به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر
با دانشجویان و نمایندگان تشکلهای دانشجویی سراسر کشور شرایط فعلی جبهه دشمنان جمهوری اسلامی را با جبهه دشمنان صدر
اسلام در جنگ احزاب مشابهتسازی کردند.
ایشان در این دیدار اظهار کردند: در سوره احزاب مشاهده میکنید: «وَ لَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُم اِلّآ ایمانًا وَ تَسلیمًا». قضیّه احزاب قضیّه مهمّی بود. یعنی در مقام مقایسه، اگر بخواهیم جبهه امروز دشمن علیه جمهوری اسلامی را در صدر اسلام مشابهسازی بکنیم، میشود جنگ احزاب. امروز خب مشاهده میکنید دیگر؛ همه دنیاپرستان و قدرتطلبان و جنایتکاران و اهل زور و ظلم و طغیان در سرتاسر عالم، در ردههای مختلف اقتدار، در مقابل جمهوری اسلامی صف کشیدهاند و حمله هم کردهاند و دارند از همه جوانب حمله هم میکنند؛ عین همین قضیّه در جنگ احزاب اتّفاق افتاد. خب همه جمعیّت مدینه آن روز شاید به ده هزار نفر نمیرسید؛ زن و مرد و کوچک و بزرگ و بچّه و مانند اینها. احزاب - یعنی کفّار و مشرکین مکّه- از تمام اقوام موجود در آن منطقه، مردان زبده جنگیشان را انتخاب کردند، ده هزار نفر شدند! حمله کردند به مدینه؛ این قضیّه کوچکی نبود. گفتند میرویم مدینه، همه را قتلعام میکنیم؛ هم خود آن مدّعی نبوّت را - یعنی پیغمبر را- هم اصحابش را؛ قال قضیّه را میکَنیم، تمام میکنیم قضیّه را. با اینکه دَأب پیغمبر این بود که وقتی جنگ میشد، این جنگ را بیاورد بیرون شهر و در شهر نمانَد، امّا این حادثه اینقدر مُهیب و هولناک و سریع اتّفاق افتاد که پیغمبر مجال نکرد نیروهای خودش را ترتیب بدهد و بیاورد آماده کند برای مثلاً یک بسیجِ بیرون شهر مدینه، مجبور شد [دُور] شهر مدینه را خندق بزند که به جنگ خندق معروف است. حادثه بسیار مهمّی بود. خب مؤمنین در مقابل این حادثه قرار گرفتند. مردم –همانهایی که تحت لواء پیغمبر زندگی میکردند- دو دسته شدند: یک دسته آنهایی هستند که در همین سوره احزاب حدود هفت هشت ده آیه قبل از این آیهای که من خواندم، از قول آنها نقل شده: وَ اِذ یَقولُ المُنافِقونَ وَ الَّذینَ فی قُلوبِهِم مَرَض، کسانی که دلهایشان مریض بود، اینها گفتند که پیغمبر به ما راست نگفت، گفت شما پیروز میشوید؛ بفرما! لشکر دشمن آمده و دارد میآید، پدر ما را در میآورند. یعنی یأس و ناامیدی و خودکمبینیِ در مقابل دشمن و یک گرایش قلبی پنهان به دشمن در آنها وجود داشت؛ امّا عدّه دیگر که اکثریّت بودند گفتند نه، قضیّه اینجوری نیست، هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُه؛ این دشمنی را قبلاً خدا و پیغمبر به ما گفته بودند؛ گفته بودند که شما وقتی وارد این میدان شدید، همه عوامل کفر و استکبار با شما دشمنی میکنند؛ این قضیّه را قبلاً خدا و پیغمبرش به ما گفته بودند: هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُه، درست گفته بودند؛ همانی که پیغمبر به ما گفته بود، همانی که خدا گفته بود، همان اتّفاق افتاده؛ یعنی آمدن دشمن و حمله دشمن، به جای اینکه روحیّه اینها را تضعیف کند، ما زادَهُم اِلّآ ایمانًا وَ تَسلیمًا؛ ایمانشان را تقویت کرد؛ تسلیمشان در مقابل خدا را تقویت کرد؛ عزم و جزم آنها را نسبت به مواجهه و مقابله تقویت کرد؛ این بهخاطر ایمان است؛ ایمان این است. وقتی ایمان در دل ریشهدار شد، قوی شد».
