیم درآمدهای نفتی و یا ایجاد صندوق توسعه ملی. جهان 2022 با 1960 تفاوتهای اساسی پیدا کرده و نگاه دو قطبی به مجموعه بخش نفت و گاز در سراسر جهان جای خود را به مجموع های آشوبناک با بازیگران متعدد، فنآوریهای نوین، اقتصاد ترکیبی، سرچشمههای جدید مالی، و سیاست بینالمللی کاملاً متفاوت داده است.
مجموعهای از متغیرهای پیدا و پنهان، قدیم و جدید، برخی مستقل و بعضاً وابسته، سیستم انرژی نوین در بخش نفت وگاز را بهشدت پیچیده کرده است. هدف از این مقاله شناسایی عوامل رژیم نفتی جدید، تحلیل متغیرها، و در نهایت پیشبینی آینده این صنعت است. در این رهگذر از تجربیاتی که تحولات سیاسی ناشی از رژیم قدیم نفتی برای ما به ارمغان آورده است، درس گرفته و بهدنبال فهم رژیم جدید نفتی هستیم.
ذخایر نفت و گاز ایران بسیار زیاد است اما مصرفش بسیار زیاد و همچنین به خاطر تحریمها در جذب سرمایهگذاریها با مشکل روبهروست و نتوانسته از میادین مشترک بیشتر بهره را ببرد.
جهان دیگر یک قطبی نیست و امروز به جهان چندقطبی تبدیل شده و دوسوم جهان مخالف نظر آمریکا هستند که مثلاً در محکومیت حمله روسیه به اوکراین فقط یکسوم محکوم کردند و دوسوم کشورها یا به نفع روسیه رأی دادند یا غایب بودند و نشان میدهد که چقدر وضعیت جهان تغییر کرده است.
ما باید همکاری سازنده با جهان داشته باشیم که اوپک بازیگر موفقی است که میتواند به ما کمک کند. ایران، عراق و عربستان میتوانند فشارهای بازار نفت را تا هشت دلار هم تحمل کنند.
در نتیجه سخنان خود باید بگویم که رژیم قبلی نفت عامل پیروزی یا شکست در جنگها بود، یعنی رژیم قبلی باعث میشد صدام حسین پیروز شود یا شکست بخورد. نفت یکی از مسائل یا نیروهای پیشران در خاورمیانه است و به نظر میرسد که رژیم جدید نفتی در جهان مطرح شود تا احتمال جنگ را بکاهد.
من اگر جای دولت بودم قرارداد گازی با اروپا و هند را دنبال میکردم و یا به خاطر جنگ اوکراین، 530 هزار بشکه نفت را از روسها میخریدم و در بازار به فروش میرساندم.
مهدی فاخری دانشیار دانشکده روابط بینالملل با موضوع «اقتصاد سیاسی خاورمیانه: گذر یا تحول؟» به سخنرانی پرداخت که متن سحنرانی وی به شرح ذیل است:
اگر اقتصاد سیاسی به منزله تأثیر متقابل نیروهای سیاسی و اقتصادی باشد، خاورمیانه مکانی برای بررسی این امر است که چگونه شکافهای مذهبی، قومی و اقتصادی بر زندگی مردم تأثیر گذاشته و تولید ثروت و قدرت سیاسی میکند. منطقه ای که قبلاً برای نفت و موضوع فلسطین شناخته میشد اکنون برای اسلام، افراط گرایی و برخوردهای ایدئولوژیک مشهور شده است.
اقتصاد انرژی توسط شرکتهای چند ملیتی توسعه یافته و سیاست مرتبط با انرژی توسط دولتها تدوین و اجرا شده و انتظار میرود کشف مجادله برانگیز اخیر ذخایر انرژی در شرق مدیترانه نقش هر دو گروه را تقویت کند. توقع استفاده از درآمدهای ناشی از نفت در راه توسعه اقتصادی ـ اجتماعی و اهداف سیاسی طبیعی است، هر چند باید منتظر ماند و دید دستیابی به اهداف توسعهای و همبستگی اجتماعی تا چه میزان تحقق مییابد.
خاورمیانه علیرغم برخی سازوکارهای زیر منطقهای هنوز از یک قرارداد تجارت آزاد بین بازیگران اصلی برخوردار نیست و تجارت درون منطقهای حتی به 10 درصد کل تجارت کشورهای منطقه نمیرسد.
