به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) حجتالاسلام والمسلمین جمالالدین باستانی، استاد و محقق حوزه علمیه در نشست علمی «تحلیل کلامی ماهیت استخاره و قرعه» در موسسه فهیم با اشاره به دیدگاههای مختلف در مورد قرعه و استخاره گفت: یکی از مبانی قرعه، مبنای عقلانی است و مبنای دیگر نیز کشف واقع است؛ یعنی وقتی انسان در امری واقعا متحیر است اراده الهی به این مسئله اقتضاء دارد که قرعه کند و حتی بیان شده مگر میشود قرعه خلاف کند.
وی افزود: در نظامات قضایی نیز حتی چنین دیدگاههای افراطی وجود دارد که هر چه خدا بخواهد رخ میدهد؛ یعنی اگر فرد بیگناه باشد خدا فرد را نجات خواهد داد و از چوبه دار او را میرهاند.
باستانی با اشاره به دیدگاهی دیگر که خود او نیز با آن موافق است، استخاره را نوعی توکل به خدا و التزام به تقدیر الهی دانست و بیان کرد: در دو دیدگاه گذشته، اصل بر عدم حجیت است و نمیتوان دلیلی بر آن آورد، ولی اگر آن را به معنای توکل بگیریم قابل تمسک است و احتیاجی به دلیل هم ندارد.
جمالالدین باستانی بیان کرد: قرعه در دو مورد جاری میشود؛ اول اینکه واقع نفسالامری وجود دارد که برای ما روشن نیست و نمیدانیم؛ مانند آنچه در خنثی رخ میدهد که با قرعه، زن و مرد بودن، را مشخص کرده و با آن تعامل میکنیم.
وی افزود: نمونه دیگر اینکه کسی نذر و یا وصیت میکند که سه بنده خود را آزاد کند، ولی میمیرد بدون اینکه تعیین کرده باشد کدام افراد مدنظر او بودهاند که در اینجا گفتهاند با قرعه میتوان این مسئله را تعیین کرد.
این استاد و محقق حوزه علمیه با اشاره به فرق قرعه و استخاره اظهار کرد: گاهی نذر میکنیم اگر بیمار ما خوب شد به یکی از کارگران کارخانه پاداش مضاعفی بدهیم، ولی بعد از خوب شدن بیمار ترجیحی میان کارگران نمیبینیم و مردد میشویم، اما وقتی نذر میکنیم اگر بیمارم خوب شد به اولین کارگری که کارش را خوب انجام داد پاداش مضاعفی بدهیم و اتفاقا بیمار من خوب میشود، ولی دو نفر کارشان را خوب انجام دادهاند و همین باعث تردید من میشود؛ در اینجا مورد اول، استخاره و مورد دوم، مورد قرعه است.
وی افزود: در مورد اول هیچ حقی برای هیچ کسی ثابت نیست و هیچ کس هم توقعی از من ندارد؛ اما در دومی، من برای نذرم شرطی گذاشتهام که فرد فلان عمل را در فلان موقع بهدرستی انجام داده باشد؛ در اینجا نذر متعلقی دارد که برای دو نفر ایجاد حق کرده است و بر اساس اصل برابری دو نفر مدعی در این مسئله هستند.
باستانی ادامه داد: استخاره تصمیم شخصی است، ولی قرعه، وجه اجتماعی دارد که احیانا باعث کدورت و ... میشود؛ فرق دیگر نیز این است که در بستر استخاره، تخیر محض است، اما در قرعه، شائبه تکلیف وجود دارد و نگران این هستیم که نکند حق برابری را رعایت نکرده باشیم.
وی افزود: قرعه و استخاره در بستری هستند که هیچ ترجیح وحیانی و عقلانی وجود ندارد؛ نه ترجیح ظاهری و نه ترجیح واقعی؛ همچنین وجه اشتراک دیگر این است که احتیاط به جمع در مورد این دو لازم نباشد، مانند مسئله خنثی.
باستانی بیان کرد: مثلا بزرگی که در امور استخاره فعال بود میفرمود: من در مورد ازدواج استخاره نمیکنم، زیرا جزء امور مهمه و احتیاط به جمع در آن لازم است.
وی با طرح این سؤال که قرعه و استخاره آیا کشف واقع و یا رضایت به تقدیر الهی و توکل است تاکید کرد: بنده معتقد به این مسئله هستم که این مسئله، توکل و رضایت به تقدیر است و نه کشف واقع.