موضوع مشابهتسازی وضعیت جمهوری اسلامی و دشمنان نظام با موقعیت جنگ احزاب برای اولین بار نیست که از سوی رهبر معظم انقلاب مورد اشاره قرار گرفته است. ایشان برای اولین بار در سال 1368 در مراسم بیعت اقشار مختلف مردم وضعیت دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی را به موقعیت جنگ احزاب تشبیه کرده بودند. ایشان در این دیدار اظهار کردند: روزی که ما پشت سر امام عزیز و علمدار اسلام ناب، شعارهای اسلام واقعی را مطرح میکردیم، میدانستیم که دشمنها و قدرتها و ابرقدرتها در مقابل ما صفآرایی میکنند. در صدر اسلام هم همینگونه بود. آن روزی که یهودیها و منافقان و کفار و مشرکان، اطراف مدینه پیامبر را محاصره کردند و جنگ احزاب و خندق را به وجود آوردند، مؤمنین واقعی گفتند: «هذا ما وعدنااللَّه و رسوله»؛ این، چیز تازهای نیست. خدا و رسولش به ما گفته بودند که بدها و شریرها و فاسدها علیه شما همدست خواهند شد. بنابراین، آنها چون صدق وعده الهی را دیدند، ایمانشان قویتر شد. هرجا که اسلام واقعی آشکار شد، اگرچه قدرتهای خبیث و پلید در مقابل آن صفآرایی کردند، اما انسانهای پاک و دلهای مطهر و روحهای صاف و فطرتهای پاک و ناآلوده، با همه توان و وجود از آن حمایت کردند.
ایشان همچنین در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی که در سال 1391 صورت گرفت، به مقایسه شرایط جنگ احزاب با وضعیت کنونی جمهوری اسلامی اشاره داشتند و اظهار کردند: در جنگ احزاب، از همه طرف حمله كردند. در جنگ بدر یک گروه بودند، در جنگ احد یک گروه بودند، در جنگهای دیگر قبائلِ كوچک بودند؛ اما در جنگ احزاب، همه قبائل مشرک مكه و غیر مكه و ثقیف و غیره آمدند متحد شدند؛ 10 هزار نفر نیروی رزمنده فراهم كردند؛ یهودیهایی هم كه همسایه پیغمبر بودند و امان یافته پیغمبر بودند، خیانت كردند؛ اینها هم با آنها همكاری كردند. اگر بخواهیم این را با امروز مقایسه كنیم، یعنی آمریكا با آنها مخالفت كرد، انگلیس مخالفت كرد، رژیم صهیونیستی مخالفت كرد، فلان رژیم مرتجعِ نفتخوار مخالفت كرد. پولهاشان را خرج كردند، نیروهاشان را جمع كردند، یک جنگ احزاب درست كردند؛ جنگ احزابی كه دلها را خیلی ترساند. اوائل همین سوره میفرماید: «و اذ قالت طائفة منهم یا اهل یثرب لا مقام لكم فارجعوا»؛ مردم را میترساندند. الان هم همین جور است. الان هم یک عدهای مردم را میترسانند: آقا بترسید. مقابله با آمریكا مگر شوخی است؟ پدرتان را در میآورند! آن جنگ نظامیشان، این تحریمشان، این فعالیتهای تبلیغی و سیاسیشان. در آخر این سوره باز میفرماید: «لئن لم ینته المنافقون و الّذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینة لنغرینّك بهم». مرجفون همینهایند. در یك چنین شرائطی، شرح حال مؤمن این است: «هذا ما وعدنا اللّه و رسوله»؛ ما تعجب نمیكنیم؛ خدا و رسولش به ما گفته بودند كه اگر پابند به توحید باشید، پابند به ایمان به خدا و رسول باشید، دشمن دارید؛ دشمنها سراغتان میآیند. بله، گفته بودند، حالا هم راست درآمد؛ دیدیم بله، آمدند. «و صدق اللّه و رسوله و ما زادهم الاّ ایمانا و تسلیما»؛ ایمانشان بیشتر شد.
