احسانالله درویشی، پژوهشگر و مدرس مرکز تخصصی حدیث حوزه در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) ضمن ارائه توضیحاتی پیرامون روش مستشرقان در تاریخگذاری روایات بیان کرد: میتوان اینطور گفت که تاریخگذاری یک تکنیک یا راهکاری است که در مطالعات تاریخی کاربرد دارد و در مطالعات تاریخی باید خاستگاه اسناد مدارک از نظر زمانی و مکانی مشخص باشد، لذا مورخ باید در این مطالعات زمان و مکان پیدایش اسنادش را مشخص کند و بعد به مطالعه تاریخی بپردازد. پس تاریخگذاری به معنای مشخص کردن زمان و مکان پیدایش یک پدیده تاریخی است.
وی در ادامه افزود: چون دنیای غرب و خاورشناسان تحت تأثیر گفتمان تاریخی هستند که بر غرب سیطره داشته، در نتیجه با دغدغههای تاریخی که داشتند سراغ مطالعات حدیثی آمدند و به این فکر افتادند که زمان و مکان پیدایش احادیث را تعیین کنند و به همین جهت بحث تاریخگذاری شکل گرفت.
درویشی با اشاره به انواع تاریخگذاری تصریح کرد: روشهای تاریخگذاری به دو دسته تاریخگذاری بیرونی و تاریخگذاری درونی تقسیم میشوند و در قسمت بیرونی منظور هر چیزی است که بیرون از فضای متن و سند باشد که میتوان به شواهد باستان شناسی و دادههای تاریخی در این قسمت اشاره کرد، اما تاریخگذاری درونی مربوط به سند و متن است که نخستین قرینه در این بخش تاریخگذاری بر اساس نخستین منبع بوده است.
پژوهشگر مرکز تخصصی حدیث حوزه در ادامه بیان کرد: ما در مباحث اسلامی خودمان به حدیث به عنوان یک پدیده مقدس مینگریم، در حالی که خاورشناسان این دیدگاه را ندارند، در واقع ما به دنبال حجیت شرعی احادیث هستیم ولی آنها به دنبال حجیت تاریخی حدیث هستند و به حدیث به عنوان یک پدیده تاریخی نگاه میکنند و قصد دارند بفهمند که زمان پیدایش روایات چه زمانی بوده است.
وی تصریح کرد:تعبیر خاورشناسان از احادیث، ادبیات منقول اسلامی است. مثل این که به کتاب کلیله و دمنه نگاه میکنیم تا بفهمیم چه سبکی دارد و ... آنها هم به احادیث ما اینگونه نگاه میکنند، در نگاه آنها شیعه و سنی و یا اعتبار کتابها اهمیتی ندارد و معتقدند که هر چیزی که حکایت گر نختسین سدههای اسلامی یعنی سه قرن نخست باشد برای آنها اهمیت دارد و باید از نظر تاریخی زمان آن مشخص شود.
درویشی در پاسخ به این پرسش که در روشهای مستشرقان منظور از حلقه مشترک چیست بیان کرد: آنها به اسناد روایات نگاه رجالی ندارند و منابع رجالی هم برایشان اعتباری ندارد و نهایتا میتواند به عنوان یک شاهد تاریخی برای آنها محسوب شود، البته گلدزیهر از دادههای متنی برای تاریخگذاری استفاده کرده اما چون این روش کفایت لازم را نداشت فردی مانند شاخت به این فکر افتاد که از سند هم بهره بگیرد.
وی در ادامه افزود: زمانی که شاخت شبکه اسناد روایات را ترسیم کرد به یک الگویی رسید و دید که وقتی روایت از پیامبر(ص) تا صحابه و تابعی و تبع تابعی میرسد یک بخشی از سند منفرد است و در بخشی از سند که معمولا از تبع تابعی است این سند شروع به انتشار و افزایش میکند و یک نفر در این بین به عنوان حلقه مشترک مشخص میشود، در واقع حلقه مشترک کسی است که سند روایت از این شخص به سمت جامعان حدیث منشعب میشود و در این زمینه نیز سه دیدگاه وجود دارد.