علیرغم ورود چشمگیر سرمایهگذاری مستقیم خارجی به منطقه تغییر مهمی در ظرفیت تولید کشورها به وجود نیامده و این امر باعث میشود بتوان نتیجهگیری کرد که خاورمیانه عمدتاً از روند جهانی شدن به حاشیه رانده شده است. قدرت زیربنایی در زمینه رابطه بین دولتها و جوامع مدنی منطقه شکننده بوده و سیاستهای جهانی مؤثر بر خاورمیانه سبب تقلیل مفهوم «تحول» شدیداً مورد نیاز به یک «انتقال» ساده شدهاند.
سیاست آمریکا در خاورمیانه قطعاً مهار روسیه، چین و حمایت از اسرائیل و دستیابی به توافق هستهای با ایران است.
صلح ابراهیمی، نزدیکی عربستان به ایران و گشایشها در روابط اعراب نشاندهنده آمادگی منطقه برای همکاریهای اقتصادی است و باید منتظر ماند و دید که دولتهای منطقه در ادامه چه تصمیم خواهند گرفت.
درگیری روسیه در جنگ اوکراین باعث شد تا این کشور نتواند سیاستهایش را در خاورمیانه پیش ببرد و تأثیرگذاری خود را از دست بدهد. اما از سوی دیگر اگر جنگ اوکراین تداوم پیدا کند، امنیت غذایی منطقه تهدید خواهد شد و امنیت انرژی دنیا به خطر میافتد.
در خاورمیانه ائتلافهای انرژی شکل گرفته شده است که انعقاد قرار انرژی آلمان با قطر یکی از آنهاست. با توجه به نقش منابع انرژی، اتفاقات سیاسی تحت تأثیر قرار خواهند گرفت. اقتصاد خاورمیانه به دلیل بحران کرونا دچار شکاف اقتصادی و تشدید نابرابریها، تخریب محیط زیست و مسئولیتگریزی شرکتها شده و صرفاً با تکیه بر منابع نفتی نمیتوان این مشکلات را رفع کرد و باید سرمایهگذاریهای خارجی هم انجام شود.
در جمعبندی سخنان خود باید بگویم. در خاورمیانه همواره همگرایی منطقهای از قومیتها تبعیت کرده و ساختارهای اقتصادی و اجتماعی شکل نگرفته و موافقتنامههای تجاری عمدتاً میان کشورهای عربی منعقد شده است. رویای آزادی و رویای همگرایی با کشورهای منطقه یک رویای دوردست به شمار میرود و جنبشهای اجتماعی و نارضایتیهای عمومی همچنان به قوت خود باقی هستند.
پس از یک قرن هنوز نمیتوان از تحول سخن گفت چون مفهوم تحول به معنای توسعه اقتصادی و سیاسی و آزادیهای سیاسی به معنای همزمان است و به همین دلیل استفاده از مفهوم تحول خیلی قابل استفاده نیست.
نجمه ساجدیان فرد دکتری اقتصاد دانشگاه شیراز با موضوع «ارزیابی شرکای تجاری مناسب جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه اقتصاد سیاسی: نظریه و عمل» به سخنرانی پرداخت که متن سخنرانی وی به شرح ذیل است:
تجارت بینالملل بین کشورها پیچیدگیهای سیاسی ایجاد میکند. به عبارتی، از نظر علم اقتصاد تجارت بینالملل میتواند برای بازیگران شبکه تجاری ثروت بیشتری تولید کند.
این در حالی است که نحوه توزیع منافع حاصل از تجارت، میتواند مناقشاتی را بهوجود آورد. از این رو، ورود به رویکرد اقتصاد سیاسی بینالملل که ترکیبی از مباحث اقتصادی و سیاسی است، نمود پیدا میکند.
مفاهیم اقتصاد سیاسی بینالملل به تأثیرگذاری و تأثیرپذیری متقابل نیروهای سیاسی و اقتصادی میپردازد. با توجه به اینکه اقتصاد ایران یک اقتصاد تحت تحریم است، بررسی شرکای تجاری مناسب برای ایران با رویکرد اقتصاد سیاسی بینالملل بیش از پیش اهمیت پیدا میکند. بنابراین، در این مطالعه نظریات مختلف اقتصاد سیاسی معرفی و سپس شرکای تجاری مناسب برای ایران در دو گروه کالایی غیر نفتی (محصولات پتروشیمی و محصولات فناورانه) با رویکرد اقتصاد سیاسی ارزیابی میشوند.