جنگ احزاب یا جنگ خندق از جمله مهمترین غزوات پیامبر گرامی اسلام(ص) در صدر اسلام بود که پیش از فتح مکه به وقوع پیوست؛ جنگ احزاب یکی از پیچیدهترین جنگهای صدر اسلام بود، چرا که در این واقعه، تمام دشمنان اسلام امکانات و قوای خود را برای نابودی اسلام و پیامبر اکرم(ص) به کار بستند.
امام علی(ع) هدف شکلگیری جنگ احزاب از سوی مخالفان اسلام را چنین توصیف میکنند: «قريش و عرب گرد هم آمدند و با هم عهد و ميثاق بستند كه از اين راه بازنگردند تا رسول خدا (ص) و ما فرزندان عبد المطلب را كه همراه او بوديم، بكشند».
نطفه این جنگ از سوی یهودیان شکل گرفت. پس از پیمانشکنی بنینضیر و رانده شدن آنها از سوی پیامبر(ص) از یثرب، آنها تلاش کردند برای بازگرداندن موقعیت خود و نیز گرفتن انتقام از مسلمانان، قبایل دیگر را نیز تحریک و آنها را در مبارزه بر علیه مسلمانان با خود همراه کنند.
آنها توانستند قریش و برخی قبایل عرب را که نسبت به گسترش اسلام احساس خطر میکردند، با خود همپیمان کنند؛ قریش به رهبری ابوسفیان که میدانست با گسترش اسلام دیگر جایگاهی در میان اعراب نخواهد داشت، با یهودیان همپیمان شد تا نهال نوپای اسلام را از ریشه بخشکاند، از همین رو همپیمانان غیر عرب خود را نیز برای این همآورد فراخواند.
حدود 10 هزار نفر از مخالفان و دشمنان اسلام اعم از یهودیان و مشرکان خود را برای حرکت به سمت مرزهای جامعه اسلامی حرکت کردند. از سوی دیگر مسلمانان حدود سه هزار نفر بودند که امکانات رزمی و دفاعی آنان در مقابل دشمن بسیار ناچیز بود. از سوی دیگر جبهه اسلام تصمیم خود را برای محل این رویارویی نگرفته بود. پیامبر اسلام(ص) که تلاش میکردند مسلمانان در این رابطه به اجماع برسند، پیشنهادات مختلفی را مطرح کردند، از جمله اینکه مسلمانان براى مبارزه از مدينه خارج شوند یا يا در مدينه باقى بمانند و يا در فاصله نزديک مدينه مستقر شوند تا كوه را پشت سر خود قرار دهند. بین بزرگان یثرب اختلاف نظر پیش آمد؛ اختلاف نظری که میتوانست برای جبهه اسلام بحرانآفرینی کند. پیشنهاد به موقع و سازنده سلمان فارسی، صحابه ایرانی پیامبر اسلام(ص) منجر به ماندن مسلمانان در مدینه شد. سلمان پیشنهاد داد در مدینه باقی بمانند و با حفر خندق مانع پیشروی دشمنان شوند.