درویشی بیان کرد: دیدگاه اول را شاخت و ینبل مطرح کردند و معتقد بودند که حلقه مشترک جاعل نسخه اولیه حدیث است و این فرد در واقع سند را از پیش خودش ساخته و به پیامبر(ص) رسانده و بعد نیز منتشر کرده است، دومین دیدگاه نیز این است که حلقه مشترک در واقع مرجع است و چون حلقه مشترک شخصیت شناخته شدهای بوده از مرجعیت او استفاده شده و یک حدیث جعلی به وی نسبت داده است و مایکل کوک از طرفداران این دیدگاه است.
وی در ادامه افزود: نظر سوم در این زمینه را هم طیف معتدل دارند مانند موتسکی و شولر که معتقدند دو نظریه قبلی صحیح نیست بلکه حلقه مشترک جامع حدیث یا به عبارت دیگر شیخ حدیثی بوده که به عنوان نخستین نفر روایات را جمع کرده و به شاگردانش رسانده است، این سه دیدگاه وجود دارد و باید توجه داشت که مبانی هر خاورشناس در تاریخ گذاری احادیث تاثیرگذار است، خاورشناسان به طور کلی به دو گروه شکاک و خوش بین تقسیم میشوند. گروه اول بسیاری از روایات را جعلی می دانند.
پژوهشگر مرکز تخصصی حدیث حوزه در پاسخ به این سؤال که نظر شما در مورد این سه دیدگاه چیست؟ بیان کرد: به نظر میرسد که باید از تعمیم دادن و کلی گویی دوری کنیم، یعنی ممکن است که نسبت به یک راوی خاص به این نتیجه برسیم که این راوی جاعل است و یا نسبت به راوی دیگر به این نتیجه برسیم که این گونه نیست. در نتیجه باید مبانی که در اعتبار سنجی روایات داریم نیز مد نظر قرار گیرد چراکه همه این موارد در نتیجه نهایی تأثیرگذار است.
وی در ادامه افزود: نکته مهمی که در مورد مستشرقان وجود دارد این است که مبنای آنها به این صورت است که اگر بخواهیم طبق آن پیش برویم نهایتا میتوانیم یک احتمال را بر احتمال دیگر رجحان دهیم و در بسیاری از موارد نتیجه قطعی را به ما نمیدهد و یکی از اشکالاتی که به آنها وارد میکنند همین مورد است.
درویشی با اشاره به اینکه پدیده حلقه مشترک معادل اسلامی نیز دارد بیان کرد: معادل اسلامی حلقه مشترکی که شاخت مطرح میکند میتواند «مدار» باشد، در واقع برداشتیی که غربیها از الگوی اسناد داشتهاند در علم الحدیث ما نیز وجود دارد چنان که آیت الله بروجردی نیز با دقت در ویژگی اسناد و طبقات راویان ترتیب الاسانید را نوشتند، در واقع اگر در طبقات راویان دقت کنیم میتوانیم به عنوان یک منبع رجالی از آن استفاده کنیم.
پژوهشگر مرکز تخصصی حدیث حوزه در ادامه تصریح کرد: در دیدگاه رجالیان معاصر مانند آیت الله شبیری زنجانی نیز روی این نکته تأکید میشود که فقط روی کتابهای رجال و فهرست تکیه نکنیم بلکه خود اسناد نیز منبع رجالی محسوب میشوند، به این معنا که وقتی اسناد مختلف را بررسی میکنیم میتوانیم به اطلاعاتی برسیم که نشان میدهد یک جا سند افتادگی داشته، یا تحریف و تصحیفهایی در روایت به وجود آمده است، در واقع این موارد را میتوان از طریق شناخت طبقات روات به دست آورد، به یک معنا با وجود این که برخی از اساتید در زمینه حلقه مشترک که مستشرقان مطرح میکنند مطالعه نداشتهاند اما با آن آشنا هستند.