این محقق و استاد حوزه علمیه با بیان اینکه برخی استخاره را قبول و برخی ندارند اظهار کرد: گروهی که قبول ندارند میگویند روایات استخاره ضعیف است و این کار، خلاف اصل است و بر خلاف نظر برخی که روایت نداریم هم روایت وجود دارد.
وی افزود: اینها استخاره را از باب کشف میبینند و، چون از این جهت میبینند آن را منکر میشوند، اما اگر ثابت کردیم که استخاره به معنای توکل است بحث متفاوت خواهد شد و اگر ثابت کنیم که ماهیت قرعه و استخاره یکی است پس میتوانیم دلایل را تعمیم دهیم.
وی ادامه داد: دومین دلیل این گروه آن است که خدا به ما عقل داده و استخاره به معنای تعطیلی عقل است؛ در صورتی که اگر ما هیچ رجحان عقلی و شرعی نداشته باشیم سراغ استخاره میرویم و کار عقلی در مقدمه انجام شده است؛ همچنین دلیل دیگر اینکه میگویند تجربه نشان داده که در موارد زیادی، استخاره، جواب نمیدهد.
باستانی اظهار کرد: اگر استخاره را از باب تقدیر بگیریم باز قابل اثبات نیست که این تقدیر، آیا صلاح بود یا نبوده است؛ ما هیچ چیز را در این عالم به عنوان خیر و یا شر بدون لحاظ مباحث عقلانی نمیتوانیم ثابت کنیم.
وی با تاکید بر دو دیدگاه کشف و تقدیر در مورد استخاره بیان کرد: توحید فاعلی یکی از اعتقادات ما هست چه در درون خود به آن برسیم و یا نرسیم؛ توحید فاعلی یعنی اینکه ما همه اتفاقات این عالم را به خواست مستقیم خدا نسبت دهیم که لزوما به معنای رضایت هم نیست؛ در آیات قرآن، این نوع توحید را مقابل با شرک قرار دادهاند.
باستانی با اشاره به آیه «فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ» (عنکبوت/۶۵) اظهار کرد: مفسران در مورد این آیه بیان کردهاند که وقتی در کشتی بودند خدا میخواندند، ولی وقتی نجات یافتند آن را به توقف باد نسبت میدهند؛ این آیه اشاره به دو معضل در توحید فاعلی است؛ یکی اختیار انسان و دیگری حاکمیت خواست الهی در کنار نظام علی و معلولی حاکم است.
وی با اشاره به اینکه بحث نزول باران، این روزها مطرح است و برخی میگویند کاملا تابع عوامل مادی است و اگر ابرها را بارور کنیم مشکل حل میشود، ولی برخی نیز آن را به گناهان نسبت میدهند و ما باید این تناقض را طوری حل کنیم افزود: قدر مسلم این است که ما قائل به توحید فاعلی هستیم چه بفهمیم و چه آن را نفهمیم البته من از همراهی طلاب، با این مسایل، تعجب میکنم که مسایل را به علل مادی صرف نسبت میدهند.
باستانی با اشاره به کتاب محجة فیض کاشانی عنوان کرد: فیض گفته که توحید چهار مرتبه دارد؛ توحید لسانی، اعتقاد به توحید، باور به توحید و ندیدن کثرات؛ وی میگوید مرحله چهارم را ما نمیفهمیم، ولی گفته اولین مرتبه ایمان حقیقی، مرتبه سوم است یعنی در ورای همه کثرات، حکمرانی خدا را ببینیم.
این محقق حوزه علمیه تصریح کرد: مشکل اساسی که در برخورد ما با این مسائل وجود دارد رابطه ملکوت با عالم ملک را عرضی میبینیم در صورتی که این رابطه، عرضی نیست. قرنهاست که بشر در حال کشف روابط علی است و هر قدر جلو رود استحکام نظام عالم بیشتر کشف میشود و اندیشمندان فیزیک و شیمی به تداوم مسیر خود امیدوارتر میشوند، اما نباید به اینکه علم اندکی در اختیار ما هست هم بی توجه باشیم و آن را انکار کنیم که در روایات زمان ظهور نیز وجود دارد.
باستانی عنوان کرد: تلقی ما از اعجاز و استجابت دعا و اخلاقی بودن نظام عالم، معمولا این است که ما وقتی کار خوبی انجام دهیم خداوند تلنگری به نظام علی و معلولی میزند تا این خیر بنده خود را پاسخ دهد که این همان خدای رخنهپوشی است که وقتی ما راه به جایی نمیبریم به خدا نسبت میدهیم در صورتی که این درست نیست.