محصولات پتروشیمی بهواسطه سهم عمده در بخش صادرات غیر نفتی اقتصاد ایران و محصولات فناورانه بهدلیل ایجاد بستر رشد و توسعه به عنوان گروه کالاییهای مورد بررسی در نظر گرفته شدهاند.
وجه تمایز مطالعه حاضر با سایر مطالعات داخلی در تجارت بینالملل و اقتصاد سیاسی در زمینه ارزیابی شرکای عمده تجاری فعلی، بررسی شرکای تجاری بالقوه مناسب که میتوانند موقعیت ساختاری ایران را در شبکه تجارت بینالملل بهبود دهند و مطالعه شرکای بالقوهای که حداقل موقعیت ساختاری ایران را در شبکه تجارت بینالملل حفظ میکنند با رویکرد اقتصاد سیاسی است. نتایج حاصل از این پژوهش میتواند به چینش سیاستهای تجارت خارجی ایران کمک بسزایی داشته باشد.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد از بین کشورهای خاورمیانه، ایران دارای موقعیت استراتژیک است و این موقعیت از نظر جغرافیایی و سیاسی دارد. به منظور تقویت موقعیت ایران در تجارت جهانی بهتر است که کشورمان رابطه خود را با کشورهای منطقه توسعه دهد.
به منظور بهبود موقعیت ساختاری و دسترسی به بازارهای جهانی و ثبات منطقه باید با کشورهای منطقه به ویژه امارات متحده رابطه بیشتری را برقرار کنیم.
راضیه مهدیه نجفآبادی، دکترای مدیریت اجرایی دانشگاه تهران با موضوع «برندینگ منطقه و امکانات هویتی پیش روی کشورهای خاورمیانه برای همکارهای قتصادی-فرهنگی» به سخنرانی پرداخت که متن سخنرانی وی به شرح ذیل است:
بسیاری از متخصصان، پیشینه استفاده از قواعد ترویج و اقناع، تکنیکهای بازاریابی و رقابتی شدن هویت در زمینه روابط خارجی را به درازای تاریخ میدانند اما برندینگ مکان به عنوان مفهومی بینارشتهای طی دو دهه گذشته در متون علمی مربوط به روابط بینالملل و بازاریابی مطرح شده است.
اهمیت این مفهوم بهویژه بیشتر در شرایطی خود را نشان میدهد که آن را جهانی شدن میخوانند و ناشی از انباشت اطلاعات و تصاویر است.
بسیاری دیگر نیز برندینگ مکان را گونهای بازخوانی و بازیابی مفهوم دیپلماسی عمومی در نظر میگیرند. در نظریه و عمل برندینگ مکان در سطوح مختلفی اعم از شهر، کشور و منطقه مطرح می شود. این مقاله با مرور ادبیات منتشره در زمینه برندینگ منطقه در سالهای 2000 تا 2020 و مطالعه مواردی چون برندینگ اتحادیه اروپا و منطقه بالتیک به بررسی مفاهیم برجسته در این حوزه میپردازد و در ادامه امکانات هویتی پیش روی کشورهای خاورمیانه را برای همآوایی در طراحی و اجرای برند منطقه مورد کنکاش قرار میدهد.
در جریان جهانی شدن و به دنبال آن تعریف مفهوم برند مکان اقتصاد مرزهای سیاست را درنوردیده است. برندینگ مکان در سطح منطقهای به این واسطه امکان همکاریهای بیناکشوری را از طریق دیپلماسی فرهنگی و اقتصادی فراهم میآورد.
به عنوان نتیجه باید گفت، کشورهایی که در حوزه تمدنی ایران قرار دارند به شدت ظرفیت همآوایی با ایران را دارند و میتوان از این همآوایی برای توسعه گردشگری بهره برد. اما حضور سه یا چهار قطب اقتصادی در منطقه اجازه نمیدهد چنین همآوایی اتفاق بیفتد، چون هر یک به دنبال هژمونی منطقهای هستند.
کمند بهرامی یاراحمدی، علوم سیاسی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) با موضوع «مطالعه و تبیین نگاه راهبردی چین به تنگه بابالمندب» به سخنرانی پرداخت که متن سخنرانی وی به شرح ذیل است:
اهمیت ژئواکونومیک و ژئواستراتژیکی تنگههای بینالمللی باعث شده که قدرتهای جهانی تلاش جهت کسب میزانی از نفوذ در چنین شریانهای حیاتی را اجتناب ناپذیر قلمداد کنند.
