وی افزود: تمامی معارف آسمانی به شکل سبک زندگی در این کتاب خلاصه شده است و با تعدادی تیتر در قالب آیات، جهانبینی صحیحی را مطرح میکند. اگر تمامی معارف به سبک زندگی منتج شد، تلاشهای پیامبران و اولیای الهی به نتیجه رسیده است.
خیراندیش بیان کرد: زندگی زوایای گوناگونی دارد، همه این موارد شاخ و برگهای یک ستون است که سلامت نام دارد و بر روی آن، تن و روان سوار شده است؛ در صورت وجود سلامت، انسان میتواند یک رابطه سالم با دیگر انسانها و محیط برقرار کند و یک فعال اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی باشد که صله رحم به جا میآورد و با انسانهای دیگر تعامل دارد و با صداقت در این جهان رفتار میکند.
توصیههای سلامت در قرآن را تیتر کنیم
وی با بیان اینکه اسلوب سلامتی در قرآن تبیین شده است، گفت: متأسفانه بر اثر نگاه جاهلانه یا تعمداً جوی پدید آمده که دستورات قرآنی سلامت از سطح زندگی حذف شده است و در حالیکه در چهل سال دوم انقلاب به سر میبریم نمیتوانیم توصیههای سلامت در قرآن را تیتر کنیم.
این پژوهشگر طب اسلامی با انتقاد از اینکه هنوز این بحث مطرح میشود که آیا اسلام، طب دارد یا خیر؟ گفت: در جواب اینکه علما میگویند اسلام نظام طبی ندارد، باید گفت، بله ندارد، نظام سیاسی، نظام فرهنگی و نظام اقتصادی هم ندارد، این کار علماست که آن را بسازند، مگر مقولات دیگر فقهی نظام داشت؟ اصلا فهرستبندی شده بودند؟ این کار فقهاست که از طریق استنباط و اجتهاد آن را به یک نظام برسانند، در سایر مقولات هم اینگونه است.
وی ادامه داد: ما از یک روحانی انتظار نداریم در مورد پیچیدگیهای بدن انسان نظر دهد، بلکه از او انتظار داریم در مورد ضرورت پرداختن به سلامت از نگاه اسلام بحث کند. نخست این مسائل باید مطرح شود، سپس ابزارهای تفهیم، تفقه، تعلیم به وجود میآید.
خیراندیش تصریح کرد: وقتی طبیب یهودی خطاب به امام معصوم(ع) میگوید: «شما که کتابتان قرآن در مورد همه چیز سخن رانده است، چگونه در مورد طب سخن نگفته است» و امام پاسخ میدهد که قرآن تمامی طب را در این آیه «كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» خلاصه کرده است؛ حال اگر با نگاه طبی این آیه را تفسیر کنیم، تمامی نظام طبی ما استخراج میشود.
وی تصریح کرد: از آنجایی که قائل به نگاه اسلام نسبت به سلامت نیستیم، علما نیز در این زمینه بینظر هستند، ولی وقتی با این فرد عالم یا کارشناس دینی به بحث و گفتوگو میپردازیم، پس از تأمل، این آیات را دریچه بزرگی به روی طب میبینند، لذا باید جوی را برای پرداختن به این موضوع پدید آورد تا نظر علما را به این نکته معطوف کنیم.
با نگاه اقناعی ثابت کنیم که طب اسلامی داریم
خیراندیش در رابطه با وجود مکتبی به نام طب اسلامی نیز گفت: برخی میگویند طب اسلامی نداریم، ما میگوییم داریم، برای اثبات آن نیاز به فهم موضوع داریم؛ ما باید این افراد را قانع کنیم که وقتی میگوییم طب اسلامی داریم، منظور چه نوع طبی است؟ باید یک اقناع ذهنی و عملی را داشته باشیم و چند بیمار را آورده و یک سبک درمانی منتج از قرآن، حدیث و سیره اهلبیت(ع) را استنتاج و آن را روی بیمار امتحان کنیم و به درمان برسیم تا اقناع ایجاد شود.
وی ادامه داد: وقتی میگوییم از احیای تعالیم سلامت اسلام زمان زیادی نمیگذرد و تعداد کارشناسان آن نیز از انگشتان دست فراتر نمیرود، طبیعتا نباید از تواناییهای آنهم انتظار چندانی داشته باشیم. در مقابل مکتبی وجود دارد که بر کل جهان سیطره داشته و هزینه هر دقیقه نگهداشت آن میلیاردها دلار است، لذا باید براساس داشتههای آن انتظار داشته باشیم ولو اینکه ایده آن الهی باشد.
خیراندیش با بیان اینکه یک فرد زمینی برای فهم مکتب طب اسلامی زمان، فرصت و تجهیزات میخواهد، گفت: طب اسلامی را هنوز متولد نشده، قصد خفه کردن آن را داریم و کارهایی مانند درمان سرطان را از او میخواهیم که سایر مکاتب طبی هنوز در مورد آن به نتیجه نرسیدهاند.
وی افزود: من نیز به اینکه برخی از داعیه داران طب اسلامی با وصف درمان سرطان توسط این طب به میدان میآیند و این ادعا را مطرح میکنند، انتقاد دارم. همیشه تولیدکننده خوب نمیتواند فروشنده خوبی هم باشد؛ فهم مطلب و ارائه آن دو موضوع جداگانه است، ما باید تکنولوژی شرح مکتب و تبیین را چه در طب اسلامی و چه در طب سنتی بفهمیم، چون این روشها را نیاموختهایم، شرح آن را هم غلط ارائه میکنیم.
خیراندیش یادآور شد: وقتی هنوز در بود و نبود طب اسلامی شک وجود دارد، چگونه ادعای درمان سرطان میکنید؟ این درست نیست و باید پله پله پیشرفت؛ این انتقاد به شرح مکتب است. از سوی دیگر انتقادی نیز به مکتب طب مدرن وارد است که وقتی خود در درمان سرطان مستأصل است، چه انتظاری از این طفل نوپا دارد.
انتهای پیام