از جلال تا جمال الهی در لسان سیدالشهدا(ع)
کد خبر: 3740291
تاریخ انتشار : ۳۰ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۷:۳۵

از جلال تا جمال الهی در لسان سیدالشهدا(ع)

گروه معارف - دعای عرفه امام حسین(ع) یکی از مهم‌ترین متون خداشناسی و انسان‌شناسی و نیز شناخت اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) است، بنابراین باید از این منظر به این نیایش توجه کرد و به بررسی مفاد آن پرداخت. آن حضرت(ع) در این دعا به ما آموخت، خدایی را باید بپرستیم که در جمال، کسی به جمالش نرسد و در جلالش کسی نمی‌تواند از جباریت و قهاریت او در دنیا و آخرت فرار کند.

عرفه؛ مکتب خداشناسی، هستی‌شناسی و امام‌شناسی/ از جلال تا جمال الهی در لسان سیدالشهدا(ع)

به گزارش ایکنا از استان مرکزی، نیایش را می‌بایست از اهل آن آموخت همان‌گونه که ذکر الهی و معرفت را نیز می‌بایست از ایشان آموخت. «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»(نحل، آیه ۴۳؛ انبیاء، آیه ۷) اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) هنگامی‌ که در مقام پاسخگویی هستند با توجه به مخاطب و شنونده خود پاسخ می‌دهند؛ زیرا مأمورند تا به میزان عقول مردم و فهم مخاطب سخن بگویند: نحن معاشر الانبیاء نکلم الناس بقدر عقولهم.

معرفت امامان در نیایش
اما هنگامی ‌که در مقام نیایش هستند مخاطب خویش را که خداوند بزرگ است در نظر دارند و سخن ایشان به‌ گونه‌ای دیگر است. بسیاری از معارف اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) را باید در نیایش ایشان یافت و با حقایق هستی و آموزه‌های بی‌تقیه مثلاً در این مقام آشنا شد. اینان در مقام نیایش، خود واقعی خود را تا اندازه‌ای به نمایش می‌گذارند و سخنانی را بر زبان می‌رانند که می‌توان آن را اوج معارف دانست.
همچنین آنان در این مقام، افزون بر سخن مخلصانه با خدا، آداب نیایش را چنان‌که بایسته و شایسته است به‌جا می‌آورند.
می‌توان سیاق نیایش را در کلام ایشان به سه بخش اساسی و اصلی دسته‌بندی کرد: بیان صفات خداوندی، بیان نواقص انسانی، بیان خواسته‌ها و نیازها.
در دو بخش نخست، می‌توان هستی‌شناسی و انسان‌شناسی را به‌خوبی از منظر امامان(ع) به دست آورد. در این مقام، نخست خداوند چنانکه اهل معرفت الهی می‌شناسند معرفی می‌شود و در مرتبه دوم حقیقت انسان معرفی‌شده و نسبت انسان و خدا و همچنین نسبت اهل‌بیت(ع) با خدا دانسته می‌شود؛ زیرا آنان در این مقام از نگاه کسی سخن می‌گویند که در مقام قرب قاب قوسین او ادنی «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ - فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ»(نجم، آیات ۸ و ۹) قرارگرفته‌اند و مظاهر تمام و کامل الهی هستند.
شاید بتوان مهم‌ترین بخش از ادعیه مأثور از اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) را همین دو بخش دانست. بر همین اساس می‌بایست معارف حق را در نیایش‌های آنان جست‌و‌جو کرد و هم مقام خدا و هم نسبت اهل‌بیت(ع) را شناخت.

دعای عرفه مکتب هستی‌شناسی، خداشناسی و امام‌شناسی
دعای عرفه امام حسین(ع) یکی از مهم‌ترین متون خداشناسی و انسان‌شناسی و نیز شناخت اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) است؛ بنابراین باید از این منظر به این نیایش توجه کرد و به بررسی مفاد آن پرداخت.
با توجه به فشارهایی که بر اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) وارد می‌شد، متون کمی از آنان به دست ما رسیده است؛ زیرا آن‌ها را نه ‌تنها از عرصه سیاست کنار گذاشتند، بلکه از نظر علمی و معرفتی نیز کنار زدند و اجازه ندادند کسی از معارف ایشان بیاموزد. این‌گونه بود که از کسانی مباحث علمی در جامعه اسلامی رواج یافت که یا یهودی بودند یا مدت اندک در خدمت پیامبر(ص) بودند ولی از امیرمومنان علی(ع) و فاطمه‌زهرا(س) و حسنین(ع) کمترین اخبار و احادیث نقل ‌شده است. البته اگر حکومت علوی در پنج‌ساله اخیر عمرش نبود، همین مقدار حکمت هم که در منابع موجود است از آن حضرت(ع) نیز به دست ما نمی‌رسید.
از امام حسن(ع) و امام حسین(ع) کمترین معارف الهی در اختیار ماست که یکی از مهم‌ترین آن‌ها همین ادعیه است. این وضعیت تا دوره امام باقر(ع) و امام صادق(ع) ادامه داشت و اینان بودند که معارف اهل‌بیت(ع) را در جامعه انتشار دادند.
به‌ هرحال، معارفی که از طریق امام حسین(ع) در نیایش‌ها به‌ ویژه در دعای عرفه آمده است مکتبی عظیم برای هستی‌شناسی و خداشناسی و امام‌شناسی است.