این پیشنهاد هر چند از سوی پیامبر(ص) و اکثریت مسلمانان مورد استقبال قرار گرفت اما مخالفینی نیز داشت. این مخالفتها باعث برخی کارشکنیهایی شد اما در اصل موضوع تأثیر چندانی نداشت. قرآن کریم در رابطه با افرادی که بدون اذن پیامبر (ص) دست از کار میکشیدند آورده است: «لا تَجعَلوا دُعاءَ الرَّسولِ بَينَكُم كَدُعاءِ بَعضِكُم بَعضـًا قَد يَعلَمُ اللّهُ الَّذينَ يَتَسَلَّلونَ مِنكُم لِواذًا... خواندن پيامبر را در ميان خودتان همانند خواندن بعضى از شما بعضى ديگر را مشماريد; به راستى كه خداوند كسانى را از شما كه پنهانى و پناهجويانه خود را بيرون مىكشند، مىشناسد، بايد كسانىكه از فرمان او سرپيچى مىكنند برحذر باشند، از اينكه بلايى يا عذابى دردناك به آنان برسد. هان بىگمان آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداوند است. به راستى مىداند كه شما اكنون در چه كارى هستيد و روزى را كه بهسوى او بازگردانده مىشوند، آنگاه آنان را از [نتيجه و حقيقت] آنچه كردهاند آگاه مىگرداند و خداوند بر هر چيزى داناست». (نور/24،63ـ64)
از سوی دیگر در قرآن کریم در رابطه با مؤمنان و افرادی که در تمام لحظهها پیامبر(ص) را همراهی کردند آورده است: «اِنَّمَا المُؤمِنونَ الَّذينَ ءامَنوا بِاللّهِ ورَسولِهِ واِذا كانوا مَعَهُ عَلى اَمر جامِع لَميَذهَبوا حَتّى يَستَـذِنوهُ اِنَّ الَّذينَ يَستَـذِنونَكَ اُولـئِكَ الَّذينَ يُؤمِنونَ بِاللّهِ ورَسولِهِ= همانا مؤمنان كسانى هستند كه به خداوند و پيامبر او ايمان دارند و چون با او در كارى هم داستان شدند [به جايى] نمىروند; مگر آنكه از او اجازه بگيرند. بىگمان كسانىكه از تو اجازه مىگيرند همان كسانى هستند كه به خداوند و پيامبر او ايمان دارند» (نور/24، 63).
با این حال خندق بزرگی در مقابل دشمنان ایجاد شد. زمانیکه احزاب با چنین مانعی مواجه شدند و عبور از آن را غیر ممکن دیدند، برخی از آنها بازگشت را به ماندن ترجیح دادند اما برخی دیگر همچنان برای ضربه زدن به پیکره اسلام امیدوار بودند.
سرانجام تدابیر شجاعانه پیامبر (ص)، قهرمانیهای امام علی(ع) و نهایتاً امدادهای غیبی پروردگار موجب شکست مفتضحانه دشمنان شد و شاکله احزابی که برای نابودی اسلام همپیمان شده بودند، در هم شکسته شد. این واقعه در آیات 9 تا 26 سوره احزاب ذکر شده است که پندها و آموزههای عمیقی برای مسلمانان مطرح کرده است.
با نگاه به وضعیت ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام جمهوری اسلامی با شباهتهای این دو موقعیت میتوان پی برد. نهضت انقلاب اسلامی در ایران که به رهبری امام خمینی(ره) پایهریزی و دنبال شد از سال 1342 آغاز و در سال 1357 به ثمر نشست. در طی این سالها تودههای مختلف مردم به دلیل حقانیت سخنان امام خمینی(ره) این نهضت را همراهی کردند.
این نهضت به پیروزی رسید و علیرغم مخالفان بسیاری که داشت، روز به روز بر قدرتش افزوده شد. اقتدار و صلابت رهبران و همراهان انقلاب اسلامی که برآمده از ایمان قلبی آنها بود، باعث شد تا تزلزلی بر پایههای استوار آن وارد نشود و بتواند قلوب آزادیخواهان جهان را نیز درنوردد. از سوی دیگر جمهوری اسلامی میتوانست موقعیت و جایگاه مستکبران جهانی را در منطقه به ویژه کشورهای اسلامی به خطر بیندازد از همین رو اقدامات گستردهای برای مقابله و از بین بردن نهال نوپای جمهوری اسلامی صورت گرفت؛ اقداماتی که گاه به صورت مستقیم و گاه به صورت غیر مستقیم از سوی قدرتهای جهانی پیگیری میشد.