وی بیان کرد: در نتیحه در منابع روایی خودمان نیز حلقه مشترک وجود دارد و میتوان آن را در اسناد روایات پیدا کرد و آن چیزی که شاخت مطرح کرده در واقع مطلب جدیدی نبوده است بلکه او در تاریخگذاری روایات با این شیوه به نتایجی رسیده که این نتایج مورد قبول ما نیست.
درویشی با اشاره به این که نمیتوان در مورد مغرض یا غیر مغرض بودن آنها به صراحت نظر داد تصریح کرد: نمیتوانیم انگیزه خوانی داشته باشیم، درست است که روش و نتایج آنها مطابق مبانی ما نیست ولی نمیتوان قضاوت کرد که آنها مغرضانه بحث کردهاند؛ در هر حال آنها با شیوه دیگری مطالعه کردهاند و روش خاص خودشان را داشتهاند که البته نقدهایی نیز به آنها وارد است و میتوان از نقدهای مستشرقان بر یکدیگر بیشترین استفاده را برد.
وی در ادامه افزود: بیشتر تمرکز خاورشناسان نیز در فضای اهل سنت بوده است اما بعد از انقلاب اسلامی مطالعه روی منابع شیعی نیز افزایش یافت لذا اهمیت توجه به منابع شیعی پس از انقلاب بیشتر شد.
پژوهشگر مرکز تخصصی حدیث حوزه در پاسخ به این سؤال که آیا منفرد شدن طریق یک روایت از تابعی تا پیامبر(ص) ایراد محسوب میشود یا خیر؟ بیان کرد: انفراد نمیتواند دلیلی برای ضعف باشد، اگر به فضای آن دوره برگردیم نیز باید ببینیم که بحث کتابت و نقل و نگارش حدیث در چه فضایی بوده چقدر به این مباحث مشتاق بودهاند، ضمن این که شاید آینده نگری هم نداشتهاند که اگر این روایت با طریق منفرد نقل شود ممکن است در دورههای بعدی مورد ایراد واقع شود، لذا باید همه این مسائل مورد بررسی قرار گیرد و با در نظر گرفتن تمام قرائن باید نسبت به اعتبار یک روایت حکم شود، در نتیجه صرف منفرد بودن طریق روایت نمیتواند دلیلی بر بی اعتباری باشد.
وی در ادامه با اشاره به اینکه میتوان با استخراج نقاط مثبت روشهای آنها، از این روش در بررسی روایات شیعه نیز بهره گرفت تصریح کرد: مجموعه روشهایی که آنها در تاریخگذاری روایات به کار بردهاند پیشینهاش در الهیات مسیحیت است و در نقادی کتاب مقدس این روشها را مطرح کردهاند، در واقع اگر ما حواسمان به مبانی باشد و نتایج را هم در نظر بگیریم با دقت عمل میتوان از این روش در حدیث پژوهی شیعه استفاده کرد و از آن بهره برد.
درویشی در انتها به برخی از فواید پیدا کردن حلقه مشترک اشاره و بیان کرد: یک بحث داریم تحت عنوان بازسازی منابع همچنین بسیاری از اصول را داریم که مغفول ماندهاند و اگر در این روشها دقت کنیم میتوانیم به این اصول پی ببریم، برای نمونه میتوان فهمید که فلان راوی دارای کتاب خاصی بوده یا خیر ضمن این که این روش در اعتبار سنجی روایات نیز مؤثر است، در واقع دانستن این که راوی در چه اسنادی قرار داشته، شاگردانش چه کسانی بودهاند، میزان فعالیت حدیثی او چقدر بوده است و چه مقدار در چرخه نقل قرار داشته و از او حدیث نقل کردهاند میتواند تعیین کننده باشد، برای نمونه میبینیم که شیخ اجازه بودن به عنوان یکی از ملاکهای توثیق عام مطرح شده است و از این شیوه نیز میتوان به این صورت بهره برداری کرد، در نتیجه همه این بررسیها میتواند در نتیجهگیری نهایی کمک کند.