شاخص‌های مهم دعای عرفه
دعای عرفه که مناجات امام‌ حسینی(ع) با خداست، تفسیر ایشان از هستی را به دست می‌دهد و امکان تحلیل بینش و نگرش امام‌حسینی(ع) از هستی و اهداف آن را برای ما فراهم می‌کند. این دعا دارای چند بخش است و در هر بخشی، ضمن ارائه حقایقی معرفتی که آن حضرت(ع) بدان دست‌یافته، مسئولیت انسان را در برابر آن حقیقت بیان می‌کند.

خداشناسی
آن چیزی که محور دعاست خداشناسی است؛ زیرا در فرازهای این نیایش، امام حسین(ع) به اشکال گوناگون صفات الهی را بیان می‌کند تا از این طریق خدایی که می‌شناسد را معرفی کرده و بر اساس آن نوع رابطه خود با خدا را تبیین و تعیین و توصیه لازم را بنمایاند. آن حضرت(ع) خدایی را معرفی می‌کند که مالک و رب‌العالمین است و این‌گونه نیست که غیر از او خدای دیگری باشد که کوچک‌ترین مالکیتی در چیزی داشته باشد. این خدا به سبب ربوبیت، مالک مطلق هستی است و هستی را بر اساس حکمتی آفریده و در آن چارچوب با وسایل و اسباب، ربوبیت و پروردگاری می‌کند. پس بی‌آنکه غایتی برای خالق باشد، از باب جود و احسان، هستی را آفریده و برای هستی و مخلوقات، هدف و غایتی را تعریف کرده که می‌بایست بدان برسند. ازاین‌رو هیچ عامل و مانعی در هستی نیست که در برابر ربوبیت و حکمت آفرینش بایستد و حتی آن وسایلی که خداوند برای رسیدن به اهداف، مشخص کرده همان وسایل و اسباب اگر در برابر حکمت ربوبی قرار گیرد کارایی نخواهد داشت، چنانکه امام سجاد(ع) دراین‌باره می‌فرماید: «یامن لا تبدل حکمته الوسایل»؛ ای خدایی که اسباب، حکمتش را دگرگون نمی‌کند. از همین رو امام حسین(ع) می‌فرماید: ستایش خدایی را که برای قضایش دافعی و برای عطایش مانعی نیست؛ زیرا قضا و عطای الهی به حکمتی است که هیچ‌چیز آن را تغییر نمی‌دهد.

هدف هستی و مخلوقات
آن حضرت(ع) ضمن بیان هدفمندی برای آفریده‌ها(نه خالق) بیان می‌کند که همان‌طوری که برای کل هستی هدفی است برای آن حضرت(ع) به‌عنوان یکی از مخلوقات نیز هدفی است که باید آن را بشناسد و بدان سمت حرکت کند و تلاش نماید. ازاین‌رو با اقرار به ربوبیت خدا برای هستی و خودش، بیان می‌کند که از او و به‌سوی او می‌رود.

آنچه از دارایی‌ها هست، همه از خداست
آن حضرت(ع) با تأکید بر مقام فقر خود بر آن است تا بر این نکته توجه دهد که آنچه از دارایی‌ها دارد همه از خداست و خداوند او را تحت‌تکفل و نعمتش گرفته است پیش از آنکه چیزی قابل اشاره و ذکر باشد و در همه مراحل پیش از تولد، او را تحت کنف حمایت و عنایت خود داشته است تا به دنبال آمده و اجازه نداده تا شیطان او را در مرحله‌ای آسیبی رساند.

شناخت خداوند؛ زمینه‌ساز شکرگزاری
ازنظر امام حسین(ع) شناخت خدا و نعمت‌هایش موجب می‌شود که انسان جایگاه خود را بهتر بشناسد و شکرگزار نعمت با استفاده درست از موقعیت و نعمت باشد و کفران نورزد. تأکید آن حضرت(ع) بر نعمت‌هایی که از طریق اسمای الهی نصیب بشر می‌شود، به معنای شناخت کامل از خدا و شکر نعمت از طریق عبودیت و اطاعت است. کسی که خداوند را به‌درستی بشناسد، جایگاه خود و بلکه هر موجود دیگری را در هستی درک خواهد کرد و هرگز به خود اجازه نمی‌دهد تا بیش از آنچه هست خود را برتر بداند و برای دیگران ارزشی بیش ازآنچه که خداوند برای آن چیز در هستی قرار داده، بپندارد. پس هرگز از اقتدار و قدرت و ثروت کسی نمی‌هراسد و برای کسی حکومت و قدرتی بیرون از حکمت و مشیت الهی نمی‌شناسد.
هر چیزی در هستی در جای خود قرارگرفته است و هیچ‌چیز بیرون از دایره حکمت و قضا و مشیت او نیست. اگر به کسی چیز می‌دهد به حکمت است و اگر می‌گیرد آن نیز به حکمت و مشیتی است.