در سالهای اولیه شکلگیری نظام جمهوری اسلامی بود که گروهکهای معاند با حمایت قدرتهای جهانی در مسیر نظام سنگاندازی کردند. همزمان با تحریک کشوری اسلامی جنگ بزرگی را به ایران تحمیل کردند؛ جنگ بزرگی که تمام کیان نظام را هدف گرفته بود و امید داشت با توجه به شرایط و موقعیت دو جبهه، در مدت زمان کوتاهی کار انقلاب اسلامی را یکسره کند اما این رویارویی 8 سال به طول انجامید در حالی که هیچیک از اهداف دشمن محقق نشد.
نهال جمهوری اسلامی امروز دهه چهارم خود را پشت سر میگذارد؛ فشارها و تحریمهای سیاسی و اقتصادی نیز نتوانسته تاکنون حامیان و همراهان انقلاب اسلامی را از دژ محکم ایمان خارج کند و امروز پس از سالها دشمنان سرسخت این انقلاب و این نظام به این نتیجه رسیدهاند که برای رسیدن به اهداف خود باید با دیگر مخالفان جمهوری اسلامی متحد و یکپارچه شوند از این رو علاوه بر تحکیم پیمان بین مخالفان سنتی انقلاب اسلامی، حکام مرتجع منطقه نیز برای رویارویی با ایران اسلامی فراخوانده شدند؛ امروز اتحاد شوم آمریکایی ـ عبری و عربی که هر یک بهانهای برای مقابله با انقلاب اسلامی را دارند، تلاش میکنند با هجمههای مختلف جمهوری اسلامی را از مواضع خود عقب برانند.
جمهوری اسلامی ایران طی چهار دهه گذشته با تقویت ایمان و باورهای عمیق خود به ارزشهای بلند اسلام توانسته دژ مستحکمی در برابر هجمههای دشمن ایجاد کند و همانطور که در توطئههای مختلف و نیز در دوران دفاع مقدس توانست سربلند از آزمونها بیرون بیاید، امروز نیز در جنگ احزابی که در پیش رو دارد با توسل به ابزار ایمان و توان جوانان مؤمن انقلابی میتواند با سربلندی از این آورد خارج شود.
هرچند مسلمانان در جنگ احزاب توانستند پیروز میدان باشند، اما نباید جنگ احد را فراموش کرد؛ جنگی که با غفلت برخی شکست را به مسلمانان تحمیل کرد. از این رو همانطور که رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار اخیر دانشجویان فرمودند نباید جنگ احد را نیز فراموش کرد؛ «در جنگ اُحد مسلمانها پیروز شده بودند منتها غفلت یا خیانت یا دنیاطلبی و کوتهبینی یک عدّه معدودی، همان پیروزی را تبدیل کرد به شکست. قرآن میگوید آن کسانی که موجب این حادثه شدند، اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشَّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا؛ این کارهایی که قبلاً آنها با خودشان کردند، آنها را در معرض این لغزش قرار داد. عزیزان من! گناهان، بیتوجّهی به خود، عدم رعایت تقوا اینجوری است. اگر میخواهیم در مقابل جبهه استکبار ایستادگی کنیم، مقاومت کنیم، به آن عزّت، آن شرف، آن اقتداری که جمهوری اسلامی لایق آن است و انقلاب به ما وعده آن را داده برسیم، احتیاج داریم به اینکه در رفتار شخصی خودمان رعایتهای لازم را بکنیم؛ آن تقوا را حفظ کنیم؛ [این] نیاز ما است».