حجتالاسلام والمسلمین سید علیاکبر حسینی عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم طی ارسال هشتمین یادداشت خود به خبرگزاری ایکنا از قم در خصوص جایگاه قرآن در تحول اخلاقی انسان سخن گفت. متن این یادداشت یه شرح زیر است:
در این یادداشت فرآیند تربیت اخلاقی مدار بررسی قرار میگیرد؛ به این معنا که قرآن چه مسیری را برای اخلاقی شدن انسان و جامعه ترسیم میکند. شهروند جامعه قرآنی، چه مراحلی را باید پشت سر بگذارد تا به تحول و دگرگونی مطلوب نائل شود؟ در یادداشتهای پیشین بارها اشاره شد که قرآن آییننامه اخلاق و درسنامه تحول اخلاقی است. بنابراین باید پاسخگوی سوالهای فراوانی در این خصوص باشیم که ذهن مخاطبان را فرامیگیرد. سوالاتی مانند: قرآن چه تعریفی از خودش ارائه میدهد؟ هدف اصلی نزول قرآن چیست؟ در قرآن برای تربیت اخلاقی چه روشی پشنهاد شده است؟ بر اساس نظام اخلاقی قرآن، هنجارهای اخلاقی کدام است و منشا و خاستگاه این هنجارها چیست؟ چگونه میتوان از قرآن هنجارهای اخلاقی را استخراج کرد؟ عوامل انگیزشی و مشوقهای قرآن برای تربیت اخلاقی چیست؟
قرآن به تفصیل و با روشهای گوناگونی به این پرسشها پاسخ میدهد. میکوشیم تا در یادداشتهای بعدی به بخشی از پاسخهای قرآنی اشاره کنیم. براساس نظام اخلاقی قرآن، انسان مجموعهای از شناختها، باورها، گرایشها و کنشها (رفتارها) است. این چهار عنصر، ارکان اصلی شخصیت انسان را شکل میدهند.
از دیدگاه قرآن، تحول مطلوب اخلاقی زمانی تحقق خواهد یافت که شناختها، باورها، گرایشها و کنشهای ما براساس مبانی و اصول قرآنی و توحیدی سامان یابد. در نظام تربیتی قرآن، میان عناصر یاد شده ترتیب و ترتب منطقی وجود دارد، اولین گام در فرآیندِ تربیت و تحول اخلاقی قرآن، تحول شناختی است؛ عقاید و باورها قرآنی نیز با ابتنا بر این شناختهای اساسی شکل میگیرد و پس از آن میلها و گرایشهای متناسب به شناخت ها و باورها پدید خواهد آمد. و با گذر از مراحل سهگانه، در گام چهارم شاهدِ تحولِ کنشها و رفتارهای اخلاقی منطبق با شناختها خواهیم بود.
از منظر قرآن آگاهی و شناختها نقشی فراوانی در تحول اخلاقی دارند. قرآن تحول شناختی را سرچشمه همه باورها، گرایشها و کنشهای اخلاقی میداند. بنابراین در نظام اخلاقی قرآن چگونگی رفتارهای اخلاقی انسان، در نوع بینش و شناختهای او جستوجو میشود.
قرآن برخی شناختهای بنیادی انسان را فطری میداند، از این شناختهای فطری به شناختهای پیشینی و غیراکتسابی تعبیر میشود. یعنی خداوند انسان را بهگونهای آفریده است که بدون نیاز به آموزش میتواند بسیاری از خوبیها و بدییهای اخلاقی را درک کند. چنانکه در آیه 8 سوره شمس به این نکته اشاره شده است «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها؛ سپس فجور و تقوا (شرّ و خيرش) را به انسان الهام كرده است»
مقصود از واژه الهام در این آیه «فَأَلْهَمَها» ویژگی است که خداوند در آفرینش انسان و در ساختار وجودی و در سرشت انسان قرار داده است. در انسانشناسی قرآنی، در باره آفرینش انسان این نکته نیز بیان شده است که خداوند افزون بر شناختهای فطری، میل و گرایش به خوبیهای اخلاقی و نفرت و بیزاری از بدیهای اخلاقی را نیز در نهاد انسان سرشته است (روم: 30). و براساس همین گرایش فطری همه انسانها میل به فضیلت های اخلاقی و نفرت از بدیها را در خود احساس میکنند.
باید توجه داشت که قرآن ضمن اذعان به وجود این سرمایههای فطری و نقش انکارناپذیر آنها در تحول اخلاقی و زندگی اخلاقمدار، این سرمایههای وجودی را برای سعادت و شادکامی انسان ناکافی میداند؛ به همین دلیل، براساس برخی روایات، یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر برای هدایت انسانها مبعوث شده است تا زمینه لازم را برای تحول اخلاقی و سعادت پایدار، فراهم آورند.