چین متعاقب رشد اقتصادی فراگیر و مترقی و کنش برونمرزی معطوف به نیل به منافع مادی و تجاری از طریق تسلط بر بازارهای خارجی را در دستور کار به مثابه یکی از محورهای طرح موسوم «جاده ابریشم دریایی» خود قرار داده است.
در همین راستا ابتکار پیشران اصلی این کشور جهت دستیابی به چنین هدفی است. عنصر بنیادین و قوام بخشِ «ابتکار کمربند و جاده» به مسیر دریایی نیز گذرگاههای آبی نظیر بابالمندب است که به مثابه راهی میانبر، پکن را قادر میسازد تا با بنادر و بازارهای هدف پیوند مستقیمی برقرار کند.
پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش کیفی با رویکرد تحلیل اسنادی درصدد پاسخ به این پرسش است که تنگه بابالمندب چه جایگاهی در نگاه راهبردی کشور چین دارد؟ بابالمندب از نگاه نخبگان چینی ذیل دو حوزه کلانِ به ظاهر مجزا و اما به واقع درهم تنیده اقتصادی و سیاسی، قابل تحلیل و تبیین است.
این تنگه از منظر اقتصادی حلقه پیوند اصلی میان شرق آسیا با شاخ آفریقا، کانال سوئز، مدیترانه و در نهایت کشورهای اروپایی است. فقدان دسترسی به تنگه، یک چالش و مانع در مسیر جاده ابریشم جدید است؛ چرا که هم برنامه بلندمدت این کشور جهت نفوذ اقتصادی در قاره آفریقا از طریق شاخِ این منطقه با مشکل مواجه میشود و هم اینکه تمرکز بر راه جایگزین، یعنی دماغه امید نیک، مسافت و هزینه دسترسی به قاره اروپا را چند برابر میکند.
از نظرگاه سیاسی نیز حضور در بابالمندب با تلاش و رقابت موازنهبخش و پایدار چین در مقابل آمریکا در مجاورت تنگه و احتمال تهدید منافع این کشور در آینده توسط واشنگتن مرتبط است.
جوهره ژئواکونومیکی و دفاع از منافع تجاری که از جانب بحرانهای منطقهای و دشوار امنیتی فعالیت دزدان دریایی تهدید میشود، فعالیت نظامی و سختافزاری چین در تنگه را گریزناپذیر ساخته است.
نتیجه اینکه طرحهای سختافزارانه یا نظامی و تلاشهای نرمافزارانه و توسعهمحورِ چین در دو کشور مجاور بابالمندب یعنی جیبوتی با محوریت توسعه بندر چندمنظوره اقتصادی و نظامی دوراله و یمن با محوریت تقویت زیرساختهای بنادر عدن، المخاء و تلاش جهت نفوذ در جزیره پریم از یکسو و اجتناب از ورود به بحرانهای منطقهای از جانب دیگر، در راستای تضمین و تحکیم اهداف اقتصادی و سیاسی قابل ارزیابی است.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد، تنگه بابالمندب هرچند میان دو کشور عربی با ساختارهای سیاسی شکننده، سیستم اقتصادی معیوب و قدرت نظامی ضعیف قرار گرفته است، اما رونق تجارت جهانی پیوند تنگاتنگی با آن دارد و در تاریخ برههای وجود ندارد که بیاهمیت شده باشد.
ابرپروژه جاده ابریشم دریایی نیازمند پشتوانهسازی برونمرزی است، پتانسیل بسیار قوی مالی چین هرچند شرط لازم جهت کاربست اهداف اقتصادی باشد، اما به تنهایی کفایت لازم را ندارد.
چین به عنوان یک قدرت جهانی از طریق کسب سطح مناسبی از نفوذ در بابالمندب ضمن اینکه میخواهد از امنیت انرژی و تجارت دریایی خود حمایت کند، به دنبال تحکیم حضور خود در کشورهای شاخ آفریقا و خلیج عدن است.
چین نگاه ایجابی و سلبی به تنگه بابالمندب دارد. نگاه ایجابی ناظر بر قدرتآفرینی و ظرفیتسازی در سپهر نفوذ بیشتر در بنادر احاطهکننده تنگه یا در نزدیکی و مجاورت آن از طریق سرمایهگذاری روی زیرساختها است، نگاه سلبی نیز ناظر بر جلوگیری از تسلط قدرتهای رقیب بر تنگه، خنثیسازی اثر بحرانهای منطقهای بر امنیت تردد دریایی و همچنین مقابله با تهدید دزدان دریایی است.
انتهای پیام