جلال تا جمال الهی در دعای عرفه
آگاهی از غنای ذاتی الهی و فقر ذاتی انسانی این توجه را به انسان می‌دهد تا همه‌چیز را از خدا بخواهد و از جلال الهی به جمال او پناه برد و در گرفتاری‌ها خداوند را ذخیره خود شمارد. پس عزت و کرامت را در اطاعت خدا و لذت و شقاوت را در عصیان خدا می‌داند؛ خدایی که به‌ کل‌و‌جزء آگاه و به نهان‌و‌هویدا دانا و بیناست. پس همان‌گونه که یوسف را در چاه کنعان بدید و به تخت سلطنت در مصر کشاند و پس از بردگی به پادشاهی رساند و یا یعقوب را از فراق و کوری آن به وفاق و بینایی رساند و دستگیر ایوب صابر و ناجی فرزند ابراهیم شد و هر خواننده‌ای را اجابت کرد، چنین خدایی هرگز بنده مضطرش را رها نمی‌کند و او را دستگیر می‌شود.

یادآوری صفات الهی و اشاره به صفات انسانی
امام حسین(ع) در دعای عرفه با بیان صفات الهی و اشاره به صفات انسانی و مشکلات او در دنیا و عنایات خداوندی بر آن است تا ارتباط انسان را با خداوند به‌گونه‌ای ترسیم کند، که انسان نمی‌بایست هیچ دمی از خدا و عنایات او غافل شود و همواره ذاکر خداوند و انواع و اقسام نعمت‌های خداوند به او باشد. آیا انسان نباید شاکر اصل وجود باشد و اینکه او را از میان همه برگزیده و اصل وجود را به او بخشیده است؟ همین یک نعمت چنان عظیم و بزرگ است که می‌بایست همه عمر به شکر بپردازد تا بتواند شاکر همین یک نعمت باشد، درحالی‌که خداوند هر دم، نعمت‌های بسیار می‌دهد و از مشکلات و بلایای بسیار محافظت می‌کند و دمی او را به خودش واگذار نمی‌کند که اگر چنین شود نیستی و نابودی سرنوشت او خواهد بود.

عجز انسان از بجا آوردن شکر پروردگار
امام حسین(ع) به انسان می‌آموزد که اگر تمام عمرش شکر کند، نمی‌تواند حق شکر نعمت وجود و دیگر عنایات الهی را بجا آورد؛ در حالی‌که انسان همواره به عصیان و گناه گرفتار است و خداوند از او می‌گذرد و تا آخرین دم حیات به او کمک می‌کند که بازگردد و راه یابد. درحالی‌که خداوند عصیان‌گران را به سمت خود می‌خواند و نعمت‌ها را از ایشان بازنمی‌گیرد، دوستان و خویشان و برادران با کوچک‌ترین ناراحتی و خطایی که از شخص می‌بینند همه گذشته را فراموش می‌کنند و انسان را از خود می‌رانند.
دعای عرفه و مانند آن ‌که از امام حسین(ع) نقل‌شده به خواننده این امکان را می‌دهد تا فلسفه زندگی امام حسین(ع) را بشناسد و بداند که چرا امام حسین(ع) آن سبک خاص از زندگی را برگزید و خود و اهل‌بیت خویش را به قربانگاه برد تا اسماعیل نفس خود را ذبح کند.
کسی که تنها، رضایت خداوند را می‌جوید هرگز راضی نمی‌شود که برای رضایت کافری چون یزید، از امربه‌معروف و نهی از منکر و دیگر مسئولیت‌های انسانی و پیشوایی‌اش دست بردارد.
امام حسین(ع) در دعای عرفه به ما آموخت که خدایی را باید بپرستیم که در جمال، کسی به جمالش نرسد و در جلالش کسی نمی‌تواند از جباریت و قهاریت او در دنیا و آخرت فرار کند. پس اطاعت از چنین خدایی می‌بایست از روی عشق و حب به کمال خوبی‌ها و زیبایی‌ها باشد نه از روی ترس از دوزخ یا سود در بهشت. اگر خدایی که امام حسین(ع) ترسیم می‌کند این‌گونه است که در دعای عرفه بیان کرده انسان می‌بایست همه وجودش را در طبق اخلاص گذاشته و در راه و مرام او هدیه کند و بی‌هیچ مزد و منتی آرزو کند که او بپذیرد؛ زیرا این عمل ما اگر با تمام اخلاص و خلوص باشد پیشکش پای ملخی به پیشگاه سلیمانی، بلکه برگرداندن نعمت خداداد به خداست.
یادداشت از علی عقیلی
انتهای پیام

captcha