امام علی(ع) در نهمین فراز از اولین خطبه نهج البلاغه و در کلامی نغز به نقش اساسی پیامبران الهی اشاره میکند. آن حضرت، در باره وظیفه اصلی فرستادگان الهی میفرماید: «فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ». در این سخن بلیغ و زیبا، پس از بیان این نکته که بعثت پیامبران در طول تاریخ پیوسته و بدون وفقه ادامه داشته است، چهار وظیفه اصلی پیامبران را یادآور میشود:
1- از مردم بخواهند تا به عهد و پیمانی كه با خدای خود بستهاند ادا کنند.
2- نعمتهای الهی را که فراموش کردهاند به آنا یادآوری کنند؛
3- از آنان اقرار بگیرند که فرستادگان الهی در انجام رسالت خود کوتاهی نکردند و حق را به آنان رساندهاند.
4- خردهای آنان را كه در پرده غفلت، مستور گشته، برانگيزند.
گفتیم که اولین و مهمترین حوزه تحول اخلاقی، تحولهای شناختی است. در قرآن تأکید فراوانی بر دانش و تفکر شده است. هانری کربن یکی از فیلسوفان فرانسوی و مسحیی است که دین اسلام را میپذیرد. وی در بیان علت پذیریش اسلام میگوید: به دو دلیل اسلام را برگزیدهام؛ نخست جایگاه رفیع و والای خردورزی در قرآن به ویژه در اندیشه تشیع. کربن یادآور میشود که در قرآن بیش از 900 بار بر اهمیت دانش اندوزی و خردورزی تأکید شده است. در حالی که در ادیان آسمانی مسیحی و یهودی تفکر و اندیشه ورزی آنگونه که باید، مدار توجه قرار نگرفته است. وی دومین دلیل پذیرش مذهب تشیع را حضور فراگیر و فعالِ امام زمان عج را در جهان و نقش پررنگ او در سرنوشت انسانها معرفی میداند. و تأکید میکند که به خاطر فرهنگ انتظار، در مذهب تشیع، رابطه انسان با خدا بسیار نزدیک با طراوت باقی مانده است.
در قرآن بر این نکته تصریح و تأکید شده است که اگر شناختهای انسان ها متحول شود باورها، گرایشها و کنشهای انسان نیز متحول میشود و خوبی و بدی انسانها در گرو این امر مهم است. در مکتب اخلاقی افلاطون نیز موثرترین بازدارنده انسان از بدیها علم و آگاهی است.
در قرآن اهمیت دانش و خردورزی تا آنجا است که در آیه 44 سوره نحل، اندیشدن، هدف نزول قرآن معرفی شده است. «أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛ و به سوى تو اين ذكر (قرآن) را فرو فرستاديم تا براى مردم آنچه را كه به سوى آنها نازل شده روشن كنى و باشد كه بينديشند.» تقریبا در همه ترجمههای فارسی واژه «ذکر» در آیه به قرآن معنا شده است؛ چنانکه بسیاری از مفسران نیز همین معنا را برای واژه ذکر برگزیدهاند.
در آیه 22 سور انفال، قرآن به معرفی بدترین جنبدگان میپردازد «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ» براساس این آیه بدترین جنبنده موجودی است که تعقل نمیکند. نقش و اهمیت تعقل در زندگی انسانی، در این آیه نیز به زیبایی بیان شده است.
بار دیگر در آیه 55 سوره انفال، از بدترین جنبندگان سخن به میان آمده است «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» در این آیه بدترین جنبده کسی است که از ایمان محروم است. از تلفیق این دو آیه استفاده میشود که میان ایمان داشتن و تعقل کردن ملازمت و وابستگی دائمی وجود دارد. یعنی کسی که اهل تعقل نیست نمیتوان اهل ایمان باشد؛ و عکس این موضوع نیز صادق است. بنابراین ایمان میوه شناخت و تعقل است.
در آیه 10 سوره ملک بار دیگر به این ملازمت و همراهی ایمان و تعقل اشاره شده است «وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا في أَصْحابِ السَّعيرِ» این سخن گروهی از اهل آتش است که به این حقیقت تلخ اعتراف میکنند و مىگويند: «اگر ما گوش شنوا داشتيم يا تعقّل مىكرديم، در ميان دوزخيان نبوديم!». امام صادق در پاسخ به این پرسش که عقل چیست؟ میفرماید: عقل ودیعهای الهی است که به وسیله آن خدا پرستش میشود و بهشت، رهآورد آن است.
در این یادداشت برای بازگویی اهمیت نقش تحول شناختی در زندگی اخلاقی از میان آیات و روایت پرشمار، تنها به تعداد اندکی از آنها اشاره شد.
انتهای پیام